مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

آقای فو


کمتر کسی هست که با داستان رابینسون کروزو اثر دانیل دفو آشنا نباشد. رابینسون کروزو در آن داستان به سیرو سیاحت دریایی می رود؛ از یک کشتی شکستگی جان سالم بدر می برد و پا به جزیره ای غیر مسکونی می گذارد؛ جزیره را به تملک خود در می آورد؛ در آن خانه و قلعه می سازد؛ یک پسر وحشی را از مرگ نجات می دهد؛ نام جمعه را بر پسر می گذارد و او را به خدمت خود در می آورد و....

گفته می شود دانیل دفو رابینسون کروزو را بر اساس خاطرات ملوانی اسکاتلندی به اسم الکساندر سکلک نوشته که در سال1704پس از درگیری با ناخدای کشتی که در زمره ی خدمه ی آن بوده، به درخواست خود در ساحل جزیره ای غیر مسکونی از کشتی پیاده شده و مدت زمان پنج سال را در آن جزیره بسر برده است. او تخیلات وسیع  خود را به ماجرای واقعی سکلک  افزوده و چنان که مرسوم آن زمان بوده تلاش نموده تا به خوانندگان خود بقبولاند که داستانش شرح ماجرایی تماماً واقعی است.

جان مکسول کوتسی داستانی دارد به اسم آقای فو که در آن دست به باز نویسی رابینسون کروزو زده است. او در این بازنویسی تغییراتی اساسی را در داستان ایجاد کرده که بر آن اساس گویا در ماجرای رابینسون کروزو زنی به اسم سوزان بارتون وجود داشته که به جهت نیاز مالی آن ماجرا را برای دانیل دوفو(همان آقای فو) تعریف کرده است تا بر مبنای آن داستانی بنویسد.

 بر اساس روایت کوتسی از رابینسون کروزو، سوزان بارتون در پی یافتن دختر گمشده اش به سفری دریایی می رود و در راه پس از شورش خدمه ی کشتی که به قتل کاپیتان می انجامد سوار بر یک قایق به همراه جنازه ی کاپیتان در دریا رها می شود. او سر از جزیره ی رابینسون کروزو در می آورد و حدود یک سال با کروزو و فرایدی(جمعه ی داستان دفو) در جزیره سر می کند و سپس در راه باز گشت به انگلستان کاپیتان کشتی که او، کروزو و فرایدی رانجات می دهد به وی پیشنهاد می کند تا داستانش را بنویسد، چرا که تا آن زمان هیچ زن انگلیسی نبوده که در جزیره ای متروک گرفتار شده باشد.

سوزان بارتون که راوی و شخصیت اصلی آقای فو است در پاسخ کاپیتان می گوید داستان او ارزش خوانده شدن دارد اما چون او از فن نویسندگی بی اطلاع است جذابیت ماجرا در حین نوشتن آن از بین خواهد رفت.

گفتگوی بارتون و کاپیتان که بعد تر به انحای مختلف در گفتگوهای او و آقای فو تکرار می شود از نکات کلیدی داستان است که در آن کوتسی از دیدگاه نویسنده ای پست مدرنیست به نسبت میان داستان های واقع نمایانه و امر واقعی می پردازد.

کاپیتان در ادامه ی گفتگو پیشنهاد می کند بارتون به کمک یک ناشر نویسنده ای را پیدا کند که ماجرایش را ویرایش کند و به آن رنگ وآبی بدهد تا تبدیل به داستانی جذاب و قابل خوانده شدن بشود.عکس العمل بارتون به پیشنهاد کاپیتان تند و صریح است: «من هیچ دروغی در آن نخواهم گفت» و در ادامه: «ترجیح می دهم خودم داستانم را بنویسم تا این که اجازه دهم در باره ام دروغ بگویند. اگر خودم نتوانم داستانم را بنویسم و حقیقت آن را ثابت کنم، دیگر چه ارزشی خواهد داشت؟ شاید رویایی باشد که در تختخوابی گرم و نرم در چیچستر دیده ام.»42

تفاوت عمده ی دیگر آقای فو نسبت به رابینسون کروزو این است که جمعه در روایت کوتسی آدمی لال، از نوع فاقد زبان است. این که جمعه چگونه و به چه دلیل زبانش را از دست داده به قطعیت روشن نیست اما هرچه هست بی زبان بودن او نوع ارتباطش با کروزو که مالک قبلی اوست و بارتون که او را پس از مرگ کروزو به ارث می برد را به شکلی ویژه در می آورد و در عین حال این فرصت را در اختیار کوتسی که دانش آموخته ی رشته ی زبانشناسی است می گذارد تا در خصوص ارتباط زبان به عنوان عضوی که گفتار را ممکن می گرداند و زبان به معنی گفتار و همچنین مقولاتی دیگر از قبیل ارتباط زبان و مالکیت دست به نظریه پردازی بزند.

                                                          مهر 1394

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: آقای فو، جان مکسول کوتسی، ترجمه ی الناز رحیمی،چاپ انتشارات امیرکبیر،1392.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد