مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

ایتان فروم


ایتان فروم اثر خالق عصر بی گناهی، ادیت وارتون، رمانی است نه چندان حجیم و واقع گرایانه در باره ی سرگذشت مردی هم‌نام کتاب، اهل و ساکن شهر خیالی استارک فیلد در ماساچوست آمریکا.

راویِ بدون نام داستان مهندسی است که برای انجام مأموریتی کاری به شهر محل زندگی ایتان فروم آمده است. کتاب با در‌آمدی به نسبت حجم کتاب مطول، در زمان گذشته ی نزدیک (که همان زمان روایت است) شروع می‌شود؛ سپس فلاش بکی طولانی شامل هشت فصل دارد که حاوی دو روز از زندگی ایتان فروم در گذشته ی دور است و در انتها، در مؤخره مجددا به زمان روایت باز می‌گردد.

ایتان در زمان روایت آدمی ‌است با سر‌‌ ‌و وضعی که توجه هر بیننده ای، از جمله راوی را به خود جلب می‌کند: «آن ‌چه او را از دیگران متمایز می‌ساخت، قدّ بلندش نبود،... بلکه حالت بی‌اعتنا و قدرتمندش بود که با وجود نقص عضوی که چون کشیده‌ شدن زنجیری هر گام او را مختل می‌کرد، خود را آشکار می‌ساخت. چیزی سرد و دست ‌نیافتنی در چهره‌اش بود و چنان خشکیده و خاکستری ‌مو بود که من او را پیرمردی تصوّر می‌کردم و چون شنیدم که بیش از پنجاه ‌و دو سال ندارد، شگفت‌زده شدم.»

نقص‌عضو مذکور حاصل تصادفی است که بنا به گفته‌ی‌ هارمان، یکی از اشخاص داستان، بیست و چهار سال قبل رخ داده است.

در درآمد، داستان تا آنجا پیش می رود که ایتان می پذیرد در یک روز به شدت برفی در ازای دریافت دستمزد به راوی کمک کند تا به محل کارش برود و باز گردد. او در بازگشت به دلیل برف و بوران شدید ناگزیر می‌شود راوی را به خانه‌ی محقر و دور‌افتاده‌اش دعوت کند و در آنجاست که او بر اساس گفته های ایتان، به قول خودش، کلید قفل او را میابد و تصویرش را بر اساس سرگذشتش می سازد.

در این تصویر ایتان مرد جوانی رویا باخته و گوشه گیر است که با همسر دائماً بیمارش زینا، که مبتلا به انواع و اقسام بیماری های واقعی و خیالی است، به اتفاق دختر جوان خدمتکاری از بستگان زینا به اسم متی، در همان خانه‌ی زمان روایت زندگی می‌کند. ایتان که تنها فرزند خانواده بوده چند سال قبل ناگزیر تحصیلات دانشگاهی اش را نیمه کاره رها کرده تا از پدر و مادر بیمارش نگهداری کند. زینا که به لحاظ سنی بزرگتر از ایتان است پیش از ازدواج، پرستار مادر او بوده و مدعی است علت بیماری هایش دشواریهایی است که در دوره‌ی مراقبت از مادر ایتان متحمل شده است. او تنها می تواند پرستار باشد یا بیمار و وضعیتی به جز این دو برایش قابل تصور نیست.

ایتان فروم داستانی جذاب و خوشخوان است که از طرح و ساختاری محکم و منسجم برخوردار است.عامل پیش برنده ی داستان احساس بسیار ساده، بی شکل و به زبان نیامده‌ی ایتان به متی است. پیرنگ اثر از نوع کلاسیک ارسطویی است که در آن تمامی مراحل آغاز، گره افکنی، بحران، تعلیق، نقطه اوج، گره گشایی و پایان قابل ردیابی و شناسایی است. نقطه ی اوج داستان که به خوبی طراحی و زمینه سازی شده، تصادفی است که پیش از این هارمان از آن خبر داده و در فصل پایانی (قبل از موخره) اتفاق می افتد.  

                                                   بهمن1394

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: ایتان فروم، ادیت وارتون، ترجمه‌ی مهبد ایرانی طلب، نشر قطره، چاپ اول: 1386.

یک میلیون جرینگی


ولتر داستان بسیار معروف و دورانسازی دارد به اسم کاندید(که در برخی منابع فارسی موجود در محیط وب به اشتباه با اثر دیگر او، ساده دل، یکی فرض می‌شود). در آن داستان ولتر شیوه‌ی زندگی و باورهای رایج زمانه‌ی خود و به ویژه فلسفه‌ی خوشبینی را آماج تندترین و شدیدترین حملات در نوع خود قرار می‌دهد. کاندید به طور خلاصه سرگذشت جوانی به همین نام است که در دربار بزرگ شده و تحت تأ ثیر تعالیم معلم و فیلسوف رسمی‌دربار، پانگلوس، زندگی را خیر و نیکی مطلق می‌پندارد. ولتر برای اثبات بی‌پایه بودن باور کاندید، او را در طول داستان دچار مصایب و فلاکت‌هایی می‌کند که از حدود تصور خارج است.

یک میلیون جرینگی اثر نویسنده‌ی آمریکایی ناتانیل وست که به تازگی به فارسی منتشر گردیده، داستانی کمدی ـ تراژیک است که به وضوح تحت تأثیر کاندید نوشته شده و در آن شیوه‌ی زندگی و به خصوص رویای آمریکایی مورد انتقادی تند و گزنده است.

زمان داستان دهه‌های نخست سده‌ی بیستم است. همچون کاندید، راوی داستان دانای کل، زبان آن هجو‌آلود و طعنه آمیز و لحن آن قصه وار است. نقش کاندید را در اثر وست جوانی به اسم لمیوئیل پیتکین ایفا می‌کند و ایفاگر نقش فیلسوف آن داستان در اینجا رئیس جمهور اسبق آمریکا ویپل کاکلی است.

 لیموئیل در شروع داستان به اتفاق مادر بیوه‌اش در شهر اوتس‌ویل در خانه‌ای قدیمی ‌زندگی می‌کند که در رهن یک مؤسسه مالی است. وکیل مؤسسه به سراغ مادر لیموئیل می‌رود و با اطلاع از عدم توانایی مالی او اخطار می‌دهد که در صورتی که تا سه ماه دیگر نرخ بازپرداخت بدهی خود را بالا نبرد، قرارداد رهن فسخ و خانه شان به حراج گذاشته خواهد شد.

 لمیوئیل ناامیدانه برای دریافت کمک به سراغ برجسته‌ترین شهروند اوتس‌ویل، رئیس جمهور اسبق ایالات متحده، آقای ویپل می‌رود که اکنون مالک بانکی خصوصی است. آقای ویپل با خوشرویی لمیوئیل را می‌پذیرد و از او می‌خواهد که نا امید نباشد چرا که «درهای دنیا منتظر دست‌هایی است که بازش کنند و انجام این کار با دست خالی راحت تر است تا دست پر».

از آنجائی که دست‌های لمیوئیل بیش از اندازه خالی است، ویپل پیشنهاد می‌کند با گرو برداشتن گاوی که تأمین کننده‌ی شیر و پنیر، یعنی بخش اصلی غذای لمیوئیل و مادر اوست و حداقل صد دلار ارزش دارد، سی دلار به او بپردازد تا بتواند با سفر و جستجوی کار و موقعیتی مناسب در کشورش که سرزمین فرصت‌هاست، همچون فورد و راکفلر تبدیل به ‌یک میلیونر شود. آقای ویپل مؤکداً از لمیوئیل می‌خواهد تا هرگز حرف آنهایی که می‌گویند راکفلر و فورد دزد هستند را باور نکند و می‌افزاید از آنجایی که لمیوئیل همانند آنها در مزرعه و فقیر به دنیا آمده است، پس ممکن نیست مثل آنها با صداقت و سخت کوشی به ثروت نرسد.

لمیوئیل با وام دریافتی از آقای ویپل در جیب راهی نیویورک می‌شود و ماجراهایی تلخ و عبرت‌آموز را از سر می‌گذراند که خوش خیال‌ترین آدم‌ها را هم نسبت به امکان تحقق رویای آمریکایی بدبین می‌کند.

                                                                بهمن1394

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: یک میلیون جرینگی، ناتانیل وست، ترجمه‌ی رضا علیزاده، انتشارات روزنه، چاپ اول: 1394.

گذری به هند


گذری به هند اثر نویسنده و نظریه پرداز انگلیسی ای. ام. فورستر که در ایران چهل و هفت سال پس از از چاپ نخست اخیراً(در اردیبهشت ماه 1394) تجدید چاپ شده است، به گمان غالب، بهترین اثر نویسنده و یکی از برترین رمان های به زبان انگلیسی است.

این رمان به دقت طراحی شده و خوشخوان اثری واقع گرایانه است که چنان که از اسمش پیداست در هند می گذرد و حاصل تجارب شخصی نویسنده در سفر به آن کشور است. اسم کتاب برگرفته از نام شعرنسبتأ بلندی از والت ویتمن با موضوع ستایش از سازندگان دنیای نو است. 

زمان داستان سال‌های بین دو جنگ جهانی است. هند در این دوران هنوز مستعمره‌ی انگلستان است و نارضایتی‌ها‌یی که به مبارزات استقلال طلبانه و نهایتأ استقلال آن کشور می انجامد در حال شکل گیری است.

شخصیت اصلی داستان مرد جوان هندی مسلمانی به اسم عزیز است. عزیز پزشک دانش آموخته‌ی انگلستان است. او در بیمارستانی تحت سرپرستی ‌یک پزشک نظامی انگلیسی خدمت می کند. عزیز که همسرش را از دست داده صاحب سه فرزند است. او مردی ساده دل و خوش طینت است که دستی در سرودن شعر دارد و به دین و ملیتش عشق می ورزد.

داستان در کنار عزیز سه شخصیت محوری انگلیسی دارد که عبارتند از ‌یک مرد میانسال آزادمنش و مثبت اندیش به اسم سیریل فیلدینگ که عقاید او بی شباهت به عقاید فورستر نیست و ای بسا که باورهای او را در داستان نمایندگی می کند؛‌ یک زن مسن مهربان و تا اندازه ای راز آلود به نام خانم مور؛ و زن جوان کنجکاو ومرددی به اسم آدلا کوستد. آدلا به همراه خانم مور به هندوستان سفر کرده و بناست به همسری پسر خانم مور، رونی هزلپ، درآید که قاضی شهر چاندراپور، محل زندگی عزیز است.

فورستر به داشتن عقاید لیبرالی و اومانیستی شهرت دارد و امکان برقراری تفاهم و همبستگی بین فرهنگ‌های مختلف یکی از اشتغالات فکری او در آثارش و به ویژه در گذری به هند است. او در این داستان برخی از مهمترین گسل‌هایی را نشان می دهد که آدم ها را از‌یکدیگر جدا می کنند و در دسته‌های مجزا قرار می دهند.

 اصلی ترین گسل موجود در پهنه ی داستان، شکاف ملی و قومی بین انگلیس‌ها و بومیان هندی است. جماعت انگلیسی‌های مامور و مقیم هندوستان، به استثنای فیلدینگ، آدم‌های تازه به دوران رسیده و گنده دماغی هستند که به هیچ وجه حاضر به بر قراری مناسبات برابر با بومی‌ها نیستند. آن‌ها محلات، واگن‌های قطار و باشگاهها‌ی مخصوص به خود را دارند و تنها به اندازه ای با زبان بومی آشنا هستند که بتوانند دستورات خود را به مستخدمین محلی شان بفهمانند. آنها به قول هزلپ به هند نیامده اند تا خوشایند باشند(‌یا به قول دوستان عزیز در بحث آغاز کتاب؛ با بومیان دوستی کنند)، بلکه آنجا هستند تا بر هندی‌ها حکم برانند. گسل دیگر که قدیمی تر از اولی است، شکاف دینی بین هندوها و مسلمان‌هاست.‌ یکی از مهمترین مسائل حکام انگلیسی در تأمین امنیت چاندراپور مهار تنش بین مسلمان‌ها و هندو‌ها در مناسبت‌های سالانه مسلمان‌هاست.

کتاب که سه بخش با نام و سی وهفت فصل دارد، با توصیف چاندراپور و اطراف آن شروع می شود و سپس در فصل دوم به سراغ عزیز و دوستان او می رود که درگیر بحث در باره‌ی موضوع، ‌یا پرسش اصلی داستانند: آیا دوستی بین انگلیس‌ها و هندی‌ها امکان پذیر است؟

نظر یکی از دوستان عزیز در این خصوص قاطعانه منفی است؛ دیگری که اندیشه و بیانی مبهم و مشروط دارد معتقد است با انگلیس ها در کشورشان می‌شود دوست شد اما در هند این کار امکان پذیر نیست، و خود عزیز که در بحث مشارکت نمی کند، با تلاش برای جلب دوستیِ حداقل جمع برگزیده ای از انگلیس ها که شامل فیلینگ، خانم مور و آدلا است نشان می دهد که در این مورد خوش بین است.

اسامی سمبولیک سه بخش کتاب مسجد، غارها و معبد است. اوج داستان، در بخش دوم اتفاق می افتد؛ جایی که عزیز پس از باز گشت از سفر ناموفق به غارهای مارابار که او خود به منظور تحکیم دوستی با فیلدینگ و جلب دوستی خانم مور و آدلا تدارکش را دیده، دچار دردسر می شود. ماجرای غارها که حساس ترین صحنه‌ی آن تعمداً در تاریکی برگزار می‌شود، اتفاقی است که فورستر طی آن پاسخ خود را به پرسش مورد بحث عزیز و دوستانش می دهد؛ پاسخی که به رغم مثبت اندیشی او چندان امیدوارکننده نیست.

                                                       بهمن 1394

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ    

مشخصات کتاب: گذری به هند، ای. ام. فورستر،ترجمه ی حسن جوادی، انتشارات خارزمی، چاپ دوم: 1394.