مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

تبصره ی 22


تبصره ی 22 نخستین و مشهورترین اثر نویسنده ی آمریکایی، جوزف هلر و یکی از شاخص ترین رمان های ضد جنگ است. این داستان نسبتاً حجیم که اخیراً با حذف قسمت هایی از آن  به فارسی منتشر گردیده، اثری بسیار هجو آمیز با طنزی سیاه از نوع طنز موقعیت است که حاصل تجربه ی حضور نویسنده در جنگ دوم جهانی است و نوشتن آن هشت سال به طول انجامیده است.

زمان داستان سال های نیمه ی دوم جنگ یاد شده و مکان اصلی آن یکی از پایگاههای هوایی آمریکا در ایتالیا ست. داستان به شکلی غیر خطی توسط دانای کل روایت می شود و در نگاه نخست اثری بدون طرح، آشفته و اتفاقی به نظر می رسد.

کتاب شامل چهل و دو فصل با نام، عمدتاً  به اسم یکی از اشخاص محوری داستان است. دوربین روایت در هر فصل، شخصیتی که فصل به نام اوست را تعقیب می کند. آخرین فصل به نام یوساریان است که شخصیت اصلی است.

یوساران که جوانی آشوری تبار است، ستوان(و سپس سروانِ) مسئول انداختن بمب از هواپیماست. بارزترین ویژگی او این است که حاضر نیست برای هیچ چیز یا در راه هیچ کس کشته شود. جنگ در نظر او فاقد هرگونه توجیه ملی و میهنی، و صرفا اقدامی جنایت کارانه است که هدف نهایی آن به کشتن دادن اوست. یوساریان دلایل محکمی برای این باور خود دارد؛ از جمله این که هر بار که برای بمباران غریبه هایی که نه او آنها را می شناسد و نه آنها او را، عازم مأ موریت می شود، با ضد هوایی به طرفش شلیک می کنند!

 یوساریان در شروع داستان دست به تمارض زده و در بیمارستان نظامی پایگاه بستری است. هر بار که تعداد پروازهای او به سقف تعداد پرواز برای خاتمه ی خدمت و بازگشت به آمریکا نزدیک می شود، بنا به دستور فرمانده ی پایگاه، تعداد پروازهای لازم افزایش داده می شود. یوساران که هیج امیدی ندارد که پروازهایش به انتها برسد، در جستجوی راههای دیگری برای خاتمه دادن به خدمت خویش است. به نظر می رسد تنها راه قانونی برای این کار استفاده از تبصره ی 22 است؛ و این تبصره چیست؟  تبصره ی 22 که به عنوان استعاره ای از موقعیت ها و امور غیر معقول به فرهنگ اصطلاحات انگلیسی راه یافته*، قانونی ساخته ی نویسنده است که بر اساس آن اگر کسی بخواهد از جنگ معاف شود باید بتواند اثبات کند که از سلامت عقل برخوردار نیست؛ اما اگر بتواند چنین چیزی را اثبات کند معلوم می شود از سلامت عقلی بهره مند است؛ چرا که اقدام برای معافیت از جنگ به معنی تلاش برای زنده ماندن است و تلاش برای زنده ماندن فعالیتی است که نشانگر عقل سالم است.

آدم های تبصره ی22 همگی افرادی مسخ شده و به لحاظ روانی و رفتاری  گروتسک هستند که برای مثال می توانند وقتی همرزم تیر خورده و در حال خون ریزی شان درخواست کمک می کند، خود را به نشنیدن بزنند و این شوخی ترسناک و باور نکردنی را تا آخر ادمه دهند. یکی از جالب ترین اشخاص داستان، که ضمناً بیش از یک فصل را نیزبه خود اختصاص داده، مایلو مایندر بایندر است. مایلو با هواپیماهای جنگی که در اختیارش گذاشته شده هر چیزی را از هر کجای دنیا می خرد و در هر کجا به هرکس از جمله به دشمن می فروشد و در نهایت ارتش های درگیر در جنگ را به شرکت هایی تعاونی تبدیل می کند که مجبورند از خود چیز بخرند تا به خود سود برسانند. او حتی تا آنجا پیش می رود که برای کسب سود بیشتر، با تأ یید و حمایت ضمنی فرماندهان ارشد، پایگاه محل خدمت خود را بمباران می کند.  

تبصره ی 22 که بسیار تحت تأثیر شاهکار لویی فردینان سلین، سفر به انتهای شب است، با شروع جنگ ویتنام در آمریکا به اثری چنان مشهور و همه جاگیر تبدیل شد که سربازان در جبهه ها آن را دست به دست می کردند و معترضین به جنگ در خیابان ها نام شخصیت اصلی اش را فریاد می زدند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: تبصره ی22، جوزف هلر، ترجمه ی احسان نوروزی،نشر چشمه،چاپ اول: 1394.

*مثالی که در ویکیپدیا برای تبصره ی 22 ذکر شده این است که وقتی فردی در خواست شغلی می کند از او سابقه ی کار می خواهند؛ اما سابقه ی کار تنها وقتی به دست می آید که فرد مشغول به کار باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد