مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

رؤیای آمریکایی


پس از برهنه ها و مرده ها، رؤیای آمریکایی دومین رمانی است که از نورمن میلر به فارسی منتشر شده است.

شخصیت اصلی و راوی داستان، استیفن روجک مردی در آستانه ی چهل و چهار سالگی، قهرمان جنگ، عضو سابق کنگره، استاد روانشناسی اگزیستانسالیستی و مجری برنامه ای مشهور در تلویزیون است. او مؤلف کتابی به اسم روان شناسی دژخیم است که در آن به بررسی روان شناسانه ی سبک های مختلف اعدام پرداخته است.

روجک روایتش را با جریان آشنا شدنش با همسرش دبورا شروع می کند .در زمان شروع روایت که مدت آن به جز فصل پایانی چیزی در حدود دو شبانه روز است، او و دبورا از یکدیگر جدا زندگی می کنند و یک سال گذشته را درگیر تشریفات جدا شدن از یکدیگر بوده اند. دبورا که روجک او را همانند یک هیولا و با عباراتی مثل سلیطه توصیف می کند زنی زیبا و عجیب از خانواده ای سرشناس و بسیار ثروتمند است.

روجک آدمی الکلی ومتوهم است که حس می کند ماه با او حرف می زند. او بنا به گفته ی خودش به دلیل دشواری های زندگی مشترک، خلق و خویی جنایتکارانه پیدا کرده که پس از جدایی از همسرش جایش را به میل به خود کشی داده است.

او در شروع داستان روی ایوان آپارتمان دوستش به ماه که از او می خواهد از ایوان به پایین بپرد پاسخ منفی می دهد و به فاصله ای اندک در آپاتمان دبورا، پس از مشاجره ای تند او را به قتل می رساند و پس از همبستر شدن با مستخدمش، برای آن که موضوع را خودکشی جلوه دهد جسد او را از ایوان به خیابان پرتاب می کند.

به رغم ظاهر سازی خوب، پلیس ها سناریوی خودکشی را نمی پذیرند و تلاش می کنند تا روجک  را وادار به اعتراف به قتل کنند. او اما به نحوی معجزه آسا با اعمال نفوذ فرد یا افرادی ناشناس آزاد می شود و این تازه آغاز ماجراهای اوست که در فاصله ی تنها چند ساعت پس از ارتکاب قتل، به زن عجیب دیگری دل بسته است.

زمان رؤیای آمریکایی غیر خطی و از نوع رفت و برگشتی و زبان آن تلخ، شاعرانه، هذیانی، پیشگویانه و تله پاتیک* است. داستان شامل نه فصل با نام است که اولین آنها «آرزوهای واهی» و آخرینشان «حرف آخر: بازهم آرزوهای واهی» است.


                                                      مرداد 1396

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*در حدی از مستی، مغز روجک به تعبیر خودش به کارخانه ی تولید ذرات روانی تبدیل می شود. او این ذرات را به سوی دیگران پرتاب می کند و عکس العمل آنها را زیر نظر می گیرد.

مشخصات کتاب: رؤیای آمریکایی، نورمن میلر، ترجمه سهیل سمّی، انتشارات قوقنوس،چاپ اول:1395.

نظرات 4 + ارسال نظر
سحر 1396/05/03 ساعت 08:56

خیلی خیلی برایم جالب بود، هم موضوع کتاب و هم نوع روایت ... از نظر جامعه شناسی هم قابل بررسی است؟!

یکراست او. جی. سیمپسون و موضوع قتل دوست دخترش ـ یا همسرش؛ یکدفعه از ذهنم رفت ـ را یادم آورد، چون او را هم تبرئه کردند الکی الکی ... البته که تلویزیونی بودن و آن وکیل کارکشته اش همه کاره بودند!

نورمن میلر و به خصوص این کارش را برخی از فمینیست ها به دلیل آنچه نوع نگاه او به زنان قلمدادکرده اند نمی پسندند. از این جنبه که صرفنظر کنیم رویای آمریکایی اثر جالب توجهی است.
از ماجرای سیمپسون خاطرات اندک و محوی دارم.

سلام .
و داستانهایی با تم جنایی من را احاطه کرده اما من همچنان ناخوانده.
آغازش مرا یاد تونل انداخت. ممنون.
راستی من هنوز منتظر شما هستم
اگر سری به ما در وبلاگی که حرفش را زده بودیم بزنی
خوشحال میشیم.
یا علی

رویای آمریکایی کمی تا قسمتی پلیسی - جنایی است اما نمی شود در این ژانر طبقه بندی اش کرد.
خدمت رسیدم .
نمی دانستم شروع کرده اید.
پاینده باشید و ما را در زمره ی خوانندگان تان بدانید.

سلام
با مطلب جدید منتظرتان هستم.

سلام و درود
خدمت خواهم رسید.

میله بدون پرچم 1396/05/12 ساعت 12:01

سلام
عجیب مورد توجه قرار گرفت... چه‌قدر لیست ناخوانده‌ها دراز و درازتر می‌شود، با اینکه دارم حداکثر استفاده از وقتم را می‌کنم اما سرعت ورود آثار قابل توجه به فضای ذهنی من خیلی بیشتر است.

سلام و درود
به قول مولانا « آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید»
و این همان کاری است که ما انجامش می دهیم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد