مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

بووار و پکوشه


رمان ناتمام بووار و پکوشه، آخرین اثر منتشر شده از گوستاو فلوبر است.

بووار و پکوشه که اسمشان را به کتاب داده اند، دو مرد میانسالِ مجرد از طبقه ی متوسط در فرانسه ی اواسط قرن نوزدهم اند. آنها که تصادفا هر دو نسخه بردارند، به طور اتفاقی با یکدیگر آشنا می شوند، اتفاقاً می فهمند که علایق مشترک فراوانی دارند و بلافاصله به دوستانی یک دل و یک جان تبدیل می شوند.

به فاصله ای اندک از شروع داستان ارث کلانی به بووار می رسد. او و پکوشه که در آستانه ی بازنشستگی است، تصمیم می گیرند با ثروتی که در اختیار دارند به دنبال تحقق رویاهای خود بروند؛ و رویای آنها چیزی نیست جز رویای طبقه ی متوسط که داستان هجویه ای است بر آن؛ هجویه ای که به دلیل علاقه ی وافر اعضای این طبقه به دانستن ولو اندکی از هرچیز، اثری دایرة المعارفی و در بردارنده ی مطالبی متنوع و متعدد از شماری غیر قابل تصور (برای یک داستان) از شاخه های مختلف علوم و فنون است که کشاورزی، باغ داری، دام داری، شیمی، پزشکی، نجوم، زمین شناسی، باستان شناسی، تاریخ، فلسفه، ادبیات، علوم تربیتی، الاهیات و علوم خفیه تعدادی از آنهاست.

بووار و پکوشه که انگار شخصیت های کارتونی پت و مت را با الهام از آن ها ساخته اند ملکی اربابی با محوطه ای وسیع در یک ده خریداری و به آنجا نقل مکان می کنند. الگوی کلی رفتاری آنها این است که ایده ای به ذهن یکی از آنها خطور می کند؛ هردو با شوق و ذوق فراوان به دنبال تحقق آن ایده می روند؛ چون دانش، تجربه و حوصله ی کافی ندارند در کار خود شکست می خورند؛ در پی شکست دچار یاس و سرخوردگی می شوند؛ پس از کوتاه زمانی اراده ی خود را باز میابند، ایده ای تازه پیدا می کنند و این چرخه را تکرار می کنند.   

  گفته شد که این داستان اثری دایرة المعارفی است. ژاک سوفل در مقدمه ی کتاب با استناد به یکی از دفتر های خاطرات فلوبر می گوید او پیش از شروع به نگارش بووار و پکوشه دو سال وقت صرف مطالعه و گردآوری مطلب از صدها اثری کرده در کتاب به آنها استناد کرده است. از بخش های جالب داستان جایی (در اوایل فصل پنج)است که در دوره ی علاقه مندی بوار و پکوشه به ادبیات، فلوبر به توصیف اجمالی آثار و شیوه ی نگارش برخی از برجسته ترین رمان نویسان متقدم و معاصر خود می پردازد.

کتاب بنا بوده شامل دوازده فصل باشد که دو فصل آن نانوشته باقی مانده لیکن خوشبختانه طرح کلی آن دو فصل موجود و به  داستان ضمیمه است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: بووار و پکوشه، گوستاو فلوبر، ترجمه ی افتخار نبوی نژاد، انتشارات کاروان.

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر 1397/04/07 ساعت 12:10

خواندن این مطلب کمی مرا به یاد دون کیشوت و بیشتر به یاد قهرمان "کاندید" اثر ولتر انداخت. این دومی هم با ساده لوحی اش به دنبال یافتن پاسخ مسائل اساسی بود و معصومیتی داشت که البته نمی دانم در این دو شخصیت کتاب فلوبر وجود دارد یا نه.
نکتۀ جالب دیگر برایم این بود که فلوبر با آن تیزبینی همیشگی اش انگار در حد یک هجویه بر طبقۀ متوسط باقی نمی ماند و از چارچوب ها فاصله میگیرد و مسائل تازه تری را خلاقانه بیان میکند، مثل همین ایدۀ دایره المعارف.

در کاندید ولتر برخی از عقاید رایج زمانه ی خود را هجو می کند اما فلوبر کاری به محتوای معرفت روزگار خود ندارد بلکه اشتهای سیری ناپذیر طبقه ی متوسط برای سر در آوردن از تمام شاخه های آن معرفت است که مورد توجه اوست.
صحیح است که بووار و پکوشه فراتر از یک هجویه است. حتما می دانید که فلوبر آرزوی خلق داستانی را داشت که در باره ی هیچ چیز نباشد. شاید یک راه نوشتن چنین چیزی، نوشتن دایرة المعارفی داستانی در باره تعداد پر شماری از چیز ها باشد. یعنی عکس قضیه ی " less is more".

سحر 1397/04/07 ساعت 12:11

اوه، راستی مداد جان آن "ضمیمه" را دریابید

درستش کردم. ممنون.

میله بدون پرچم 1397/04/07 ساعت 12:18

سلام
جالب بود. بخصوص با توجه به دقت‌نظر و وسواسی که فلوبر در نوشتن داشت حدس می‌زنم کار قابل اعتنایی باشد حتا اگر نیمه تمام باقی مانده باشد.

حدست کاملا درست است. اساسا به نظرم از هیچ یک از نوشته های فلوبر نمی شود صرفنظر کرد.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد