مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

زوکرمن رهیده از بند


در میان آثار پرشمار فلیپ راث چهار رمان هست که شخصیت اصلی آنها مردی است به اسم  نیتن(یا ناتان) زوکرمن. زوکرمن رهیده از بند، دومین کتاب از این چهارگانه و یکی از شاخص ترین آثار اوست.

زوکرمن نویسنده ای است که پس از انتشار آخرین داستانش، کارنوفسکی، به شهرتی فراوان و ثروتی هنگفت دست پیدا کرده است؛ شهرت و ثروتی که بر خلاف انتظار برایش دردسر ساز شده است.

کارنوفسکی مثل هر اثر دیگری تحسین کنندگان و مخالفینی دارد. مخالفین، آن را به دلیل « به تصویر کشیدن یهودیان در فضایی هرزه درایانه و مملو از انحراف» محکوم می کنند و تا آنجا پیش رفته اند که یکی از آنها پیشنهاد داده که او را «باید با تیر بزنند». پدر زوکرمن که مردی متعهد و اخلاق گراست  و سالهای آخر عمر خود را در آسایشگاه سالمندان می گذراند، بدون اطلاع او، از جمله مخالفین کارنوفسکی است چرا که آن را مایه ی آبرو ریزی خانواده و جامعه ی یهودیان می داند. او که به درستی قادر به تکلم نیست در واپسین دم حیات خطاب به زوکرمن کلمه ای نامفهوم را به زبان می آورد که فهم آن به یکی از بزرگترین مشغله های ذهنی او تبدیل می شود.

دیگر مشغله ی ذهنی عمده ی زوکرمن اما از نوعی متفاوت است؛ مردی پیدا شده که طی تماس تلفنی او را تهدید کرده که در صورتی که پنجاه هزار دلار نپردازد، مادرش را خواهد ربود.

زوکرمن رهیده از بند همانند اکثر آثار راث، شبه خود زندگی نامه ی اوست و معروف است که ماجراهای زوکر من در این داستان در واقع همان ماجراهایی است که راث پس از انتشار رمان مشهورش، «شکایت پورتنوی» از سر گذرانده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: زوکرمن رهیده از بند، ترجمه ی سهیل سمی، نشر تیماژ.

مغز اندرو


مغز اندرو آخرین اثر منتشر شده در زمان حیات از ای. ال. دکتروف است.

شخصیت اصلی داستان، اندرو، متخصص و مدرس دانشگاه در زمینه ی روانشناسی شناختی است و کل داستان گفتگوی او با پزشکی روانکاو به شکلی است که گویی مستقیماً از یک سیستم ضبط صدا پیاده شده است. چنین شکلی از روایت معمولا گیج کننده است چرا که در آن گاه تشخیص گوینده کار آسانی نیست و آن چه به ویژه در مورد این داستان کار را سخت تر می کند این است که اندرو در بسیاری اوقات از خود به عنوان سوم شخص، و از آن جالب تر همچون در شروع داستان، دوست خود یاد می کند. شکل شروع و خاتمه و وضعیت شخصیت اصلی مغز اندرو یاد آور شاهکار سلینجر، ناطور دشت است.

اندرو به گمان خود آدمی دست و پاچلفتی و نحس است که باعث بروز انواع مشکلات و مصایب برای دیگران می شود. او به قول خودش می تواند در عرض یک دقیقه یک فامیل را از پا در آورد. نمونه اش وقتی است که در یک مهمانی درحین رقص دستش محکم به فک یک خانم همکار می خورد و او را نقش بر زمین می کند. بعد به طرف یخچال می دود تا یخ بیاورد و روی صورت او بگذارد. ظرف یخ پشت دو بطری است. او بطری ها را بر می دارد و در همین حین با شوهر آن خانم رو در رو می شود. چنان از دیدن آقای مزبور یکه می خورد که دو بطری از دستانش رها می شود و از قضا روی پاهای او می افتد و باعث شکستن پایش می شود. اندرو حتی در چند مورد مرگ از جمله مرگ فرزند خردسالش خود را مقصر می داند.

برخلاف بیشتر داستان های دکتروف، پس زمینه ی تاریخی مغز اندرو بسیار کم رنگ است و در آن از اشخاص و حوادث تاریخی مثل جورج بوش پسر و ماجرای یازدهم سپتامبر ـ که باعث مرگ همسر دوم اندرو شده ـ با ابهام و بدون ذکر نام واقعی یاد می شود.

اندرو به اقتضای تخصصش و به عنوان مقدمه ی تعریف بعضی از ماجراهای خود، در جای جای داستان نظریه های جالبی مطرح می کند که نشان دهنده ی وسعت معلومات دکتروف است. یکی از این نظریه ها مسئله ی مغز جمعی یا مشترک برخی جانوران مثل مورچه ها است. اندرو معتقد است این پدیده چیزی ماورای تک تک مورچه هاست و رفتار یکایک آنها را کنترل می کند. او این نظریه را در مواردی مثل شعله ور شدن ناگهانی جنگ ها و پارک رفتن مردم در روزهای یکشنبه، به جوامع انسانی هم تعمیم می دهد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: مغز اندرو، ای. ال. دکتروف، ترجمه ی سید سعید کلاتی، انتشارات هیرمند.