مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

گریه ی آرام


کریه ی آرام رمانی اگزیستانسیالیستی و تامل برانگیز است از نویسنده ی نوبلیست ژاپنی، کنزا بورو اوئه.

شخصیت اصلی و راوی داستان مرد جوان یک چشمی است به اسم میتسوبورو. میتسو همسری دارد به اسم ناتسومی و برادر کوچکتری به اسم تاکاشی که هر دو از اشخاص محوری داستانند. زندگی زناشویی مرد و زن دچار بحرانی عمیق و جدی است. آنان فرزند معلول جسمی و ذهنی خود را به تازگی به یک مرکز نگهداری سپرده اند. مرد شغل خود در دانشگاه را رها کرده و زن به الکل پناه برده است. در همین حال دوست همکار میتسو نیز به نحوی عجیب و نمادین (برهنه و با  سری رنگ آمیزی شده به رنگ قرمز)خود را به دار آویخته است.

نیروی محرک داستان را تاکاشی تأمین می کند. تاکاشی عضو گروهی دانشجویی بوده که در 1960 شورش سیاسی ناموفقی را سازماندهی کرده بودند. همان گروه تبدیل به گروهی تئاتری می شود و نمایشی را به روی صحنه می برد با عنوان ندامت آمیز« راه ما شرم آور بود».

گروه به آمریکا دعوت می شود و تاکاشی در آنجا ماجراهایی را از سر میی گذراند که از جمله ملاقات با دوست خود کشی کرده ی میتسو بوده است.

تاکاشی که آدمی خاص با عقایدی عجیب است در اوایل زمان روایت به آمریکا به ژاپن باز می گردد. او که برای خود مریدانی دارد به همراه آنها، میتسو و همسرش راهی روستای زادگاه خویش می شوند؛ روستایی دور افتاده در عمق دره ای در مجاورت جنگلی انبوه.

تاکاشی علاقه ای خاص به داستانی دارد که از برادر کوچکتر پدر بزرگشان بر سر زبان هاست. در آن داستان برادر پدر بزرگ در حوالی صد سال قبل شورشی دهقانی را رهبری کرده و پس از شکست آن شورش به سرنوشتی نامعلوم دچار شده است. علاوه بر آن  میتسو و تاکاشی برادر بزرگتری داشته اند که پس از جنگ دردرگیری بین مردم محلی و  کارگران کره ای ساکن در محل کشته شده است. با چنین زمینه ی خانوادگی،  تاکاشی که شیفته ی آن داستانهاست در دهکده تیم فوتبالی راه می اندازد و در پوشش آن علیه فروشگاهی زنجیره ای که تحت مالکیتی شخصی کره ای ملقب به پادشاه است دست به شورش می زند. شورش  که میتسو حاضر نمی شود با آن همراهی کند سرنوشتی تراژیک دارد و در اثنای آن معلوم می شود تاکاشی خانه و انباری بزرگ ماترک اجدادی را بدون اطلاع برادر به پادشاه فروخته است.

گفته شد که گریه ی آرام داستانی اگزیستانسیالیستی است. در اوایل داستان در صحنه ای که به رؤیا شبیه تر است تا واقعیت، میتسو با سگی زخمی و بیمار در بغل به  گودالی آب گرفته خزیده و خاطرات خود از دوست خودکشی کرده اش را مرور می کند. به قرینه ی این آغاز در پایان داستان او به اتاقکی در زیر زمینی پنهانی که  با داستان برادر پدر بزرگ او مربوط است می خزد و شبی را در آنجا می گذراند و صبح پس از آن، با توافق همسرش دست به انتخابی می زند که مسیر آتی زندگی او را تعیین می کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: گریه ی آرام، کنزابورو اوئه، ترجمه ی سید حبیب گوهری راد، انتشارات رادمهر.

دریا و زهر


شرایط اضطراری که جنگ یکی از مصادیق آن است می تواند ارزش ها را به حال تعلیق در آورد و از آن بدتر با ضد آنها جایگزین کند. به عنوان نمونه، آدم کشی که در حالت عادی جرمی است که در همه جا مشمول مجازات است، در جنگ تبدیل به عملی قهرمانانه می شود که نه تنها مجازاتی در پی ندارد بلکه  شایسته ی  تقدیر و پاداش قلمداد می شود.

نویسنده ی  ژاپنی ، شوساکو اندو در رمان مطرحش دریا و زهر، تاثیرات جنگ را بر اخلاق بشر به طور عام و اخلاق پزشکی به طور خاص مورد پرسش و کاوش قرار داده است.

داستان درآمدی دارد که در آن مرد جوانی به اتفاق همسرش به تازگی به منطقه ای در حومه ی  شهر نقل مکان کرده اند. مرد که راوی این بخش نیز هست دچار عارضه ای ریوی است که نیازمند تزریق هوا از ناحیه ی قفسه سینه به داخل ریه است. تزریق کاری حساس است و نیازمند مهارتی ویژه است. راوی در جستجوی امکانات درمانیِ محل زندگی جدید خود با دکتر محلی منزوی با اخلاق و رفتاری عجیب به اسم سوگورو آشنا می شود که مهارتی بیش از حد انتظار در تزریق به داخل ریه از خود نشان می دهد. مهارت پزشک راوی را کنجکاو می کند که سر از کار او در بیاورد. او در پایان درآمد به راز سوگورو پی می برد؛ رازی که مربوط به عملکرد تیم پزشکی شامل او در بیمارستانی در ماههای پایانی جنگ دوم جهانی است.

 یکی از عناصری که در درآمد داستان به دفعات به آن توجه داده می شود مانکن مرد سفید پوست چشم آبی، پشت شیشه ی غبار گرفته ی ویترین یک لباس فروشی است که کارکردش بعد تر معلوم می شود.

مکان رخدادهای اصلی داستان بیمارستان عمومی بزرگی در حومه ی شهر فوکوئوکا در منطقه ای ساحلی و زمان آن ماههای پایانی جنگ دوم جهانی است. سوگورو در در این زمان پزشک کاراموز بخش امراض ریوی است. شهر زیر بمباران مداوم آمریکائی هاست. ژاپن از نظر اقتصدی تحت فشار شدید است. تعداد بیماران به مراتب بیش از امکانات بیمارستان هاست. غذای کافی وجود ندارد. و در این میان سرپرست بخش امراض ریوی قصد دارد به کمک چند پزشک نظامی از طریق آنچه تحت عنوان زنده شکافی از آن یاد می شود دست به آزمایشاتی بر روی انسان بزنند. هدف از آزمایش دو چیز است. کشف حداکثر ظرفیت ریه برای تزریق محلول آب نمک و و اندازه ی حداقل ریه برای زنده ماندن. نتیجه ی آزمایشات با مرگ فرد مورد آزمایش مشخص خواهد شد.

 سوگورو که جوانی احساساتی است، نقطه ی مقابل او تودا است؛ جوانی از خانواده ای مرفه با واقع بینی بی رحمانه. در حالی که سوگورو تلاش می کند تا قاچاقی به پیرزنی بستری غذا برساند، تودا معتقد است از آنجایی که پیرزن دیر یا زود خواهد مرد و جایش را به بیماری مشابه در صف طولانی انتظار خواهد داد، کار سوگورو عملی بیهوده و اتلاف منابع است. سوگورو توجیهی برای مناسباتش با پیر زن ندارد با این وجود کماکان از توجه به فروگزار نمی کند.

زمینه ساز انجام آزمایش زنده شکافی رفت و آمدهای مشکوک افسران نظامی به بیمارستان است. پیش از آن زنی بسیار زیبا از خانوده ی سرشناس مورد عمل جراحی نه چندان دشوار قرار می گیرد که نتیجه ای خلاف انتظار و فاجعه بار در پی دارد.

طرح زنده شکافی طرحی مخفیانه است و حاضرین در آن از میان داوطلبان انتخاب می شوند. داوطلب شدن تودا را می شود حدس زد. سوگورو اما از سر تزلزل و بی تصمیمی وارد تیم می شود. افرادی که مورد عمل قرار می گیرند دو نظامی آمریکایی اسیرند که اولین آنها همچون مانکن موجود در درآمد داستان چشمانی آبی دارد.

عمل در حالی انجام می شود که شهر زیر بمباران مداوم است و خواننده ی آگاه از سرنوشت جنگ می داند که ژاپن به زودی تسلیم آمریکایی های چشم آبی خواهد شد و از پیش نیز از طریق مقاله ای در یک روزنامه با تبعاتی که شرکت در عملیات زنده شکافی پس از تسلیم ژاپن و بازگشت شرایط به وضعیت عادی برای عاملین آن در پی داشته اطلاع یافته است.

_________________________________

مشخصات کتاب: دریا و زهر، شوساکو اندو، ترجمه ی مهرداد علی بابایی، انتشارات نگاه.

 

 

قلمرو رؤیایی سپید


آثار یاسوناری کاواباتا یکی از دیگری جذاب ترند و اگر بخواهیم از آن میان جذاب ترین و قوی ترین را انتخاب کنیم قلمرو رؤیایی سپید(یا همان سرزمین برفی) انتخاب خوبی است. 

داستان حول دو شخصیت عمده یا اصلی می گذرد؛ یک مرد و یک زن. اسم مرد شیمورا است. او متأهل و ساکن توکیو است. زن، کوماکو، گیشای جوانی ساکن سرزمین برفی است؛ جایی که در شروع جالب توجه و سینمایی داستان با گذر از یک تونل طویل(و طبعاً تاریک) قطار وارد آن می شویم.

 شیمورا در قطاری که با آن عازم سرزمین برفی است تصادفاً با زنی دیگر که اسمش یوکو است، هم کوپه است. یوکو  دختری زیباست که در سفر از مرد جوان بیماری مراقبت می کند و شیمورا که نمی تواند او را نادیده بگیرد در طول سفر به بهانه ی نگاه کردن بیرون، پنهانی تصویرش را در شیشه ی پنجره ی کوپه تماشا می کند.

 سرزمین برفی چنان که از اسمش پیداست منطقه ای سردسیر با زمستان هایی پر بارش است که در فصل زمستان علاقه مندان به طبیعت و اسکی بازان را به خود جذب می کند. شیمورا پیش از زمان روایت برای مدتی در آنجا درهتل چشمه ی آب گرم اقامت داشته و با کوماکو آشنا شده است. کوماکو در آن زمان گیشا نبوده و برای رقص به میهمانی ها دعوت می شده است. شیمورا که متخصص رقص است در پایان اقامت قبلی به کوماکو قول داده که کتابی در در این زمینه برایش بفرستد اما قولش را فراموش کرده است. در فاصله ی دو دیدار، کوماکو برای کمک به هزینه ی معالجه ی مردی با سپردن تعهدی مدت دار تبدیل به گیشا شده است.

شیمورا در بدو ورود به هتل، کوماکو را می بیند که در کسوت گیشا در آنجا مشغول خدمت است. کوماکو ابتدا با دلخوری به او بی محلی می کند اما با سماجت شیمورا روابط آن دو در سطحی دیگر پی گرفته می شود. چشم شیمورا هم زمان در پی یوکیو است. او نمی داند زندگی این دو زن به شکلی خاص به یکدیگر آمیخته است.

ستاره ی سرزمین برفی کوماکو است؛ ستاره ای از نوع شهابی که به تناوب در داستان ظاهر و از آن ناپدید می شود. او زنی عاشق پیشه و سودایی و اغلب مست از نوشیدن زیاد در میهمانی های شبانه است که هرگاه خود بخواهد نزد شیمورا می آید. او از شمیورا انتظار دارد که دوستش بدارد؛ انتظاری بعید با دو مانع جدی؛ یکی این که او گیشاست و دیگر این که شیمورا به لحاظ شخصیت فردی بسیار منفعل و از این لحاظ نقطه ی مقابل کوماکوست.

شباهت ساختار داستان های کاواباتا به هایکو حرفی تکراری است که در مورد همه ی آثار او گفته می شود. امّا این شباهت در سرزمین برفی آن قدر توجه برانگیز است که نمی توان از اشاره به آن صرف نظر کرد. داستان که از زاویه ی دید شیمورا روایت می شود، شامل قطعات متعدد کوتاهی است که در جمع کلاژی تاثیر گذار را می سازند که موضوع آن عشق ناممکن و ناپایداری زیبایی است. سرزمین برفی همانند غالب آثار نویسنده سرشار از اجزای شاعرانه ی توصیفی از طبیعت و نمادپردازی هایی بسیار زیباست که یکی از به یاد ماندنی ترین آنها مربوط به پارچه ای کتانی و بسیار سفید به اسم چیجمی است؛ پارچه ای که در برف بافته می شود، در برف شسته می شود، با برف سپید می شود و اساساً همه چیزش از نخ کردن ماسوره تا آخرین مرحله ی پرداخت در برف انجام می شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: قلمرو رؤیایی سپید، یاسوناری کاواباتا، ترجمه ی مجتبی اشرفی، انتشارات ققنوس.

 

من یک گربه هستم


من یک گربه هستم (1905)، اثر نویسنده ی مطرح ژاپنی ناتسومه سوسه کی احتمالاً نخستین رمان با یک راوی حیوان است.

راوی مزبورچنان که از اسم داستان پیداست یک گربه است.؛ گربه ای اندیشمند با کلیه ی محدودیت های و امکانات فیزیکی گونه ی خود.

زمان داستان که با زمان روایت یکی است حدود دو سال در دوران امپراطور می جی، معمار ژاپن مدرن است.

راوی کمی پس از تولد از خانه ی نسبتاً محقر سر در می آورد که متعلق به معلمی میانسال به اسم اسنیز است. ساکنین خانه علاوه بر معلم مذکور شامل همسر، فرزندان دختری که در طول داستان بر تعداد آنان افزوده می شود و یک آشپز است.

معاشرین راوی علاوه بر افراد یاد شده شامل دو گربه ی همسایه است که در دوسوی طیف جامعه ی طبقاتی روزگار خود قرار دارند؛ یک گربه ی نر فقیر و قلدر و یک گربه ی ماده ی زیبا و بسیار مرفه.  آقای اسنیز که راوی از او به عنوان ارباب یاد می کند مردی بسیار تنبل و انزوا طلب است:« اگر فرد انسان به دنیا بیاید بهتر است آموزگار شود. چون اگر بشود این اندازه خوابید و باز هم آموزگار ماند، خوب، حتی یک گربه هم می تواند آموزگار دشود.»

 معاشرین اصلی اسنیز دو تن اند؛ ویورهاوس که مردی شوخ ، بذله گو و دم غنیمتی است و کولدمون جوان که در آستانه ی دریافت مدرک دکترای خویش است.

من یک گربه هستم اثری اجتماعی و انتقادی است. انتخاب راوی گربه و تیپ اشخاص اصلی و مؤثر، دست نویسنده را باز گشته تا با فراغ بال زندگی نوع آدم به طور عام و انسان ژاپنی در شرف مدرن شدن آن روزگار را به طور خاص با استفاده از زبانی که طنز و طعنه دو ویژگی بارز آن است به شدت مورد انتقاد قرار دهد:« من نمی توانم درک کنم که چرا نوع بشر اسیر چنین جنون احمقانه ای شده است. به عنوان مثال ر آنان که چهار پا در اختیار دارند ، تنها از دوتای آن استفاده می کنند؟ چه اتلاف کردنی ... مسئله ی عجیب این است که چنین موجوداتی با وقت فراغت بی پایان هر زمان که با یک دیگر ملاقات می کنند، نه تنها به دیگری اطمینان می دهند که تا چه اندازه سرشان شلوغ است، بلکه چهره ی آنان نیز واقعأ از این پر کاری سخن می گوید... گاه هنگامی که آن قدر خوش شانس هستند که با من آشنا شوند، می شنوم که می گویند: « زندگی چقدر زیبا و راحت می بود اگر ما نیز مانند یک گربه زندگی می کردیم!» اگر انسان ها واقعاً دوست دارند زندگی زیبا و راحتی داشته باشند، ایجاد چنین چیزی در اختیار خودشان است. هیچ چیز سد راهشان نیست... این به خواست خودشان است که بیش از توان خویش گرفتاری ایجاد می کنند... حتی اگر ما گربه ها نیز ناچار بودیم، بیست شیوه ی کوتاه کردن موی بدنمان را کشف کنیم، مدت چندانی طول نمی کشید که آرامش خاطر خود را، آن گونه که اکنون دارا هستیم، از دست می دادیم.»

سوسه کی در عین حال از محدودیت های انتخاب یک حیوان به عنوان راوی آگاه است. او در ابتدای فصل سوم تمهیدی برای کاهش چنین محدودیتی می اندیشد:« من تا بدان حد تکامل یافته ام که اکنون زمان هایی وجود دارد که خود را همانند انسانی دیگر در دنیایشان تصور می کنم... حال که بدین شکل از حس گربه بودن به احساسی انسانی دست یافته ام، دیگر نمی توانم دلبستگی هایم ار به دنیای کوچک گربه ی پلنگی و یا گربه ی سیاه محدود کنم...»

من یک گربه هستم داستانی بدون طرح و به رغم حجم نسبتاً زیاد آن کمابیش بدون حادثه است. مهمترین حوادث داستان دزدی از خانه ی اسنیز و احتمال خواستگاری کولدمون از دختری از طبقه ی نوظهور سرمایه داران تجاری و بورس بازان است که به شدت مورد انتقاد نویسنده اند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: من یک گربه هستم، ناتسومه سوسه کی، ترجمه ی پرویز همتیان بروجنی، انتشارات نگاه.

زوال بشری


اوسامو دازای از نوابغ و نوادر ادبیات مدرن ژاپن است؛ نویسنده ی محبوب و تاثیر گذاری که در سن سی و نه سالگی و در ششمین اقدام به خودکشی درگذشت و آثار متعددی از خود به جای گذاشت که زوال بشری یکی از شاخص ترین آنهاست.

زوال بشری شبه خود زندگی نامه ی دازای و در برگیرنده ی دوران کودکی تا چندی پس از دومین خودکشی اوست.

شخصیت موازی دازای یوزواست. او فرزند خانواده ای متمکن و شهرستانی است. بارزترین ویژگی شخصیت یوزو مردم هراسی بسیار شدید اوست. او تا سرحد مرگ از آدم ها می ترسد  و در چهره ی  آدم های عصبانی  ذات ترسناک ترین حیوانات« ترسناک تر از شیر، ترسناک تر از تمساح و ترسناک تر از اژدها» را می بیند. یوزو باور دارد که آدمها در حالت عادی می توانند ذات شریر خود را پنهان کنند اما«مانند گاوی که در مرتع نشسته است و ناگهان با یک ضربه ی دم خرمگسی را روی شکمش می کشد، در موقعیتی نامنتظره واقعیت ترسناک انسانی خود را با خشونت» آشکار می کنند. راه حل یوزو برای مصون ماندن از شرارت آدم ها بسیار هوشمندانه است. او به دلقک بازی روی می آورد و خیلی زود متوجه می شود این کار مکانیسم دفاعی بسیار مؤثری است که در همه جا به کار می آید.

یوزو که از قضا آدمی بسیار با هوش است شیوه ی دفاعی خود را در اوان کودکی ابتدا در خانه و در مقابل اعضای خانواده می آزماید و پس از احراز اطمینان از کارآمدی این روش آن را در سالیان بعد با موفقیت در همه جا از مدرسه و دانشگاه تا پاسگاه پلیس به کار می گیرد.

هراس یوزو از زنها (احتمالا متاثر از خیانت شریک زندگی اش در صحنه ای با مقدمه چینی بسیار جالب توجه) بیش از مردهاست چرا که به گمان او« برخلاف مردان که آشکارا ضربه می زنند، زنان مخفیانه و پنهانی خنجر می زنند که درمان آن سخت دشوار است. زخمی که می زنند خونریزی داخلی است بدون هیچ علائم ظاهری».

زوال بشری شامل یک پیش درآمد، یک پی نوشت و سه یادداشت است. پیش در آمد و پی نوشت توسط فردی نوشته شده که یادداشت های یوزو به همراه سه عکس از او به دستش افتاده است و یادداشت ها به قلم خود یوزو و شامل خاطرات اوست. داستان با این جملات کنجکاوی برانگیز شروع می شود:« کل زندگی ام را با شرمساری گذرانده ام. هیچ تصوری از زندگی انسان ها ندارم.»

داستان که درون گرایی عمیق، ایجاز، و تغییر لحن و سبک از ویژگی های آن است شامل تعدادی از رباعیات خیام است که بنا به توضیح مترجم در مقدمه ی کتاب، تشخیص اصل آنها به دلیل تغییرات پدید آمده در انتقال به زبان های انگلیسی و سپس ژاپنی دشوار و در اغلب موارد ناممکن است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: زوال بشری، اوسامو دازای، ترجمه ی قدرت الله ذاکری، انتشارات وال.