مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

شاه، بی بی، سرباز


دومین رمان ناباکوف، شاه، بی بی، سرباز، واریاسیون دیگری است بر تمی که مادام بواری و آناکارنینا دو واریاسیون بسیار مشهور آنند.

مثل آن دو داستان دیگر در اینجا هم مثلثی عشقی شکل می گیرد. اسم شخصیت رأس اول مثلث این داستان مارتاست. او زن جوان و ظاهرأ سرد مزاجی است که بناست مزاج سردش تضمینی بر وفاداری او نسبت به شوهرش درایر باشد که تاجری است موفق و رأس دوم مثلث در اشغال اوست. رأس سوم به مرد جوانی به اسم فرانتس تعلق دارد. فرانتس بنا به توصیه ی مادرش که از بستگان درایر است از شهرستان به برلین آمده و به عنوان کارمند در فروشگاه بزرگی که به درایر تعلق دارد استخدام شده است. در شروع داستان فرانتس در قطار ی که با آن به برلین می آید  بدون این که درایر و همسرش را بشناسد با آنها همسفر می شود و در همان نگاه نخست زیبایی مارتا توجهش را جلب می کند.

فرانتس به دلیل ارتباط خانوادگی با درایر او را عمو خطاب می کند و اوقات زیادی در خانه ی او می گذراند و در خلال همین رفت و آمدها به خانه ی درایر است که آن مثلث عشقی شکل می گیرد.

مارتا که با سرنوشت تراژیک اما بواری و آنا کارنینا آشناست ـ و زیرکی و فریبکاریش بیشتر به اِما شبیهش می کند ـ  می خواهد داستان خود را به گونه ای دیگر رقم بزند؛ اما چیزی که نمی داند آن است که او ورق بی بی بازی پاسور، یا مهره ی وزیر بازی شطرنجی است که توسط دست تقدیر در حال بازی است.

شاه بی بی سرباز مثل دیگر آثار ناباکوف اثری چند لایه با پاساژها و ارجاعات متعدد آشکار و پنهان در جای جای آن است که کشف و فهم  آنها لذت خواندن داستان را دوچندان می کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب:شاه، بی بی، سرباز، ولادیمیر ناباکوف(به قول مترجم نابوکوف)، ترجمه ی رضا رضایی، نشر ثالث. 

مردی به نام اووه


رمان پرفروش و محبوب مردی به نام اووه نخستین رمان نویسنده ی سوئدی، فردریک بک من است.

زمان داستان سالیان اخیر و شخصیت اصلی داستان مردی تنهاست به اسم اووه که در آستانه ی شصت سالگی چندی پس از آن که همسر محبوب خود را از دست داده به اجبار از کار بازنشسته شده است. اووه آدمی به شدت مقرراتی، کله شق، تودار، بد اخم و نجوش است. او در شروع داستان با دقتی وسواس گونه در حال برنامه ریزی برای پایان دادن به زندگی خویش به منظور پیوستن به همسر خود است.

اووه در حال اجرای نقشه ی خودکشی صدای برخورد چیزی را با دیوار منزلش می شنود. او از پنجره بیرون را نگاه می کند و می بیند مردی در حال تلاش برای  پارک ماشینی که تریلری به دنبال آن بسته شده است، تریلر را به دیوار منزل او زده و زن بارداری مومشکی و خارجی با عصبانیت در حال راهنمایی اوست. اووه خشمگین از منزل خارج می شود و با غرولند فراوان به زوج مزبور که همسایه جدید او هستند کمک می کند تا ماشین خود را پارک کنند.

پس از مدتی زنگ در خانه ی اووه به صدا در می آید. او با خشم و دلخوری در را باز می کند و با دو دختربچه مواجه می شود که از طرف خانم همسایه ی جدید ظرفی حاوی پولوی زعفرانی و مرغ برای او آورده اند.

خواننده ی ایرانی از ترکیب موی مشکی خانم همسایه و چلو مرغ فرستادنش برای اووه می تواند حدس بزند که خانم مزبور ایرانی است. اسم خانم یاد شده پروانه است و او بناست در زمان حال داستان (که مرتباً بین حال و گذشته در نوسان است) نقشی اساسی در زندگی اووه ایفا کند.

مردی به اسم اووه ترکیبی موفق از تراژدی و کمدی با شخصیت هایی جالب و زبانی ساده و صمیمی است. کتاب ترجمه ی فرناز تیمورازوف و چاپ نشر نون است.

لینکلن در باردو


در اثنای جنگ داخلی آمریکا، در شبی که رئیس جمهور فقید آمریکا آبراهام لینکلن و همسرش میزبان ضیافتی باشکوه در کاخ سفید بودند، پسر یازده ساله آنان  ویلی، در اثر ابتلا به ذات الرّیه درگذشت. پیکر ویلی را در هوایی بارانی طی مراسمی باشکوه به طور موقت به  سردابه ای در گورستانی بزرگ منتقل کردند. در منابع تاریخی آمده که لینکلن که دلبستگی شدیدی به ویلی داشت دو نوبت شبانه به تنهایی به گورستان رفت و بر پیکر فرزند دلبند هنوز به خاک نسپرده اش به عزاداری پرداخت.

نویسنده ی معاصر آمریکایی، جورج ساندرز، این ماجرای کوچک تاریخی را دست مایه ی خلق نخستین داستان بلند گوتیک ـ سوررئالِ تجربی و متفاوت خود، لینکلن در باردو کرده است.

داستان در دو سطح واقعیت و خیال می گذرد. در سطح واقعییت نویسنده با مطالعه انبوهی منابع تاریخی که در پایان داستان آمده به توصیف جزئیات تاریخی به ویژه موارد مربوط مهمانی کاخ سفید از اسامی میهمانان، دکوراسیون سالن پدیرایی، انواع نوشیدنی ها، غذاها ، شیرینی جات، قطعات موسیقی به اجرا در آمده و ... می پردازد و در سطح خیالی که مکان اصلی آن گورستان محل دفن ویلی است با الهام از باورهای بودایی در مورد زندگی پس از مرگ، انبوهی از ارواح را که بنا به دلایلی مرگ خود را نپذیرفته و در اطراف پیکر های نوعاً پوسیده خود در گشت و گذارند در گونه ای برزخ یا به تعبیر بودایی  باردو، به تصویر کشیده است.

داستان که پر است از قال و مقال ارواح، راویان متعدد و بعضاً غیر قابل شناسایی دارد که سه تن از آنان از ارواح سرگردان گورستانند؛ جوانی که خودکشی کرده، چاپچی که فوت او در اثر حادثه ای به وقوع پیوسته و کشیشی مسن که به مرگ طبیعی درگذشته و در میان ارواح تنها کسی است که مسیر بی بازگشت پس از برزخ را رفته و از ترس و وحشت آنچه در تشریفات داوری پس از مرگ مشاهده کرده به باردو بازگشته است. ماجرای اصلی داستان شرح تلاش این سه تن برای قانع کردن ویلی که دلبستگی متقابلش به پدر مانع از پذیرش مرگ خویش است، به ترک گورستان و طی ادامه ی تشریفات پس از مرگ است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: لینکلن در باردو، ترجمه ی شیما آبیاری، نشر آناپنا.

عشق


هشتمین رمان تونی موریسون، عشق، داستان زندگی چند زن است که به واسطه ی مردی به اسم بیل کازی با یکدیگر مربوط می شوند. کازی صاحب هتل نسبتا مشهور و پرطرفداری بوده که در زمان روایت که حدود چهل سال پس از مرگ اوست مکانی متروکه است. مدت زمان روایت چند ماه و زمان داستان حدود هفت دهه منتهی به سالهای پایانی قرن بیستم است.

شخصیت های اصلی داستان، هید، همسر دوم کازی و کریستین نوه ی او از همسر نخستش است. این دو زنانی هم سن و سال، مسن و هم خانه اند. هید در زمان ازدواج دوازده ساله بوده و پیش از آن با کریستین دوستان همبازی بوده اند. در زمان روایت این دو بر سر تصاحب خانه ی مجلل محل اقامتشان که ماترک کازی است با یکدیگر در حال نزاع حقوقی اند. داستان در کنار این دو چندین شخصیت محوری دارد که دختر جوانی به اسم جونیور یکی از عمده ترین آنهاست. هید، جونیور را که داستان با وارد شدن او به شهر شروع می شود از طریق آگهی روزنامه به استخدام خود در آورده تا در زمان مقتضی به تحقق نقشه ی او برای تملک خانه ی موضوع منازعه اش با کریستین کمک کند.

عشق داستانی پیچیده و جذاب با روایتی از هم گسیخته است که توسط راویان مختلف و بعضاً غیر قابل شناسایی به شیوه ای فالکنری و بسیار کنجکاوی برانگیز روایت می شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: عشق، تونی موریسون، ترجمه ی شهریار وقفی پور،  نشرمکتوب.

قصرهای خشم


« کسی که زندگی اش را هرگز روی اولین سطر از اولین صفحه ی یک کتاب خم نکرده است، چطور می تواند از چیزهای شیرین چیزی بداند؟»

 الساندرو باریکو، قصرهای خشم.


قصرهای خشم نخستین رمان خالق نووه چنتو، الساندرو باریکو است.

زمان داستان میانه های قرن نوزدهم و مکان رخدادهای اصلی آن شهری خیالی به اسم کوینیپاک است.

داستان به رغم حجم نه چندان زیاد آن شامل ماجراهای پرتعداد و اشخاص متعددی با محوریت  سه مرد است؛ آقای رائیل، مالک یک کارخانه ی شیشه سازی، نوازنده ای به اسم پکیش و معماری به اسم هکتور هوور که ویژگی مشترک شان رویاپردازی است.

آقای رائیل که از متنفذین شهر است رویای ساختن جام های شیشه در ابعادی بسیار بزرگ را در سر می پروراند، پکیش در پی انتقال صدا تا مسافت هایی بسیار دور از طریق لوله است و هکتور هوور که دیرتر به این جمع اضافه می شود در آرزوی ساختن بنایی عظیم و شفاف تماماً شیشه ای است. رویای پکیش رویایی مستقل است اما رویاهای دو نفر دیگر با یکدیگر تلاقی می کند و حاصل آن در نهایت تبدیل به بنای مشهور کریستال پالاس در هاید پارک لندن یا همان نمایشگاه جهانی سال1852 می شود که یکی از جسورانه ترین ایده های معماری روزگار خود و یکی از سرآغازها در تارخ معماری مدرن است؛ بنایی عظیم و خارق العاده که بعد از برگزاری نمایشگاه آن را به به مکانی دیگر انتقال دادند و تا آتش سوزی سال 1937 برپا بود.

قصر های خشم همچون دیگر داستان های باریکو اثری خوشخوان، لطیف، شاعرانه و خیال انگیز است. کتاب ترجمه ی اثمار موسوی نیاست و انتشارات مروارید آن را به چاپ رسانده است.