مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

موزه معصومیت


موزه معصومیت رمانی است از اورهان پاموک با موضوع عشق ناکام. شخصیت اصلی و راوی داستان مرد جوانی است از خانواده ای ثروتمند، اهل و ساکن استانبول به اسم کمال که در آستانه ی ازدواج با دختری از طبقه ی خود به نام سیبل، دل به دختر جوان دیگری از بستگان دور مادری و از طبقات پایین به اسم فسون می بندد.

روابطی که همزمان با نامزدی رسمی کمال با سیبل، بین او فسون شکل می گیرد باعث می شود تا خانواده ی فسون برای حفظ آبروی دختر خود او را از کمال دور و وادار به ازدواجی ناخواسته کنند. کمال اما قادر نیست فسون را فراموش کند. او پس از جستجویی طولانی وی را میابد و وارد زندگی خانوادگی اش می شود. کمال در اثنای ارتباط بی اندازه صبورانه و مجنون مانندش با فسون که 1593 شب در هشت سال به طول می انجامد، اشیایی را به عنوان یادگاری از او بر می دارد یا کش می رود و در نهایت تصمیم می گیرد تا آن اشیا، از جمله تعداد 4213 ته سیگار او را در موزه ای که به این منظور تأسیس می کند به نمایش بگذارد.

کمال برای کسب اطلاع از کم و کیف کار در ظرف 15 سال از 1743 موزه در سراسر دنیا بازدید می کند و در نهایت اورهان پاموک را ـ که در فصل پایانی معلوم می شود کمال داستان را برای او و نه خواننده تعریف می کرده ـ به خدمت می گیرد تا کاتالوگ موزه را در قالب یک رمان بنویسد.

اورهان پاموک معصومیت را واقعاً ساخته است. این موزه که فیلمی مستند باحضور خود او در باره ی آن ساخته شده، در سال 2008 افتتاح گردیده و اکنون یکی از جاذبه های توریستی استانبول است. برای تماشای موزه می شود بلیط خرید، یا کتاب موزه معصومیت را به همراه داشت که در ورود مهر موزه را بر آن می زنند. اشیای موزه را پاموک در حین نوشتن کتاب از جاهای مختلف خریداری و جمع کرده و بعضی از آن ها در داستان به دقت توصیف شده اند. موزه در انطباق با تعداد فصل های با نام کتاب 83 بخش دارد و علاوه بر اشیایی که در کتاب به آن ها اشاره می شود شامل عناصری است که در جمع نشانگر شیوه ی زندگی مردم ترکیه در دهه های هفتاد و هشتاد قرن بیستم است.

                                                        خرداد 1395

نام من سرخ


توماس مان در جایی گفته است شاعران و نویسندگان در اصل چیز دیگری هستند. آنها  نقاشان، طراحان، مجسمه سازان، معماران و خدا می داند چه چیزهای دیگر رانده شده اند. او می افزاید تا جایی که به خودش مربوط است، اصلش موسیقیدان است.

 اورهان پاموک نویسنده سر شناس و نوبلیست ترک اصلش نقاش است و شاهکار او نام من سرخ علاوه بر جذابیتهای ساختاری و روایی فراوانی که دارد، یکی از نقاشانه ترین رمانها، و شاید نقاشانه ترینِ همه ی آنها است.

نام من سرخ داستان نگارگری(مینیاتور)عثمانی است در آغاز دوران افول آن (به دلیل گسترش شیوه های نو پدید نقاشی غربی) در اواخر قرن دهم هجری قمری. از آنجایی که نگارگری عثمانی زیرمجموعه ی بلافصل نگارگری ایرانی است، نام من سرخ پر است از اسامی استادان مکتبهای مختلف نگارگری ایرانی از هرات و تبریز تا قزوین و شیراز و اصفهان و در راس همه ی آنها کمال الدین بهزاد استاد مسلم نگارگری از مکتب هرات.

نگارگری ایرانی در طول تاریخ سیصد ساله ی آن(از قرن هشتم تا یازدهم هجری) عمدتاَ در خدمت تصویر سازی کتاب و بیش از همه مصور سازی شاهکارهای ادبی منظوم بوده است و به همین دلیل نام من سرخ در کنار نامهای نگارگران ایرانی پر است از اسامی شاعران ایرانی و شاهکارهای آنها، و عمدتاَ شاهنامه، خمسه، خسرو شیرین، لیلی و مجنون و بوستان.

 در این دوره ی زمانی کار تولید کتاب های مصور چه در ایران و چه در عثمانی غالباَ در کارگاههای تحت حمایت شاهان و امیران و به صورت جمعی انجام می شده و علاوه بر نگار گری شامل تذهیب، خطاطی و جلد سازی بوده است.

حوادث نام من سرخ در طی چند روز در آخرین سال قرن دهم هجری در استانبول اتفاق می افتند. پادشاه عثمانی سفارش یک کتاب را برای اهدا کردن به دوک ونیز به مناسبت آغاز سال ۱۰۰۰ هجری به هنرمند و هنرشناسی ملقب به شوهرعمه می دهد. شوهرعمه از جمع هنرمندان نقاشخانه ی دربار سه تن بهترین نقاشان ملقب به زیتون، پروانه و لک لک و بهترین تذهیب کار(ظریف افندی) را به خدمت می گیرد تا تصاویر کتاب را تهیه  کنند.

 کتاب سفارش داده شد از دو جهت استثنایی است؛ اول آن که قرار نیست در نقاشخانه ی دربار که تحت سرپرستی استاد عثمان (ملقب به نقاش عثمان، برجسته ترین چهره ی نگارگری عثمانی) است تهیه شود. و دوم؛ سبک کار قرار نیست شیوه ی رسمی و رایج نگارگری باشد. پادشاه عثمانی می خواهد به دوک ونیز ثابت کند نقاشان دربار او می توانند به خوبیِ بهترین اساتید غربی، به سبک آنان نقاشی کنند.

تفاوت نگارگری ایرانی ـ عثمانی و نقاشی معاصر آن در غرب ( یعنی مکتب رنسانس ) در چیست؟ در خلاصه ترین تعریف نگار گری ایرانی ـ عثمانی کمال گرا است، در حالی که نقاشی رنسانس طبیعت گرا است. روش نگارگری ایرانی ـ عثمانی مبتنی بر چکیده نگاری، و معطوف به نمونه آفرینی آرمانی است. در مقابل نقاشی رنسانس  در پی انطباق هر چه بیشتر با واقعیت از طریق کاربست پرسپکتیو، سایه روشن و نمایش حداکثری جزئیات است.

نقاشی غربی در عثمانی در بین دو گروهِ نقاشان و متدینین با مخالفت جدی روبرواست. مخالفان، نقاشی غربی را زننده و کفر آمیز می دانند و همین مخالفت ها است که حوادث نام من سرخ را رقم می زند. اولین حادثه ی نام من سرخ قتل یکی از هنرمندانی است که روی کتاب سفارشی شاه کار می کنند.

نام من سرخ رمانی محاوره ای است که مستقماَ برای خواننده روایت می شود. بعضی از ویژگی های نوعاَ پست مدرن و گاه استثناییِ رواییِ نام من سرخ اینها هستند:

۱. تعداد بسیار زیاد راوی؛ نام من سرخ اگر درست شمرده باشم بیست راوی دارد که  گاه تنها یک فصل و غالباَ بیش از یک فصل را روایت می کنند. من به یاد ندارم تا به حال داستانی با این تعداد راوی خوانده باشم.

۲. تنوع استثنایی راوی ها؛ نام من سرخ همه نوع راوی ای دارد؛ آدمهای زنده و مرده، جانوران، اشیا، مقولاتی مثل مرگ، و ازهمه جالب تر رنگ، رنگ سرخ، که نام کتاب بر گرفته از آن است.

۳. هرکدام از راوی ها ی نام من سرخ  لحن و دیگر ویژگی های کلامی مخصوص به خود را دارند.

۴. از تمهیدات ویژه روایی نام من سرخ این است که در آن راوی ها نوعاَ می دانند جز روایت آنها روایتهای دیگری هم درکار است و از جمع  روایتها  داستانی در حال پدید آمدن است.

۵. در مواردی جالب یک راوی ممکن است بداند که مای خواننده پیش از او از کدام راوی دیگر چه چیز شنیده ایم: «... راستش امروز یه کم بفهمی نفهمی به استر مشکوک شدم، نکنه نامه هایی رو که به کارا می نویسم اول می بره پیش حسن؟... می دونم که شما می دونین استر این کار رو می کنه یا نه، حالا نمی شه راستش رو به من هم بگین؟»۲۴۳

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت: اورهان پاموک اطلاعات وسیعی در مورد نقاشی دارد و در جایی گفته است تا پیش از دانشگاه رویای او نقاش شدن بوده است. 

مشخصات کتاب من: نام من سرخ، ترجمه ی عین اله غریب، نشر چشمه، چاپ سوم،۱۳۹۰.