مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

کشف سوسیس کاری


کشف سوسیس کاری از آثار اووه تیم است که پیش از این چند اثر از جمله مثلا برادرم، دام گستر و درخت مار از او به فارسی منتشر شده است.

شخصیت اصلی داستان زنی است به اسم لنا بروکر. داستان در دو زمان گذشته ی دور و نزدیک می گذرد و مکان آن شهر هامبورگ است. گذشته ی دور، فاصله ی واپسین روزهای جنگ دوم جهانی  تا حدود دو سال پس از خاتمه ی جنگ را شامل می شود و تمرکز آن بر چند هفته ی پایانی جنگ است.

در گذشته ی نزدیک، راویِ نویسنده ی داستان که  خاطرات خوشی از طعم سوسیس کاری دکه ی خانم بروکر دارد، در پی کشف تاریخچه ی این سوسیس آغشته به سوس گوجه فرنگی و ادویه کاری، هفت سفر به هامبورگ می رود و در خانه ی سالمندان محل اقامت خانم بروکر، با او به گفتگو می نشیند. تعداد فصل های داستان با تعداد جلسات ملاقات یکی است.

خانم بروکر ابتدا منکر می شود که سوسیس کاری ابداع اوست، اما پس از آن که متوجه دلخوری راوی می شود به حقیقت اعتراف می کند و وعده می دهد در ملاقات های بعد داستان مفصل کشف یا ابداع آن غذا را برای او تعریف کند. خانم بروکر قصه گویی حرفه ای است و داستان او شامل همه ی اشخاص و چیزهایی است که در این کشف موثر بوده اند. این عناصر عبارتند از یک ناوی نیروی دریایی، یک نشان نقره ای رنگ سوارکاری، دویست پوست سنجاب روسی، دوازده متر مکعب چوب ، یک خانم کارخانه دارِ ویسکی خورِ تولید کننده ی سوسیس و ...

مهمترین عنصر این فهرست بلند بالا، ناوی نیروی دریایی به اسم برمر است و داستان در گذشته ی دور با ملاقات اتفاقی خانم بروکر با او در واپسین روزهای جنگ شروع می شود. در این زمان بروکر زنی متاهل و چهل و چند ساله است که به تنهایی زندگی می کند و برمر مرد جوانی حدودأ بیست ساله و متاهل است.

برمر که در مرخصی به دیدار همسر و فرزند خردسالش رفته، در مسیر بازگشت به محل خدمت، در هامبورگ به اجبار به دسته ی انتحاری شکار تانک می پیوندد و روز قبل از اعزام به محل خدمت جدید با لنا آشنا می شود. لنا او را به آپارتمان خود می برد و به رغم مخاطرات فراوان در آنجا پنهانش می کند. به فاصله ای اندک از حضور برمر در خانه ی بروکر، جنگ تمام می شود، اما لنا که نمی خواهد عشق تازه یافته اش را از دست بدهد، حقیقت را از او پنهان می کند.

کشف سوسیس کاری داستانی است با روایتی ترکیبی و از چند زاویه دید. روایت داستان آمیزه ای است از نقل قول های مستقیم عادی و آزاد، و روایت راوی به هر دو شکل شخصیت (در گذشته ی نزدیک) و دانای کل( در گذشته ی دور).

کشف سوسیس کاری از آثار مطرح نویسنده است. این داستان شیرین و جذاب، فرصتی مغتنم برای آشنا شدن با وضعیت آلمان پس از شکست در جنگ دوم جهانی و تاوان سنگینی است که مردمان آن کشور بابت پذیرش سلطه ی نازی ها بر میهن خویش پرداختند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: کشف سوسیس کاری، اووه تیم، ترجمه ی حسین تهرانی، نشر چشمه.

مثلا برادرم


در محله های مسکونی شهر برلین که قدم می زنید، اینجا و آنجا موزائیک های برنزی کوچکی ـ در ابعاد حدود ۱۰*۱۰ سانتیمترـ جلب نظر می کنند که در سنگفرش پیاده رو ها کار گذاشته شده اند. بر روی این موزائیکها چیزهایی نوشته شده است که از فاصله نزدیک می شود خواند:

اینجا زندگی می کرده است

نام ونام خانوادگی

تاریخ تولد

تاریخ تبعید

محل ـ وگاه ـ تاریخ مرگ

این موزائیکها در واقع نشانه های یادبود یا سنگ مزار افرادی است که از خانه هایی در همان نزدیکی به اردو گاههای مرگ اعزام شده اند. این علائم یاد آور چیزی هستند که مهمترین مسئله زندگی و ادبیات آلمان پس از جنگ دانسته می شود؛ مسئولیت و تقصیر جمعی در قبال اتفاقات دوران سیاه حاکمیت نازی ها.

در ادبیات آلمان، زندگی تحت سلطه فاشیستها و جنگ،  نه تنها مسئله نویسندگان نسل هاینریش بل و گونترگراس که شخصا درگیر آن بوده اند ؛ بلکه مسئله نسل پس از آنان نیز هست که اووه تیم نویسنده مثلا برادرم ، یکی از آنها است. تنها تفاوت بین نویسندگان نسل قبل آلمان با امروزی ها این است که آنها سهم خود را در استقرار فاشیسم و مصائب ناشی از آن به پرسش می گرفتند و اینها سهم پدرانشان را.

«این فقط پدرم نبود که باخته بود. همراه او نظام ارزشی جمعی باخته بود و او خود، مثل خیلی های دیگر ـ مثل تقریبا همه، به استثنای آن گروه اندکی که مقاومت کرده بود ـ در روند تخریب این ارزشها شرکت داشت. عکس العملی که[پس از جنگ] نشان می دادند یا لجبازی بود یا سرکوب روانی.» ۱۱۷

اووه تیم متولد ۱۹۴۰ است. برادر بزرگ او کارل هاینتس که عضو یکی از واحدهای رزمی اس. اس. بوده، در سال ۱۹۴۳ طی نبردی در اوکراین کشته شده است. تنها خاطره اووه تیم از برادرخود، تصویری جزئی و مربوط به سه سالگی اوست:

«... بالای گنجه دیده می شود: یک دسته موی بور. باید کسی آن پشت قایم شده باشد. می آید بیرون، برادرم، به هوا بلندم می کند. از صورتش چیزی یادم نیست، از لباس هایش هم چیزی یادم نیست، شاید یونیفورم پوشیده بود. اما آن صحنه  کاملا واضح است: همه دارند نگاهم می کنند، آن موهای بور پشت گنجه را کشف کرده ام، بعد هم این احساس، به هوا بلند می شوم ـ  شناورم. این تنها خاطره از برادر شانزده سال بزرگ ترم است...»

هم زمان با اعلام خبر کشته شدن کارل هاینتس ، لوازم او را نیز تحویل خانواده می دهند:

«سرکار خانم تیم!

اشیای زیر متعلق به پسر شما، جمعی یگان حمله اس.اس.، کارل ـ هاینتس تیم که در ۱۶/۱۰/۱۹۴۲ در جبهه کشته شده، واصل شده است:

۱۰ عکس برقی

۱ شانه

۱ تیوب خمیر دندان

۱ بسته توتون

۱ دفتر یادداشت

۱ مدال مجروحین جنگ

...

چندین نامه و کاغذ نامه نگاری

...

این اشیا به پیوست برای شما ارسال می شود.

هایل هیتلر!

امضا[ناخوانا]

فرمانده یگان اس.اس.»۴۱

اووه تیم که نهایتاً وسایل برادر را به ارث می برد، در کتاب خود با استفاده از نامه ها و یادداشتهای پراکنده وگاه تلگرافی و نامفهوم او ـ و به کمک خاطرات خود ـ در طرحی سریع، فشرده و تاثیر گذار، گذشته او، خانواده خود و نهایتا جامعه آلمانی تحت سلطه نازی ها را مورد کاوش و پرسش قرار می دهد، و در پایان چاره ای نمی یابد جز این که بر آنچه گذشته بگرید:

« انگار که باید تمام آن اشکهای فروداده را بیرون بریزم. انگار باید گریه گنم برای ندانستنِ، برای نخواستن به دانستنِ مادرم، پدرم،برادرم. گریه کنم برای آن چه می توانستند بدانند ـ باید می دانستند. دانستن در همان معنی زبان آلمانی باستان، از ریشه: دیدن، پی بردن. آنها نمی دانستند، چون نمی خواستند ببینند، چون نگاه بر می گرداندند. برای همین هم ادعای مکررشان محق جلوه می کند: ما اصلا نمی دانستیم. نمی خواستند ببینند، نگاه برگردانده بودند.»۱۵۶ 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: مثلا برادرم، اووه تیم، ترجمه ی محمود حسینی زاد، نشر افق.