مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

مدار رأس السرطان


مدار رأس السرطان که اخیرا به فارسی منتشر شده مهم ترین و تاثیر گذارترین اثر هنری میلر است. این اثر غیر متعارف و بحث برانگیز که انتشار آن در زادگاه نویسنده (آمریکا) تا سال ها ممنوع بود، همانند اغلب آثار میلر گونه ای رمان زندگی نامه ای، یا زندگی نامه ی خود نوشت است.

 میلر در این کتاب که حدود دو سال از زندگی او را در برمی گیرد در اواخر دهه ی سی و اوایل دهه ی چهل زندگی خود، مقیم فرانسه(عمدتأ در پاریس) و در حال نوشتن مدار رأس السرطان است. او در این دوره به نحوی باور نکردنی ـ در وضعیتی مشابه قهرمان داستان گرسنه اثر کنوت هامسون ـ اغلب در جستجوی یافتن چیزی برای خوردن و جایی برای خوابیدن است و برای یافتن این دو، تن به هر خواری و خفتی می دهد.

پاریس مدار رأس السرطان برخلاف انتظار، شهری سیاه و خاکستری است با رستوران های درب و داغان، غذاهای مزخرف، مهمانسراهای محقر، فاحشه خانه ها ی کثیف، بیماری های مقاربتی، و از همه بدتر جایی است که در آن برای هنرمندی از نوع میلر تره هم خرد نمی کنند.

مدار رأس السرطان ـ که بناست ترسیم گر«خلق و خوی و منش انسان در استراتسفر ایده ها، یعنی در چنگال سرسام و هذیان»* باشد، اثری قطعه قطعه و فاقد طرح(و به قول هاینریش بل از گونه ی ادبیات چریکی)، با زبانی تند و بی پروا است. کتاب ـ که خود میلر معتقد است نه یک کتاب بلکه « اخ و تفی به صورت هنر، تیپایی به آسمان، بشر، تقدیر، زمان، عشق، زیبایی*»است ـ حاوی برخی اتفاقات و پاره ای از عواطف و اندیشه های پراکنده نویسنده در امور گوناگون است و اینجا و آنجا شکل گزین گویی هایی جالب از این قبیل به خود می گیرد:

« او خوب می داند چطور آتش روشن کند، اما من شعله ور کردن وجود آدم ها را بلدم.»26

« تنها چیزی که میان من و آینده حایل است یک وعده غذای دیگر است.»82

« هنرمند همیشه تنهاست... نه، آن چه هنرمند به آن نیاز دارد نه تنها بودن، که تنهایی است.»104

« ویتمن شاعر تن و روح بود. اولین و آخرین شاعر.»304

« اگر هر از چند گاهی به صفحاتی بر می خوریم که قدرت انفجاری دارند... بدانید که نویسنده اش مردی است  قامت راست کرده، مردی که تنها ابزار دفاعی که برایش باقیمانده کلماتش هستند و کلماتش همیشه از وزن خرد کننده ی جهان مکم ترند...»314

« داستایفسکی نیز[ همچون استاورگین در جن زدگان] حاصل جمع تمام تضادهایی است که که یا انسان را فلج می کنند یا او را به اوج می رسانند.»321

« من هم[همچون میلتون] به هر آنچه جریان دارد عشق می ورزم: رودخانه ها، فاضلاب ها، گدازه ها، خون، صفرا، واژه ها، جمله ها.»324

                                                           دی 1394

______________________________________

مشخصات کتاب: مدار رأس السرطان، هنری میلر، ترجمه سهیل سمی، نشر ققنوس، چاپ اول:1394.

* متن کتاب، صفحه ی 308.

لبخند پای نردبان


لبخند پای نردبان اثر نویسنده و نقاش سرشناس آمریکایی هنری میلر که پیش از این با ترجمه نازی عظیما در مجموعه شیطان در بهشت* به فارسی منتشر شده بود، اخیرا با ترجمه فهیمه زاهدی به صورت کتابی مستقل توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.

لبخند پای نردبان، داستان جذاب و عجیبی است. هنری میلر خود در پی نوشت کتاب گفته است که داستان را به سفارش فرنان لژه نوشته تا به همراه چهل تصویر از دلقکها و سیرکها چاپ شود؛ یعنی درست عکس کاری که در تولید کتابهای مصور انجام می شود.

هنری میلر چنان که خود می گوید هر یک از عناصر اصلی داستان را از یکی از نقاشان معاصر وام گرفته است؛ دلقک را از ژرژ روئو، فرشته را از مارک شاگال، نردبان و ماه را از خوان میرو، و به کمک آنها دلقک سرشناسی به نام آگوست را خلق کرده  است که در برنامه پرطرفدار خود در سیرک، پایین نردبانی که به یک ماه وصل شده به سقف چادر منتهی می شود، غرق در خیالات دور و دراز به انتظار می نشیند تا اسبی سفید با یال بلندی که تاکف نهرهای طلا می رسد از راه برسد و پوزه گرمش را به پشت گردن او بمالد و او را به خود بیاورد.

هنری میلر گفته است تا پیش از لبخند پای نردبان، شخصیت های داستانی اش همگی واقعی بوده اند. اما اگوست شخصیتی منحصر به فرد است که از آسمان آمده است. آسان نیست بپذیریم بقیه شخصیت های داستانی هنری میلر از جایی به جز آسمان آمده باشند، اما آگوست براستی چنان است که خالق او گفته است؛ و لبخند پای نردبان فرصتی است برای آشنایی با هنری میلر که شاخص ترین آثار او در دسترس ما فارسی خوانها نیست.

                                                   تیر۱۳۹۱

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*ترجمه مشترک بهاءالین خرمشاهی و نازی عظیما.