کسانی که بیگانه، اثر آلبر کامو را خواندهاند یادشان هست که شخصیت ضدقهرمان آن داستان، مورسو، به قول خودش به دلیل تابش آفتاب! یک مرد عرب را در ساحلی در الجزایر مستعمرهی فرانسه با شلیک گلوله به قتل میرساند. در آن داستان مقتول بینام است و از او تنها با عنوان مرد عرب یاد میشود. کامل داود نویسندهی فرانسوی نویس الجزایری دنبالهای بر بیگانهی کامو نوشته به اسم مورسو، بررسی مجدد و در آن مقتول آن داستان را صاحب اسم و خانواده کرده است. اسم مقتول در داستان کامل داود موسی است و راوی داستان برادر اوست.
راوی پدری داشته که ناپدید شده و برادری که به قتل رسیده و جسدش به نحوی غیر قابل فهم ناپدید شده و مادری دارد که پس از مرگ پسر ارشدش، بریدهی روزنامهی فرانسوی زبانی را که خبر مرگ او را به اختصار منتشر کرده (با آنکه قادر به خواندن آن نیست) همواره و همه جا در یقهاش با خود دارد.
زمان روایت چند روز به فاصله ی پنجاه سال پس از ماجرای قتل موسی به دست مورسو و زمان داستان حدود سه دهه پیش و پس از پیروزی انقلاب آزادی بخش الجزایر است که به قول راوی باعث شد فرانسویها از آن کشور بگریزند و تنها استخوان مردگان، جادهها و کلماتشان را برجابگذراند.
راوی داستان را نه برای خواننده، بلکه برای شخصی که در جستجوی رد مقتول داستان کامو است، به شکلی به شدت غیرخطی و تا حدودی شاعرانه و گاه هذیان گونه روایت میکند و در اثنای شرح ماجرای قتل موسی ـ که خود نیز از جزئیات آن بیاطلاع است ـ به نحوی روشنگرانه و تأثیر گذار از آنچه در دوره ی استعماری بر کشورش گذشته سخن می گوید.
مورسو، بررسی مجدد مهمترین رمان کامل داود است و چندین جایزه را به خود اختصاص داده است. ترجمهی فارسی اثر کار سمیرا رشید پور است و انتشارات ققنوس آن را به چاپ رسانده است.
اسفند1395