عموماً از غبار بپرس نخستین رمان جان فانته شناخته می شود چرا که اولین کاری است که در زمان حیات از او منتشر شده است. اما این عنوان در واقع متعلق به اثر دیگر او جاده ی لس آنجلس است که پس از فوت او به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی هر دو داستان آرتورو باندینی است که شخصیت موازی خود جان فانته است. جاده ی لس آنجلس جایی تمام می شود که از غبار بپرس آز آنجا آغاز می شود.
آرتورو در جاده ی لس آنجلس پسر نوجوان تازه بالغی است با انواع خیال پردازی ها و خل بازی هایی که بخشی مربوط به سن و سال و بخشی دیگر مربوط به شخصیت اوست. پناهگاه او کمدی کوچک در خانه ی محقر انهاست که او با مادر و خواهر بزرگترش در آن زندگی می کند. او که دائماً در حال گفتگوهای فرضی با دیگران و به ویژه با خانم هاست دربه در به دنبال عاشق شدن است و در این راه تا آنجا پیش می رود که به تعقیب زنان ناشناس و عمدتاً بسیار بزرگتر از خودش می پردازد و به نشانه ی عشق آنها دست به کارهایی احمقانه مثل بوسیدن جای تماس دستشان با دیوار یا خوردن چوب کبریت نیم سوخته ی دور انداخته ی آنها می زند.
رؤیای بزرگ آرتورو امّا نویسنده شدن است؛ رؤیایی که منشاء بسیاری از دروغ های شاخدار او و زمینه ساز تصمیمش برای ترک خانه و خانواده و مهاجرت به لس آنجلس است. او در پایان داستان در ایستگاه راه آهن منتظر قطاری است که تا ده دقیقه ی دیگر خواهد رسید و به رمان جدیدش فکر می کند که چه بسا از غبار بپرس باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: جاده ی لس آنجلس، جان فانته، ترجمه ی محمد رضا شکاری، انتشارات افق.
سلام
چه قدر جالب ارتباط این دو رمان از باندینیها را طرح کردید.
همین طور پیداست که دوز طنز خاص و دلچسب فانته در این رمان باید از رگ و ریشه و از غبار بپرس بیشتر باشد.
سلام و درود
ممنون از لطف شما.
خاص و دلچسب توصیف خوبی برای طنز جان فانته است. این داستان علاوه بر آن طنز پر از چاخان و دیوانه بازی است.
در مجموع به نظرم نمی شود هیچکدام از کارهای این نویسنده را نخواند.
درود
ظاهرا یک رمان دیگه به اسم "تا بهار صبر کن" از همین نویسنده بین جاده لس آنجلس و از غبار بپرس منتشر شده. و قرمان اون داستان هم باندینی بوده. البته فکر کنم ترجمه فارسی ازین اثر موجود نیست.
سلام و درود
"تا بهار صبر کن باندینی"با ترجمه ی محمد رضا شکاری به فارسی چاپ شده و آن را در نوبت خواندن دارم.
سلام بر مداد گرامی
از غبار بپرس آنقدر به من چسبید که دو کار دیگر از نویسنده به کتابخانه اضافه کردم... رگ و ریشه و همین جاده لس آنجلس.... رگ و ریشه را خواندم و نوبت به این هم خواهد رسید.
سلام و درود فراوان
سرشار زندگی را هم از دست نده. آنجا هم مثل رگ و ریشه مناسبات پدر و فرزندی مطرح است که فانته خوب می داند با آن چه کارها می شود کرد.