مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

نووه چنتو


نووه چنتو جزء سوم اسم شخصیت اصلی داستانی کم حجم و بسیار جذابی  به همین نام، اثر نویسنده، دانش آموخته فلسفه و موسیقی دان معاصر ایتالیایی الساندرو باریکو است. نووه چنتو در زبان ایتالیایی اصطلاحی برای نامیدن قرن بیستم است. جزء اول اسم شخصیت مزبور، دانی بودمن است. دانی بودمن  یکی از خدمه ی کشتی مسافری اقیانوس پیمای ویرجنین است. دانی بودمن یک جور هایی پدر نووه چنتو است و برای همین هم هست که اسم خودش را روی او گذاشته است. اسم نووچنتو یک جزء دوم جالب هم دارد؛ تی. دی. لمون. و این تی. دی. لمون، نوشته ی روی کارتونی است که دانی بودمن در سال۱۹۰۰ نووچنتوی نوزاد را در سن چند روزگی توی آن، روی یک پیانو داخل کشتی پیدا کرده است.

نووه چنتو موجودی تماماَ دریایی است. او در کشتی به دنیا آمده و تمام عمرش را، بله تمام آن را، در درون کشتی گذرانده است و از این نظر ضمن شباهت به بارون درخت نشین داستان ایتالو کالوینو(یک نویسنده دیگر ایتالیایی) که از روزگار نوجوانی تا پایان عمر بالای درخت زندگی کرد و پایش را روی زمین نگذاشت؛ گوی سبقت را از او هم ربوده است. البته نووه چنتو یک بار تصمیم می گیرد به خشکی برود تا بتواند از آنجا معنای واقعی دریا را کشف کند، اما از پله سوم پایین ترنمی رود و به کشتی بازمی گردد.

تقریبا همه ی چیزهای با اهمیت را در باره ی نووه چنتو گفتم جز این که او پیانیست است؛ مردی که با پیانو جادو می کند. پیانیستی یگانه و بی نظیر که انگار با صد دست پیانو می نوازد و وقتی یک قطعه سخت و پر انرژی را به اتمام می رساند، می شود با سیم های داغ شده ی سازش سیگار روشن کرد.

باریکو در باره اثر خود گفته است« من این متن را برای یک بازیگر و یک کارگردان[تئاتر] نوشته ام و این دو تن نمایشی از آن ساختند که ... اجرا شد. نمی دانم که فقط  به این حساب  می توانم بگویم متنی نمایشی نوشته ام. در واقع، از این بابت شک دارم. اکنون که آن را در هیئت کتاب می بینم، بیشتر به نظرم چیزی میان نمایش واقعی و داستانی برای خواندن به صدای بلند می آید. نمی دانم این گونه متن ها اسمی هم دارند یانه. مهم نیست. از این داستان خوشم آمده بود و می دیدم که به زحمت نقل کردنش می ارزد. از این که کسی آن را بخواند خوشحال می شوم.» 

بر اساس نووه چنتو فیلمی به اسم افسانه ۱۹۰۰ به کارگردانی جوزپه تورناتوره ساخته شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب:نووه چنتو، الساندرو باریکو، ترجمه ی حسین معصومی همدانی،انتشارات نیلوفر.

نظرات 1 + ارسال نظر
شیرین 1401/08/11 ساعت 19:17

سلام
کتاب خیلی دوست داشتنی تر از فیلمش است. استاد تورناتوره هرقدر هم استاد باشد نمی تواند تاب رقابت کتاب مقابل فیلم را بیاورد! جادوی کلمات و جادوی قوه تخیل خواننده چیز دیگری ست.
یک نکته: Novecento نهصد است.

سلام و درود
این قضیه در مورد همه ی فیلم های اقتباسی از ادبیات به درجات مخلف صادق است و دلیلش تفاوت جدی در مزایای نسبی سینما و ادبیات است که در مورد دومی به زیبایی از آن به عنوان جادوی کلمات یاد کرده اید و البته چنان که گفته اید جادوی قوه ی تخیل خواننده.
از تذکرتان در مورد اسم کتاب ممنونم . در تاریخ هنر قرن چهاردهم را «ترچنتو»، قرن پانزدهم را «کواترو چنتو» ، و قرن شانزدهم را «چینکوئه چنتو» می خوانند و این شکل نامیدن قرن ها از زبان ایتالیایی آمده است . با این وصف تذکرتان صحیح است و درستش این است که بگوییم این اصطلاحی برای نامیدن قرن بیستم است. این تغییر را در متن اعمال کردم.
ممنون از تذکرتان.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد