هربرت مارکوزه، فیلسوف و نظریه پرداز مکتب فرانکفورت، در انتقاد به وضعیت جهان معاصر گفته است شرایط حاضر انسان را به چیزی تبدیل کرده که چیزهای دیگر را مصرف می کند. چیزها اثر نویسنده ی فرانسوی، ژرژ پرک، داستانی است با چنین نگرشی به انسان معاصر.
داستان به فراخور اسم به قدر کافی گویایی که دارد به جای معرفی شخص یا اشخاص اصلی با فهرست بلندی از اسامی اشیا یا همان چیزها شروع می شود و بعد از چندین صفحه وقتی به معرفی اشخاص می رسد نخستین جمله در شرح حال آنها این است که آرزو داشتند مالدار شوند، و پیداست که مال را می خواهند تا بتوانند چیزهای مورد نیازشان را بخرند.
«آنها» که گویی فاقد فردیتی مستقل اند و در خلال داستان همانند دوقلویی به هم چسبیده همه جا با هم از ایشان یاد می شود، ژروم و سیلوی، مرد و زن جوانی فارغ التحصیل رشته ی روان شناسی اجتماعی اند. آنها با یکدیگر زندگی می کنند و در مؤسسه ای در بخش انگیزه شناسی مشغول به کارند. کار آنها مصاحبه با افراد و تحلیل داده های حاصله به منظور یافتن پاسخ مسائلی از این قبیل است که چرا جاروبرقی کمتر خریدار دارد؟ یا هنگام مصرف ماست به چه چیز آن توجه می شود؟
یکی از تاریخی ترین روزها ی زندگی ژروم سیلوی هنگامی است که به وجود بازار کهنه فروش ها پی می برند که در آنحا می توانند با درآمد اندک خود چیزهای بیشتری بخرند. آن دو به طبقه ای تعلق دارند که آپارتمانهایی یکسان با اثاثیه ای مشابه زندگی می کنند و آمال و آرزوهایی مشابه دارند.
داستان شامل دو بخشِ به ترتیب بلند و کوتاه و یک فرجام گفتار است. در آغاز بخش دوم ژروم و سیلوی عازم تونس می شوند تا از طریق شغل آموزگاری تنوع و ثباتی به زندگی خود ببخشند. اما پس از هشت ماهِ کسالت بار که تنها با در آمد آموزگاری سیلوی روزگار می گذرانند به فرانسه باز می گردند. داستان در فرجام گفتار پس از مرور شکل احتمالی زندگی دراز مدت آن دو در تونس با پیشگویی داستان بازگشت آنها به فرانسه و با این جمله از کارل مارکس به پایان می رسد: «وسیله همچون نتیجه جزء حقیقت است. جست و جوی حقیقت باید خود نیز حقیقی باشد. جست و جوی حقیقی همان حقیقت گسترش یافته است که اجزای پراکنده اش در خود نتیجه به هم می رسند.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: چیزها، ژرژ پرک، ترجمه احمد سمیعی، انتشارات علمی و فرهنگی.
سلام
به نظرم کتاب و موضوع فوقالعادهای آمد و همین الان در لیست خریدم قرار دادم. این روی جلدی هم که گذاشتهاید داستان دیگر پرک مردی که خواب است را هم دارد که فرهنگ نشر نو جداگانه چاپش کرده است.
راستی ترجمه احمد سمیعی چطور است؟ سنگین و ادبی نیست؟
سلام و درود
اثر جالب و متفاوتی است که به لحاظ ظاهر به رمان نو نزدیک است اما از نظر معنا چنین نیست. ترجمه جناب سمیعی با سبک رایج و امروزی متفاوت است اما من با توجه به سن و سالم و آشنایی نسبی با نثر قدیمی تر ها مشکلی با آن نداشتم.
سلام بر مداد گرامی
یادش به خیر یک زمانی این کتاب نایاب بود و کلی گشتم تا پیداش کردم... توی لیست 1001 کتاب بود... اما هنوز نوبت خواندنش نرسیده است ولی دیگه بعد از خواندن مطلب شما ویروسش افتاد و ایشالا زودتر نوبتش بشود.
سلام و درود
من هم از همان لیست ردش را گرفتم. البته تهیه اش راحت نبود. کار کم حجمی است که خواندنش چندان زمان نمی برد.
درود
سوالات همواره وجود دارند. و شاید بتوان گفت انسانی که می پرسد در گام اول فراگیری و آنکه در جستجوی بهترین پاسخ ممکن قرار میگرد در پله های بالاتری از فهم و کمال قرار دارد.
این روزها آنقدر واژگان در حوزه های مختلف زندگی وجود دارند که برای حفظ آنها حافظه ای حداقل به وسعت ویکی پدیا لازم است. و البته تحلیل و تفسیر یا پردازشگرهای ذهنی بخش متمم و نه کافی بر چرایی مسائل موجود است.
شاید بتوان گفت هیچ مقاله ای در باب موضوعی یا واژه ای کامل نیست و البته بدون نقص شاید باشد. کامل ازین منظر که مانند درختی رو به رشد است و هیچگاه محدود به فضای فعلی نمیگردد و بی نقصی همان درخت را در نظر بگیرید که درونش طراوت و زندگی جریان دارد بدون داشتن کرم خورنده ساقه یا برگهای زرد افسرده و شاخه های خشکیده...
که البته اگر از منظر کمال گرایانه به موضوع نگاه نکنیم همان درخت معیوب و آسیب دیده هم در نوع خودش زیباست.
انسانها در معنای واقعی تا زمانی که زنده اند نمیتوان شاخص یا شاخصهایی رویشان گذاشت و گفت تا انسانیت فاصله اش چقدر است؟ حتی بعد از مرگ هم موجودیت آن شخص از بین رفته و تا حدودی نسبی از مجموعه گفتارها، کردارها و رفتارهای آن شخص وجود دارد که افکار عمومی میگویند فلانی انسان بود یا نبود. مثلا بگویند خدا پدرشرا بیامرزد یا نیامرزد...
افکار عمومی هم مانند جریانی از رودخانه قابل تغییر اند معیار فاقد نقصی نیست. بطور مثال همه آنهایی که تاریخ را می نویسند و همه آنهایی که تاریخ را میخوانند آیا قادر به تحلیل آنچه که بود و آنچه که شد هستند؟
پ.ن:
جای تقدیر دارد که علی رغم دور بودن برای مدتی از فضای وبلاگ هنوز هم در لیست پیوندهای وبلاگتان قرار دارم
درود فراوان بر شما
حضور و نظرات تان بسیار مغتنم است.
پاینده باشید.