مردی از ناکجا یکی از آثار مطرح نویسنده ی بوسنیایی تبار آمریکایی، الکساندر هِمُن است.
شخصیت اصلی داستان مرد اوکراینی تبار بوسنیایی است به اسم جوزف پرونک. داستان چند راوی و هفت فصل با نام و با ذکر تاریخ و مکان دارد. تاریخ فصل نخست 1994و محل آن شیکاگو است. راوی این فصل مردی بوسنیایی است که به دنبال کار به مؤسسه ای آموزشی مراجعه می کند و در آنجا در یکی از کلاس ها چشمش به جوزف می افتد. او جوزف را می شناسد اما مطمئن نیست جوزف هم او را شناخته باشد.
داستان در فصل دوم فلاش بکی دارد به زندگی جوزف در سال های کودکی تا جوانی. نوجوانی او مقارن حاکمیت حزب کمونیست به رهبری تیتو بر یوگوسلاوی است. او در این زمان عاشق موسیقی بیتل ها است که نام داستان بر گرفته از یکی از آهنگهای آنهاست. جوزف در تلاش است تا به اتفاق دوستانش گروهی مشابه بیتل ها، و با همان شهرت و اعتبار به راه بیاندازد. در پایان این فصل او عازم آمریکاست درحالی که حدود یک سال قبل دست تقدیر او را راهی مرکزی فرهنگی در اوکراین کرده است.
فصل بعد مقارن ماجرای فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین است. راوی این فصل، هم اتاقی جوزف در مرکز فرهنگی مذکور در کیف است.
دشوار بتوان داستان فردی بوسنیایی را در محدوده ی زمانی این داستان گفت و به جنگ داخلی یوگوسلاوی و فجایع آن در بوسنی اشاره نکرد. گرچه در زمان این جنگ جوزف در آمریکاست اما نویسنده فصل کوتاهی در حدود چهار صفحه در میانه ی کتاب تعبیه کرده که حاوی نامه ی دوست قدیمی جوزف، میرزاست و در آن در قالب چند ماجرای کوتاه و تکان دهنده به شکلی موجز و مؤثر به فجایع آن جنگ پرداخته است.
فصل های پنجم و ششم جوزف در آمریکاست و به دنبال کار. او پس از درگیر شدن در ماجرایی پلیسی و دلهره آور سر از یکی از گرو های صلح سبز در می آورد و در ضمن فعالیت های تبلیغی و اعتراضی، دلبسته ی دختر جوانی از اعضای فعال گروه می شود.
پایان فصل ششم نقطه ی اوج داستان جوزف است. در حالی که هموطنان او جنگ داخلی و نسل کشی را از سر گذرانده اند او قادر نیست یک موش را بکشد و همین موش است که فصل ششم را به فصل آخر مربوط می کند که ظاهراً بخشی به کلی مجزا است. این فصل حاوی داستان جاسوسی چند جانبه ای اوکراینی است که پس از انقلاب اکتبر از روسیه می گریزد و سر از شانگهای در می آورد و و مدتی در همان هتلی اقامت می کند که راوی این فصل که می تواند خود نویسنده باشد در سال 2000 به اتفاق همسرش چند شب را در آنجا می گذراند و همزمان داستان جاسوس یادشده را می خواند.
مردی از ناکجا اثری جذاب با شیوه ی روایت و طرح و ساختاری قابل تأمل است که وسعت جغرافیایی و فرهنگی، و نمایش موفق پیچیدگی های مهاجرت( به خصوص مسئله ی تفاوت زبان) از جمله امتیازات آن است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: مردی از ناکجا، الکساندر همن، ترجمه ی لیلا نصیری ها، نشر افق.
سلام بر مداد گرامی
همین معرفی کوتاه هم لذتبخش بود چه رسد به خود کتاب... به قول شاعر: عمری دگر بباید بعد از وفات ما را
سلام و درود فراوان
ممنون از لطفت. داستان پرماجرا و پرکششی است.
اخیراً برای سومین بار توفیق حضور در مزار شیخ اجل دست داد. جای دوستان خالی.
چه خوب و موجز معرفی کردی.
اسم این نویسنده رو هم نشنیده بودم.کاش سه تا عمر داشتم دوتاش رو فقط می خوندم.
ممنون از لطف شما.
یادم نیست با این داستان چطور آشنا شدم. اما از خواندنش راضی ام. کار دیگری از نویسنده اش به چشمم نخورده.