مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

روشنایی در اوت


روشنایی در اوت از آثار شاخص ویلیام فاکنر و یکی از سه رمان او در فهرست صد رمان برتر انگلیسی قرن بیستم ( Modern Librari)است.

در شروع داستان دختر جوانی به اسم لینا پس از آن که می فهمد از مردی به اسم لوکاس برچ باردار است در جستو جوی او پای پیاده و با اندک توشه ای عازم  شهر جفرسون می شود. او شنیده است که لوکاس در آنجا در یک کارگاه چوب بری مشغول کار است. شخصیت اصلی داستان امّا نه لینا است و نه لوکاس که در جفرسون خود را به اسم براون معرفی کرده است. باید حدود صد صفحه از داستان بگذرد تا بفهمیم او کدام یک آدم های متعددی است که تا آن زمان با آنها آشنا شده ایم و ارتباطش با براون و لینا چیست.

نام شخصیت اصلی جو کریسمس است. در زمان روایت او مردی سی و چند ساله و مجرد است. جو در کارگاه چوب بری همکار براون بوده و پس از ترک آنجا با همدستی براون از طریق قاچاق مشروبات الکلی گذران می کند. جو ساکن کلبه ای در جوار خانه ای بزرگ در فاصله ی چند کیلومتری شهر است که مالک آن زنی میانسال و تنها به اسم میس بوردن است. میس بوردن که از اشخاص محوری داستان است در فضای به شدت ضد سیاهپوست داستان تنها فردی است که به انحای مختلف از جمله تأسیس مؤسسه ای خیریه از سیاهپوستان حمایت می کند.

مقارن ورود لینا به جفرسون اتفاقی برای میس بوردون رخ می دهد که گمان می رود عامل آن جو کریسمس است. ماجرای آن اتفاق را یکی دیگر از اشخاص محوری به اسم بایرون برای کشیش سابقی به اسم های تاور نقل می کند و در این اثنا یکی از نکات کلیدی داستان آشکار می شود و آن این است که جو کریسمس به رغم ظاهر سفید پوستش احتمالاً به قول فاکنر خون کاکا سیاهی در رگانش جاری است. در واقع می توان گفت درون مایه ی اصلی روشنایی در اوت مسئله ی نژاد است که در آمریکای پیش و پس از فاکنر همواره یکی از مسائل اصلی در آن کشور بوده است و جالب این که فاکنر جو کریسمس را به گونه ای ساخته و پرداخته که تا پایان داستان نیز به طور قطع روشن نمی شود آیا او واقعاً درصدی سیاهپوست است یا خیر امّا به وضوح نشان می دهد قضاوت جامعه ی آمریکایی وقت با یا بدون در نظر گرفتن این احتمال تا چه حد می تواند دستخوش تغییراتی اساسی شود.اسم نمادین جو کریسمس به سرگذشت او مربوط می شود؛ سرگذشتی که پای پیرمرد و پیر زنی عجیب را در نیمه ی دوم به داستان باز می کند.

فاکنر اما داستانش را با لینا شروع نکرده تا پس از ورود جو کریسمس  او را به حال خود رها کند. او کاری را هم که ممکن بود از نویسنده ای دیگر سر بزند انجام نمی دهد که لینا را شریک سرنوشت جو کریسمس کند. بخش های زیادی از داستان نه مستقیماً خطاب به خواننده بلکه توسط یکی از اشخاص داستان برای شخصی دیگر روایت می شود. راوی عمده ی این بخش ها بایرون است که اولین فردی است که در جفرسون با لینا رو دررو می شود. بایرون مردی پاک طینت و حمایت گر است و از همان برخورد نخست نسبت به لینا احساس وظیفه می کند. ماجرای این دو خود داستان جداگانه ای جذاب با حال و هوایی متفاوت است که پس از پایان ماجرای جو کرسیمس ادامه پیدا می کند و کتاب (با استفاده از راوی شوخ و شنگ و مناسب موقعیت) را به پایان می رساند.

روشنایی اوت مربوط به دوره ی اوج پختگی فاکنر و یکی از بهترین منابع برای شناخت سبک ویژه ی داستان نویسی او است. شخصیت پردازی های داستان چنان قوی است که هریک از اشخاص محوری می تواند شخصیت اصلی به حساب آید. علاوه بر آن تکنیک های روایی خاص از جمله پرش های زمانی و تغییرات متعدد و مداوم در زاویه دید و همچنین فضای گوتیک، روشنایی اوت را به اثری  بسیار قدرتمند و جذاب  تبدیل کرده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: روشنایی در اوت، ویلیام فاکنر، ترجمه ی صالح حسینی، انتشارات نیلوفر.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد