روبرتو بولانیو شاعر و نویسنده ی ناراضی و جنجالی اهل شیلی رمان عجیبی دارد به اسم ادبیات نازی در آمریکا(۱۹۹۶). این داستان که فرم دایرة المعارفی دارد به زندگی و شرح عقاید و آثار بیش از بیست آدم خیالی از اهالی ادبیات در قاره ی آمریکا (و عمدتأ آمریکای جنوبی) می پردازد که همگی دارای گرایشات راست افراطی اند. آدم های این داستان در دوازده گروه دسته بندی شده اند و آخرین آنها ستوان رامیرز هوفمان است.
بولانیو شخصیت رامیرز هوفمان که در ادبیات نازی در آمریکا کمتر از بیست صفحه به او اختصاص داده بود را با تغییر نام، به عنوان شخصیت اصلی اثر بعدی اش ستاره دوردست به کار گرفته است. ستاره ی دوردست در زمان حکومت سالوادور آلنده شروع می شود. نام رامیرز هوفمن در شروع داستان روییز ـ تاگل است. او پای ثابت کارگاه شعری است که اعضای آن اکثرأ چهره های دانشگاهی با تمایلات چپ اند و راوی داستان نیز یکی از آنهاست. رویای روییزـ تاگل ایجاد انقلابی اساسی در شعر شیلی است. از ویژگی های بارز او این است که خانم ها از جمله خواهران دوقلوی گارمندیا که راوی و دوست او بیبیانو به آنها علاقه مند هستند را به خود جذب می کند.
با کودتای پینوشه و تغییر صحنه سیاسی در شیلی، فضای داستان که پیش از کودتا روشنفکرانه و تا حدودی عاشقانه بود به فضایی پلیسی، خشن و گاه ترسناک تغییر می کند؛ کارگاه شعر از هم می پاشد و اعضای آن، برخی از جمله راوی دستگیر می شوند و برخی دیگرهمچون خواهران گارمندیا به تبعید خود خواسته می روند. پس از کودتا روییز ـ تاگلِ شاعر در فرایندی که تا پایان داستان مبهم باقی می ماند به کارلوس ویدرِ افسرِ خلبان نیروی هوایی تغییر ماهیت می دهد. آن چه روییزـ تاگل را به همزاد او کارلوس ویدر مربوط می کند سرنوشت تکان دهنده ی خواهران گارمندیا در پایان فصل اول است. در آغاز فصل دوم راوی در یک ورزشگاه در بازداشت است و شخصی که بعدأ معلوم می شود همان کارلوس ویدر است در یک نمایش آکروباتیک هوایی شعری را در آسمان می نویسد.
ستاره ی دوردست داستانی شبه پلیسی و گاه نفس گیر با یک خط داستانی اصلی و چندین داستان فرعیِ گاه بی ارتباط با داستان اصلی و نوعآ جالب توجه است که از نظر فضا سازی، کشش و ریتم اثری در خور توجه است اما در طرح و شخصیت پردازی چندان قوی و قانع کننده نیست.
ستاره ی دوردست فرصت مغتنمی برای آشنایی با چهره ی ادبی مدعی و مرموزی است که نویسنده ی سرشناس هموطنش ایزابل آلنده خطاب به وی گفته است: «حتی مرگ هم نمی تواند از تو تصویر خوبی به جا بگذارد. تو همیشه آدم نامطلوبی باقی خواهی ماند. همین و بس.»*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: ستاره ی دور دست، روبرتو بولانیو، ترجمه ی پویا رفویی، نشر بخشایش ۱۳۹۰.
* همشهری کتاب، شماره شصت و هفت.
مدرک دومین کتاب از سه گانه ی دوقلوهای آگوتا کریستوف و ادامه ی کتاب اول (دفتر بزرگ) است. در پایان کتاب اول، دو قلوهای نوجوان پدرشان را به کشتن می دهند و یکی از آنها با استفاده از فرصتی که مرگ پدر فراهم نموده از مرز می گذرد. در شروع مدرک، برادر مانده در سرزمین مادری (مجارستان دوره ی کمونیستی بدون ذکر نام) به خانه بر می گردد و بلافاصله توسط نظامیانی که جنازه ی پدرش را یافته اند مورد باز جویی قرار می گیرد. او کمی بعد مادر و فرزندی را تحت حمایت خود می گیرد و...
مدرک در برگیرنده پانزده سال از زندگی برادر باقی مانده در وطن، پیش و پس از انقلاب ناکام ۱۹۵۶ مجارستان است و ویژگی های آن در قیاس با دفتر بزرگ چنین است:
۱. نثر کماکان ساده و مینیمال
به رغم تغییر راوی، نثر مدرک همچون دفتر بزرگ بسیار ساده، خیلی مینیمال و شدیدأ روایی است.
۲. راوی دانای کل
دفتر بزرگ توسط راوی جمعی (دوقلوها) روایت می شد اماراوی مدرک دانای کل و از آن نوعی است که به دانای کل محدود شهرت یافته است.*
۳. آدم های با اسم
بر خلاف دفتر بزرگ که همه چیز و از جمله آدم هایش بدون اسم بودند، آدمها ی مدرک که تعداد زیادی از آنها همان اشخاص دفتر بزرگ اند اسم دارند. در مدرک از جمله معلوم می شود اسم برادران دوقلو لوکاس و کلاوس است.
۴. زمان حال:
زمان روایت در مدرک همچون دفتر بزرگ زمان حال است و پرش های تقویمی آن نوعأ نشانه گذاری نشده است .
۵. کودک نابغه:
در پایان دفتر بزرگ، دو قلوهای نابغه ی شخصیت اصلی، دوران کودکی را پشت سر گذاشته اند. کریستوف که علاقه ی ویژه ای به کودکان نابغه دارد، در مدرک کودک نابغه ی دیگری را وارد داستان می کند. نام این کودک که لوکاس از او و مادرش نگهداری و حمایت می کند ماتیاس است. ماتیاس بر خلاف دوقلو های زیبا و دوست داشتنی، پسر بچه ای زشت و ناقص الخلقه است.
۶. آدم ها ی در انتظار
دفتر بزرگ داستان جنگ و مصائب آن بود و مدرک را می شود گفت داستان انتظار است. شخصیت اصلی مدرک لو کاس، و دو تن از شخصیت های محوری، ماتایس و کلارا، هر کدام منتظر کسی هستند. لوکاس منتظر برادر به خارج رفته اش کلاوس است؛ ماتیاس بازگشت مادرش، یاسمین را انتظار می کشد، و کلارا چشم انتظار بازگشت شوهر اعدام شده اش، توماس است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: مدرک، آگوتا کریستوف، ترجمه ی اصغر نوری، انتشارات مروارید، چاپ دوم، خرداد ۱۳۹۲.
دفتر بزرگ اثر نویسنده ی مجار تبارِ فرانسوی نویسِ سوئیسی، آگوتا کریستوف که توسط اصغر نوری به فارسی ترجمه شده، اولین کتاب از سه گانه ی "دوقلوها"ی او و اثری است که نویسنده اش را به شهرت جهانی رسانده است.
دفتر بزرگ به طور خلاصه داستانی اعتراضی است که آثار مخرب جنگ را بر روی شخصیت در حال شکل گیری دو برادر نوجوانِ باهوش شهری، در یک روستا در کشوری جنگ زده به تصویر می کشد. این رمان نه چندان طولانی و به ظاهر ساده دارای ویژگی هایی است که در مجموع از آن اثری جالب و خواندنی ساخته اند. برخی از این ویژگی ها بدون رعایت ترتیب اهمیت اینها هستند:
۱. نثر به شدت ساده و مینیمال:
کریستوف خود در مصاحبه با اصغر نوری گفته علت سادگی نثر دفتر بزرگ، عدم تسلط کافی او به زبان فرانسه در زمان نگارش آن بوده است. کریستوف این نقیصه را با انتخاب درستِ راوی (یا راوی های) کم سن و سال که خود یکی دیگر از ویژگی های جالب توجه کتاب است جبران کرده است.
۲. روایت دو نفره:
به یاد نمی آورم تا کنون داستانی با چنین شیوه روایتی خوانده باشم. راوی های دفتر بزرگ، برادران دوقلوی بدون نام شخصیت اصلی هستند که تمام داستان را بدون حتی یک مورد استثنا به طور مشترک و همزمان روایت می کنند. آنها همانند فردی واحدند که از ضمیر "ما" و افعال جمع استفاده می کند.
۳. شیوه اسم گذاری:
شیوه اسم گذاری در دفتر بزرگ مبتنی بر اسم نگذاری است. آدمهای داستان به جای اسم با عناوینی مثل کشیش، زن همسایه، لب شکری، کتاب فروش، مأمورپلیس و افسر خارجی معرفی می شوند؛ مکانها کشور همسایه، شهر بزرگ اند؛ زبانها زبان خودمان و زبان خارجی هستند و ...
۴. زمان روایت:
دفتر بزرگ یکسره در زمان حال روایت می شود، چنان که به قول نویسنده انگار اتفاقات آن در لحظه ی نوشتن رخ می دهند.
۵. فصل بندی و نام گذاری فصل ها:
دفتر بزرگ که اسم داستان است، دفتری است که برادران دوقلوی بدون نامِ راوی، مشترکاَ خاطرات روزانه ی خود را در آن می نویسند. داستان به همین علت به فصل های کوتاه یکی ـ دوصفحه ای تقسیم شده است که هر کدام عنوانی دارند.
۶. واقعیت گرایی مستقیم ادراکی:
برادران راوی در خانه با یکدیگر درس می خوانند و برنامه ی خاصی برای تحصیل دارند. آنها در زنگ انشا موضوعی را برای دیگری تعییین می کنند و بعد از تمام شدن کار، هر کدام انشای دیگری را می خواند و معلوم می کند که آیا خوب نوشته شده یا بد. اگر انشا بد باشد آن را در آتش می اندازند و اگر خوب باشد در دفتر بزرگ رونویسی می کنند. آنها معیار روشنی برای قضاوت خوبی یا بدی یک انشا دارند که بر آن اساس نوشته باید واقعی و شامل چیزهایی باشد که مستقیماَ قابل ادراک اند. آنها مجازند که بنویسند:« مردم مادر بزرگ را جادوگر صدا می کنند.» چرا که این عین واقعیت است، اما نمی توانند بنویسند:« مادر بزرگ شبیه یک جادوگر است.»، زیرا جادوگر معنای روشن و قابل ادراکی ندارد. نوشتن جملاتی مثل یا « گماشته مهربان است.» یا « ما گردو دوست داریم.» مجاز نیست به جایش باید نوشت: « گماشته به ما پتو می دهد.» و« ما زیاد گردو می خوریم.».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: دفتر بزرگ، آگوتا کریستوف، ترجمه ی اصغر نوری، انتشارات مروارید، چاپ سوم، بهار ۱۳۹۲
داستان
نقطهی امگا اثر به تازگی ترجمه شده به فارسی از نویسندهی سرشناس آمریکایی دان دلیلو، رمانی است کوتاه و فلسفی با ساختاری خاص، شامل یک درآمد و به قرینه ی آن یک موخرهی به هم مرتبط و یک بخش نسبتاَ مستقل چهار فصلی میانی*. در مقدمه و موخره که گمنامی و گمنامی۲ نام دارند مردی بدون نام در حال تماشای اثری مفهومی به اسم روانی در۲۴ ساعت است که با کش آوردن فیلم روانی اثر آلفرد هیچکاک و نمایش آن در۲۴ ساعت ساخته شده است. مدت فیلم اصلی ۱۰۸ دقیقه است؛ به این ترتیب زمان در روانی در۲۴ ساعت حدود یک سیزدهم زمان واقعی است.
ساعت کار گالری محدود است و هر روز بخشی از اثر نمایش داده می شود. در اطاق نمایش جایی برای نشستن وجود ندارد. مرد گمنام در هر شش روز نمایش اثر به گالری مراجعه میکند و ساعتهای متوالی جلوی پرده و گاه پشت آن میایستد و فیلم را ( اگر بشود چنین اسمی بر آن نهاد) به دقت تماشا میکند. روانی در۲۴ ساعت بازدید کنندگان محدودی دارد که سه نفر از آنها به ترتیب ایفای نقش در بخش میانی، مرد دانشمند هفتادوچند سالهای به اسم ریچارد الستر، یک مرد فیلمساز جوان، و دختر الستر، جسی هستند.
الستر که در دورهی جنگ عراق از مشاورین وزارت دفاع آمریکا بوده، اکنون برای خلاصی از دست جراید و جلسات بحث و گفتگو، به خانهی قدیمی خود در بیابانی بی آب و علف و عاری از هرگونه نشانه حیات پناه آورده است؛ جایی که در آن زمان همچون فیلم روانی در۲۴ ساعت کند و دیرگذر است. تنها اثر حضور انسان در چشم انداز وسیع و خالی اطراف خانهی الستر، شیارهای باقیمانده از حفاریهای دیرینه شناسی است. همسر اول الستر زمین شناس بوده و خانه بنا به میل او در این محل خریداره شده است.
راوی گمنامیها دانای کل است، اما بخش میانی توسط فیلمساز روایت میشود. فیلمساز میهمان ریچارد الستر در خانه بیابانی است. او قصد دارد مستندی در بارهی الستر و نقش او در جنگ بسازد؛ مستندی که در آن که در آن: « نه از صندلی چرمیراحتی خبری هست و نه از نورهای گرم یا قفسهی پر از کتاب در پس زمینه. فقط یک مرد جلوی یک دیوار**. آن مرد تمام تجربیاتش را تعریف میکند، یعنی هر چیزی که به ذهنش میرسد، شخصیتها، نظریهها، جزئیات، احساسات ... صدای پرسش از پس زمینه هم نداریم. زیرنویس اخبار و نظرات آدمهای دیگر را هم نداریم. دوربین هم عوض نمیشود.»۴۱
الستر و فیلمساز چند روزی را بدون آن که کاری برای ساخت مستند انجام دهند به خوردن و نوشیدن و گپ زدن می گذرانند تا آن که جسی پا به خانه می گذارد و با ورود خود ریتم و حال و هوای بخش میانی را تغییر می دهد. جسی را مادرش برای دورکردن او از مرد مشکوکی که اخیراَ با وی آشنا شده نزد پدر فرستاده است.
نقطهی امگا
نقطهی امگا که دان دلیلو آن را به عنوان اسم کتاب برگزیده نام نظریه ای فلسفی ـ عرفانی از کشیش ، زمین شناس و دیرینه شناس فرانسوی، پیر تیلارد دو شاردن (۱۹۵۵- ۱۸۸۸) است. اجمال این نظریه این است که تکامل روندی جبری است از مادهی بی جان شروع، و به پیچیدگی روانی و ذهنی منتهی میگردد. ظهور انسان هوشمند سرآغاز عصر جدیدی است؛ عصری که در پیشرفت خود از طریق انتقال ایدهها و تجارب میان انسانها سبب پدید آمدن گونه ای از آگاهی جمعی خواهد شد که نهایتاَ لایههای آن زمین را در بر خواهد گرفت. اسم این لایهی آگاهی، نوسفر(Noosphere) یا جان سپهر است. تیلارد معتقد است روند گسترش و پیجیده تر شدن آگاهی به سوی نقطهی اوجی به نام نقطهی امگاست.
چشم انداز بیابانی و عاری از نشانههای حیات اطراف خانهی الستر(که یادآور اتاق نمایش خالی روانی در۲۴ ساعت است)، زمین شناس بودن همسر اول او، آثار اکتشافات دیرینه شناسی در اطراف خانه و ... همگی با نظریهی نقطهی امگا مرتبط اند. الستر بر مبنای این نظریه، یا در ادامهی آن، نظریه بدبینانه ای را مطرح میکند که بر آن اساس انسان معاصر به نقطهی امگا رسیده و از این پس مسیر آمده را به سوی مادهی بی جان اولیه باز خواهد گشت: « ما توده ایم. یک جمعیت. گروهی فکر میکنیم. در دستههای نظامیسفر میکنیم. دستههای نظامیکه ژنهای نابودی خودشان را حمل میکنند. یک بمب هیچ وقت کافی نیست. تکنولوژی اوضاع را تیره نشان میدهد و همین جاست که بالادستیها نقشهی جنگها را میکشند. درون گرایی از اینجا شروع میشود. پدر تیلارد این را میدانست. نقطهی امگا. جهشی از بیولوژی خودمان. این سئوال را از خودت بپرس. مگر مجبوریم همیشه انسان بمانیم؟ آگاهی مصرف شده. دوباره بر میگردیم به حا لت غیر آلی ماده.»۸۱
شهریور۱۳۹۲
* ساختار نقطه امگا با هایکو مقایسه شده است. ازهایکو در چند جای بخش میانی اسم برده می شود از جمله در این گفته ی قابل تأمل الستر در باره ی جنگ: « یک هایکو هیچ معنایی بیشتر از آن چیزی که می گوید، ندارد. برکه ای در تابستان، برگی در باد. شعور بشری موجود در طبیعت. پاسخی است به همه ی مقولات در تعداد مشخصی مصرع و تعداد هجاهای از پیش تعیین شده. من هم یک جنگ هایکو مانند می خواستم. جنگی که از سه خط بیشتر نباشد. این هم چیزی نبود که ربطی به استراتژی خاصی داشته باشد یا از سر اجبار باشد. فقط دلم می خواست یک مشت ایده را به وسیله ی مسایل زودگذر به هم ربط بدهم. این جوهره ی یک هایکو است... در جنگ همه چیز زودگذر است. یک چیزی را می بینی و همان موقع باید آماده باشی که ناپدید شدنش را هم ببینی.»۵۲
** این وضعیت با وضعیت مرد گمنام در اتاق نمایش قابل مقایسه است.
مشخصات کتاب: نقطه امگا، دان دلیلو، ترجمهی کیهان بهمنی، انتشارات روزنه. چاپ اول.
از مزرعه که سومین رمان از چهار رمان نخست جان آپدایک(۲۰۰۹-۱۹۳۲) است نوعی معکوسِ اتوبیوگرافی است؛ به این معنا که به جای آن که زندگی گذشته ی نویسنده اش را بازنمایی کند، آینده ی او را پیش گویی کرده است.
این کتاب نخستین بار در ۱۹۶۵ منتشر شد. در آن زمان آپدایک با همسر نخست خود زندگی می کرد و از او سه فرزند داشت. نه سال پس از انتشار این داستان، او همسرش را ترک کرد و دو سال بعد در ۱۹۷۶ رسماَ از او جداشد. او در ۱۹۷۷ مجدداً ازدواج کرد. همسر دوم آپدایک از ازدواج قبلی خود سه فرزند داشت.
شخصیت اصلی از مزرعه مردی سی و چند ساله به اسم جوئی است که پس از جداشدن از همسر و سه فرزند خود و طی تشریفات طلاق رسمی، به تازگی با زنی به اسم پگی ازدواج کرده است. پگی از ازدواج قبلی خود پسری یازده ساله، باهوش و کتاب خوان به اسم ریچارد دارد. در شروع داستان که توسط جوئی روایت می شود او به اتفاق پگی و ریچارد در راه مزرعه ی محل اقامت مادر بیوه و تنهای خود است تا در درو کردن علفهای هرز مزرعه که بر اساس قانون می بایستی دو بار در هر تابستان کوتاه شوند به او کمک کند. پس از دیداری کوتاه و تشریفاتی در مراسم عروسی، این نخستین ملاقات مادر جوئی با همسر جدید اوست و جوئی که می داند مادرش از ترک همسر اول و فرزندانش راضی نیست، نگران چگونگی برخورد او و پگی است: «... قبل از این که به حضور مادرم برسیم، غریزه ام حکم می کرد که با صدای بلند در موردش حرف بزنم، انگار می خواستم از همان لحظه، راه مطرح شدن حرف هایی را که می بایست ناگفته می ماندند، سد کنم.»
از مزرعه رمانی رئالیستی، کوتاه، درونگرایانه، کمابیش نمایشنامهای، و با پیرنگی کم رنگ است که در طول مدت سه روز ـ به جز صحنه هایی معدود که در یکی از مهمترین آنها کشیش محل، در کلیسا متن کتاب مقدس در مورد آفرینش آدم و حوا و نسبت زن و مرد را تفسیر می کند ـ عمدتاَ در مزرعه ی مادری جوئی می گذرد.
شیوه ی روایت از مزرعه ساده و خطی است و داستان به لحاظ فضاسازی و شخصیت پردازی بسیار موفق است. شخصیت های محوری اثر همان چهار نفری هستند که گفته شد. دوست داشتنی ترین شخصیت داستان، پسر نوجوان، ریچارد است که حضور موثرش فضای سنگین و تنش آلود داستان را تعدیل می کند و به سایر شخصیت های آن و خواننده مجال تنفس می دهد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: از مزرعه، جان آپدایک، ترجمه ی سهیل سمی، نشر ققنوس.