از چشم غربی رمان متفاوتی است از جوزف کنراد که می توان از آن به عنوان نسخه ی جنایت و مکافات او یاد کرد.
زمان داستان اواخر قرن نوزدهم، حداکثر تا اوایل قرن بیستم است. اشخاص داستان به رغم آن که بخش عمده ای از آن در سوئیس می گذرد همگی روس اند و هر یک از سه شخصیت اصلی و محوری جنایت و مکافات شامل راسکولنیکوف، بازرس پتروویچ و سونیا در داستان کنراد یک شخصیت موازی دارد که به همان ترتیب عبارتند از رازوموف، مستشار میکولین و ناتالیا هالدین.
از چشم غربی را بر خلاف جنایت و مکافات که راوی آن دانای کل است، راوی شخصیتی انگلیسی با تبار روسی (همچون خود کنراد) و به شکلی خاص روایت می کند. وجه تسمیه ی داستان اشاره به این نکته دارد که روس ها به طور اعم و اتفاقات داستان به طور خاص از نگاه فردی غربی چگونه دیده و فهمیده می شوند.
شخصیت اصلی داستان چنان که آمد رازوموف است و داستان ترکیبی از خاطرات مکتوب او و راوی است. رازوموف جوان دانشجویی است که پدرش را نمی شناسد و مادرش را در کودکی از دست داده است. او را با چنین تبار و موقعیتی تنها می توان فرزند روسیه دانست.
داستان با قتل سیاستمداری برجسته در سنت پترزبورگ شروع می شود که به قول راوی مشخصه ی روسیه ی آن زمان است. در روز ترور، رازوموف که در حال طرح ریزی آینده ای درخشان برای خویش است به طور معمول به دانشگاه می رود و زمانی که به خانه باز می گردد با یکی از هم دانشکده ای های خود به اسم ویکتور هالدین مواجه می شود. ویکتور هالدین با قتل سیاست مدار مذکور مرتبط است است. او که فردی خوشبین است و دیدگاه مثبتی نسبت به رازوموف دارد، مخفیانه به آپارتمان او آمده تا با کمک وی او از روسیه فرار کند.
از چشم غربی در واقع به قول فالکنر داستانِ دلِ در کشمکش با خودِ رازوموف است که بدون آن که خود بخواهد درگیر ماجرایی بسیار حساس و خطیر شده است.
داستان شامل سه بخش است. در آغاز بخش دوم محیط آن ازسنت پترزبورگ به ژنو سوئیس تغییر میابد. در این زمان این شهر پر از روس های مبارزِ مخالف حکومت است. مادر و خواهر ویکتور، ناتالیا هالدین، ساکن ژنو هستند و راوی، معلم زبان انگلیسی ناتالیاست.
خبر ترور و سرنوشت ویکتور به ژنو رسیده و همه از آن مطلع اند. موتور محرک داستان از این پس تلاش خواهر و مادر او برای دانستن این نکته ی ظاهراً ساده است که آیا ویکتور نقشه ای برای فرار از روسیه و ملحق شدن به آنان داشته یا خیر؟
رازوموف در این زمان به دلایلی که در اواخر داستان از آن رمزگشایی می شود در ژنو است و آن چه او را به خانواده ی ویکتور مربوط می کند این است که ویکتور در یکی از نامه های خود، از او به نیکی یاد کرده است. در ژنو این احتمال می رود که رازوموف با شبکه ای که ترور سیاستمدار را برنامه ریزی کرده در ارتباط بوده و از برنامه ی ویکتور برای فرار اطلاع داشته است.
شباهت های از چشم غربی و جنایت و مکافات در اشخاص موازی دو داستان، جنایتی که صورت گرفته و تبعات به نوعی مشابه آن خلاصه نمی شود. کنراد در این داستان به لحاظ صحنه پردازی و سبک نوشتار( تعداد بسیار زیاد صفحات در صحنه هایی محدود با زمانی کوتاه) نیز پا در جای پای داستایفسکی گذاشته است.
از نکات جالب توجه دیگر داستان با توجه به آن که حدود هشت سال پیش از انقلاب 1917 روسیه نوشته شده است، پیش گویی های آن در مورد وقوع و سرنوشت آن انقلاب است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: از چشم غربی، جوزف کنراد، ترجمه ی احمد میر علائی، نشر علم.
کریه ی آرام رمانی اگزیستانسیالیستی و تامل برانگیز است از نویسنده ی نوبلیست ژاپنی، کنزا بورو اوئه.
شخصیت اصلی و راوی داستان مرد جوان یک چشمی است به اسم میتسوبورو. میتسو همسری دارد به اسم ناتسومی و برادر کوچکتری به اسم تاکاشی که هر دو از اشخاص محوری داستانند. زندگی زناشویی مرد و زن دچار بحرانی عمیق و جدی است. آنان فرزند معلول جسمی و ذهنی خود را به تازگی به یک مرکز نگهداری سپرده اند. مرد شغل خود در دانشگاه را رها کرده و زن به الکل پناه برده است. در همین حال دوست همکار میتسو نیز به نحوی عجیب و نمادین (برهنه و با سری رنگ آمیزی شده به رنگ قرمز)خود را به دار آویخته است.
نیروی محرک داستان را تاکاشی تأمین می کند. تاکاشی عضو گروهی دانشجویی بوده که در 1960 شورش سیاسی ناموفقی را سازماندهی کرده بودند. همان گروه تبدیل به گروهی تئاتری می شود و نمایشی را به روی صحنه می برد با عنوان ندامت آمیز« راه ما شرم آور بود».
گروه به آمریکا دعوت می شود و تاکاشی در آنجا ماجراهایی را از سر میی گذراند که از جمله ملاقات با دوست خود کشی کرده ی میتسو بوده است.
تاکاشی که آدمی خاص با عقایدی عجیب است در اوایل زمان روایت به آمریکا به ژاپن باز می گردد. او که برای خود مریدانی دارد به همراه آنها، میتسو و همسرش راهی روستای زادگاه خویش می شوند؛ روستایی دور افتاده در عمق دره ای در مجاورت جنگلی انبوه.
تاکاشی علاقه ای خاص به داستانی دارد که از برادر کوچکتر پدر بزرگشان بر سر زبان هاست. در آن داستان برادر پدر بزرگ در حوالی صد سال قبل شورشی دهقانی را رهبری کرده و پس از شکست آن شورش به سرنوشتی نامعلوم دچار شده است. علاوه بر آن میتسو و تاکاشی برادر بزرگتری داشته اند که پس از جنگ دردرگیری بین مردم محلی و کارگران کره ای ساکن در محل کشته شده است. با چنین زمینه ی خانوادگی، تاکاشی که شیفته ی آن داستانهاست در دهکده تیم فوتبالی راه می اندازد و در پوشش آن علیه فروشگاهی زنجیره ای که تحت مالکیتی شخصی کره ای ملقب به پادشاه است دست به شورش می زند. شورش که میتسو حاضر نمی شود با آن همراهی کند سرنوشتی تراژیک دارد و در اثنای آن معلوم می شود تاکاشی خانه و انباری بزرگ ماترک اجدادی را بدون اطلاع برادر به پادشاه فروخته است.
گفته شد که گریه ی آرام داستانی اگزیستانسیالیستی است. در اوایل داستان در صحنه ای که به رؤیا شبیه تر است تا واقعیت، میتسو با سگی زخمی و بیمار در بغل به گودالی آب گرفته خزیده و خاطرات خود از دوست خودکشی کرده اش را مرور می کند. به قرینه ی این آغاز در پایان داستان او به اتاقکی در زیر زمینی پنهانی که با داستان برادر پدر بزرگ او مربوط است می خزد و شبی را در آنجا می گذراند و صبح پس از آن، با توافق همسرش دست به انتخابی می زند که مسیر آتی زندگی او را تعیین می کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: گریه ی آرام، کنزابورو اوئه، ترجمه ی سید حبیب گوهری راد، انتشارات رادمهر.
صومعه ی پارم شاهکاری است از استاندال که از آن در ردیف دیگر شاهکار او، سرخ و سیاه، و بلکه از آن بالاتر یاد می شود.
این اثر جاندار و بسیار پر تحرک که بالزاک در موردش گفته هر صفحه اش یک رمان است، داستانی است که تنها در هفت هفته نوشته شده و به در خواست ناشر بخش پایانی آن کوتاه شده است.
صومعه ی پارم اثر دوره ی پختگی استاندال است که مشهور است عدم اقبال شایسه ی اولیه به آثارش به این گناه بود که در عصری که تحت سلطه ی رمانتیسیسم قرار داشت، نویسنده ای رئالیست بود. او گناه دیگری هم داشت که مانع از پذیرشش به عنوان کنسول فرانسه در شهر مورد علاقه اش میلان گردید که سابقاً به عنوان افسر ارتش ناپلئون در آنجا خدمت کرده بود و بر دوره ای از زندگی هنری او تاثیر منفی گذاشت. گناه دوم، آزادی خواهی او و طرفداری پرشورش از ناپلئون بود که سبب گردیده است تا صومعه ی پارم را با نام او که شزار زمانه اش خوانده آغاز کند و نباید فراموش کرد که این اثر جاودانه در 1839 یعنی بیست و چهار سال پس از شکست قطعی ناپلئون در نبرد واترلو و بازگشت و تحکیم رژیم های ارتجاعی در فرانسه و سراسر اروپا نوشته است.
زمان رخدادهای اصلی داستان حدود دودهه از سال1815 و محیط آن عمدتاً کشور ایتالیاست. شخصیت اصلی اثر، پسری ایتالیایی از خانواده ای اشرافی (مشکوک به داشتن رگه ای فرانسوی) است به اسم فابربیس دل دونگو. ایتالیا سرزمین محبوب استاندال است و روحیه ی ایتالیایی که او در جای جای داستان آن را با خلقیات فرانسوی مقایسه می کند مطبوع طبع پرشور اوست که گویی دست به عمل زدن در نظرش مهمترین کاری است که از بشر ساخته است.
فابریس در پانزده سالگی پس از شنیدن خبر باز گشت ناپلئون از تبعید، دون کیشوت وار عازم واترلو می شود تا به ارتش او بپیوندد امّا وقتی به میدان جنگ می رسد که کار از کار گذشته است و امپراطورِ پیش از این خلع منصب شده، در واپسین نبرد زندگانی خویش مغلوب رقبایی شده است که پیش از این در 1814 او را شکست داده و راهی تبعید کرده بودند. فابریس که مطمئن نیست واقعا در آن نبرد شرکت کرده باشد پس از بازگشت، به لحاظ سیاسی فردی خطاکار و تحت تعقیب محسوب می شود و به علاوه گرفتار توطئه ای خانوادگی می شود که برادر بزرگش در آن نقش اصلی را به عهده دارد. او ناگزیر از تبعیدی خود خواسته می شود و تحت حمایت عمّه ی خود، جینا، ملقب به دوشس سانسورینا قرار می گیرد که بناست در زندگی او نقشی تعیین کننده ایفا نماید.
جینا از برجسته ترین و جذاب ترین اشخاص داستان است. او که به زعم بسیاری زیبا ترین زن تمام ایتالیا شناخته می شود، آدمی پرشور و در عین حال زیرک است که در دوره ی اشغال ایتالیا توسط فرانسه با افسر ارشدی فرانسوی ازدواج می کند که سرنوشت تأسف باری پیدا می کند.
عمّه و برادر زاده پس از ماجراهایی چند سر از دوک نشین پارما در می آورند و تحت حمایت یکی از برجسته ترین سیاستمداران آن سرزمین به اسم کنت موسکا قرار می گیرند که دولت مردی زیرک و عاشقی صادق است. حاکم پارما پرنسی مستبد، دسیسه گر و پارنوئید است و بدین لحاظ محیط دربار او محیطی خطرناک با بازیگرانی همگی توطئه گر است که به دو دسته ی عمده ی اشراف و سرمایه داران نوکیسه تقسیم می شوند. یکی از جنبه های اجتماعی قابل توجه داستان تجزیه و تحلیل وضعیت اشراف رو به زوال قدیم و طبقه ی سرمایداری نوپا و روبه رشدی است که با انقلاب کبیر برای نخستین بار قدرت سیاسی را در فرانسه که از قدرتمندترین کشورهای اروپا و جهان محسوب می گردید به دست گرفتند و از آن پس با سرعتی بی سابقه آن را به تمامی جهان تسری دادند.
فابریس جوانی دلیر، پرشور و سودایی است که از تعلیم و تربیت خاص طبقه ی خود بهره ی چندانی نبرده است. او به علاوه باور دارد که قادر به عشق ورزیدن نیست. دلبستگی او به زنانی که نوعاً به طبقات پایین تعلق دارند با حرارت بسیار شروع می شود اما اندک زمانی بعد به سردی می گراید. سرنوشت اما برای او عشقی را تدارک دیده است که بناست در مکانی بسیار غریب و مخوف بشکفد و با تأنی بسیار به بار بنشیند.
صومعه ی پارم اثری واقع گرایانه، تاریخی، اجتماعی و توأماً عاشقانه است که در یکی از حساس ترین برهه های حیات سیاسی و اجتماعی اروپا و جهان نوشته شده است. گفته شد که استاندال برای دست به عمل زدن ارزشی ویژه قائل است و باید افزود یکی از نقاط قوت او این است که رد اعمال اشخاص داستانش را تا اعماق روح و روان ایشان پی می گیرد. ترکیب موارد یادشده این اثر را به داستانی بسیار جذاب، پرکشش و آموختنی تبدیل نموده است که تحسین های پرشور بسیاری را برانگیخته است از جمله این که آندره ژید از آن به عنوان برترین رمان فرانسوی یاد کرده و ایتالو کالوینو آن را زیباترین رمان جهان خوانده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشخصات کتاب: صومعه پارم، استاندال، ترجمه ی اردشیر نیکپور، انتشارات جامی.
شرایط اضطراری که جنگ یکی از مصادیق آن است می تواند ارزش ها را به حال تعلیق در آورد و از آن بدتر با ضد آنها جایگزین کند. به عنوان نمونه، آدم کشی که در حالت عادی جرمی است که در همه جا مشمول مجازات است، در جنگ تبدیل به عملی قهرمانانه می شود که نه تنها مجازاتی در پی ندارد بلکه شایسته ی تقدیر و پاداش قلمداد می شود.
نویسنده ی ژاپنی ، شوساکو اندو در رمان مطرحش دریا و زهر، تاثیرات جنگ را بر اخلاق بشر به طور عام و اخلاق پزشکی به طور خاص مورد پرسش و کاوش قرار داده است.
داستان درآمدی دارد که در آن مرد جوانی به اتفاق همسرش به تازگی به منطقه ای در حومه ی شهر نقل مکان کرده اند. مرد که راوی این بخش نیز هست دچار عارضه ای ریوی است که نیازمند تزریق هوا از ناحیه ی قفسه سینه به داخل ریه است. تزریق کاری حساس است و نیازمند مهارتی ویژه است. راوی در جستجوی امکانات درمانیِ محل زندگی جدید خود با دکتر محلی منزوی با اخلاق و رفتاری عجیب به اسم سوگورو آشنا می شود که مهارتی بیش از حد انتظار در تزریق به داخل ریه از خود نشان می دهد. مهارت پزشک راوی را کنجکاو می کند که سر از کار او در بیاورد. او در پایان درآمد به راز سوگورو پی می برد؛ رازی که مربوط به عملکرد تیم پزشکی شامل او در بیمارستانی در ماههای پایانی جنگ دوم جهانی است.
یکی از عناصری که در درآمد داستان به دفعات به آن توجه داده می شود مانکن مرد سفید پوست چشم آبی، پشت شیشه ی غبار گرفته ی ویترین یک لباس فروشی است که کارکردش بعد تر معلوم می شود.
مکان رخدادهای اصلی داستان بیمارستان عمومی بزرگی در حومه ی شهر فوکوئوکا در منطقه ای ساحلی و زمان آن ماههای پایانی جنگ دوم جهانی است. سوگورو در در این زمان پزشک کاراموز بخش امراض ریوی است. شهر زیر بمباران مداوم آمریکائی هاست. ژاپن از نظر اقتصدی تحت فشار شدید است. تعداد بیماران به مراتب بیش از امکانات بیمارستان هاست. غذای کافی وجود ندارد. و در این میان سرپرست بخش امراض ریوی قصد دارد به کمک چند پزشک نظامی از طریق آنچه تحت عنوان زنده شکافی از آن یاد می شود دست به آزمایشاتی بر روی انسان بزنند. هدف از آزمایش دو چیز است. کشف حداکثر ظرفیت ریه برای تزریق محلول آب نمک و و اندازه ی حداقل ریه برای زنده ماندن. نتیجه ی آزمایشات با مرگ فرد مورد آزمایش مشخص خواهد شد.
سوگورو که جوانی احساساتی است، نقطه ی مقابل او تودا است؛ جوانی از خانواده ای مرفه با واقع بینی بی رحمانه. در حالی که سوگورو تلاش می کند تا قاچاقی به پیرزنی بستری غذا برساند، تودا معتقد است از آنجایی که پیرزن دیر یا زود خواهد مرد و جایش را به بیماری مشابه در صف طولانی انتظار خواهد داد، کار سوگورو عملی بیهوده و اتلاف منابع است. سوگورو توجیهی برای مناسباتش با پیر زن ندارد با این وجود کماکان از توجه به فروگزار نمی کند.
زمینه ساز انجام آزمایش زنده شکافی رفت و آمدهای مشکوک افسران نظامی به بیمارستان است. پیش از آن زنی بسیار زیبا از خانوده ی سرشناس مورد عمل جراحی نه چندان دشوار قرار می گیرد که نتیجه ای خلاف انتظار و فاجعه بار در پی دارد.
طرح زنده شکافی طرحی مخفیانه است و حاضرین در آن از میان داوطلبان انتخاب می شوند. داوطلب شدن تودا را می شود حدس زد. سوگورو اما از سر تزلزل و بی تصمیمی وارد تیم می شود. افرادی که مورد عمل قرار می گیرند دو نظامی آمریکایی اسیرند که اولین آنها همچون مانکن موجود در درآمد داستان چشمانی آبی دارد.
عمل در حالی انجام می شود که شهر زیر بمباران مداوم است و خواننده ی آگاه از سرنوشت جنگ می داند که ژاپن به زودی تسلیم آمریکایی های چشم آبی خواهد شد و از پیش نیز از طریق مقاله ای در یک روزنامه با تبعاتی که شرکت در عملیات زنده شکافی پس از تسلیم ژاپن و بازگشت شرایط به وضعیت عادی برای عاملین آن در پی داشته اطلاع یافته است.
_________________________________
مشخصات کتاب: دریا و زهر، شوساکو اندو، ترجمه ی مهرداد علی بابایی، انتشارات نگاه.
چوب برها رمان مطرحی است از توماس برنهارد.
داستان توسط راوی شخصیتی روایت می شود که می تواند خود نویسنده یا شخصیت موازی او باشد. مکان داستان، یا بهتر است گفته شود روایت، خانه ی زن و شوهری از دوستان قدیمی راوی، آرسبرگرها، و زمان آن از یک سر شب تا بامداد روز بعد است.
مناسبت حضور راوی در خانه ی آرسبرگرها میهمانی شامی هنری است که میهمان اصلی آن هنرپیشه ی تئاتری است که از او با عنوان آقای بازیگر یاد می شود.
راوی که پس از سالها دوری از وطن به تازگی به وین بازگشته پس از بیست سا ل در خیابان به آرسبرگرها برخورد می کند و به میهمانی آنها برای همان شب دعوت می شود. او پیش از ملاقات با آنها خبر خودکشی دوست مشترکشان جوانا را دریافت کرده است. جوانا (همانند اشخاص اصلی داستان های دیگر برنهارد؛ بازنده و تصحیح) با طناب دار به زندگی خود خاتمه داده است. راوی و آرسبرگرها صبح روز میهمانی در تشییع جوانا در شهرستانی در نزدیکی وین شرکت می کنند. راوی فکر می کند اگر در همان روز خبر مرگ جوانا را نشنیده بود و در نتیجه در وضعیت روحی نامساعدی نمی بود دعوت آرسبرگرها را نمی پذیرفت.
در شروع داستان راوی در میهمانی در کنجی دور از جمع در مبلی راحتی خزیده و به قول خودش در کمال بی وجدانی مشغول واکاوی دیگران و مرور خاطرات خویش است. او از وطن خود و به ویژه جامعه ی هنری آن که میهمانان بخشی از آنند بیزار است و به همین دلیل هم سالها از وطن خویش دوری گزیده است. چوب برها علاوه بر اشخاصی که از آنان نام برده شد شخصیت محوری دیگری هم دارد. او خانم نویسنده ای به اسم جینی است که خود را ویرجینیا وولف اتریش می داند.
داستان را که همانند دیگر آثار نویسنده تنها دریک پاراگراف نوشته شده، (چنان که در مقدمه ی کتاب نیز آمده) می توان به دو بخشِ پیش و پس از حضور آقای بازیگر در میهمانی تقسیم کرد. آقای بازیگر آخرین میهمان مجلس است چرا که آن شب، شب افتتاحیه ی نمایش مرغابی وحشی اثر هنریک ایبسن است که وی در آن نقش یکی از اشخاص اصلی را بازی می کند.
پس از حضور آقای بازیگر او یک سره مجلس را به دست می گیرد و به گمان راوی مشغول یاوه گویی های معمول در جامعه ی هنری وین می شود که مهمترین کارش سوق دادن هنرمندهای واقعی به خودکشی است. در حین میهمانی راوی برای لحظاتی به خواب می رود. در آن حین بین جینی و آقای بازیگر سخنانی رد و بدل شده که راوی آن را از دست داده است. جینی که نمی تواند شخص دیگری جز خود را ستاره ی مجلس ببیند مدام با طرح سئوالاتی از آقای بازیگر او را تحریک می کند تا نهایتاً او به خشم می آید و در اثر این خشم به قول راوی از یک گوریل به یک فیلسوف و از یک شخصیت نمایشی منزجر کننده به یک شخص حقیقی مبدل می شود. اسم داستان بر گرفته از جملات آقای بازیگر در لحظات کوتاهی است که به فیلسوف استحاله یافته است: «رفتن به درون جنگل، به اعماق جنگل... جنگل بکر، زندگیِ یک چوب بر ـ این همیشه ایده آل من بوده است».
در پایان داستان که از معدود جاهایی است که برنهارد چیزی مثبت در مورد کشور و هموطنانش گفته است، راوی با شتاب در حال رفتن به اقامتگاه خویش است تا هرچه سریعتر داستان آن شب را بنویسد.
چوب برها، چنان که در یادداشت نقل شده از واشنگتن پست در پشت جلد کتاب آمده می تواند به عنوان مقدمه ای بر مجموعه ی آثار و دیدگاههای برنهارد ( و می توان افزود شناخت سبک نوشتاری خاص او) خوانده شود.
کتاب ترجمه ی عبداله جمنی است که مترجم چند اثر دیگر از برنهارد نیز هست و انتشارات نوای مکتوب آن را به چاپ رسانده است.