مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

اندوه بلژیک


اندوه بلژیک از شاخص ترین آثار نویسنده، شاعر ، نمایش نامه نویس و نقاش مشهور بلژیکی، هوگو کلاوس است.

بلژیک به لحاظ قومی و زبانی وضعیت ویژه ای دارد که منشاء بسیاری از مشکلات حاکمیتی در آن کشور بوده و هست. آن کشور در واقع از دو نیمه ی خودمختار تشکیل شده است. نیمه ی شمالی که فلاندر نامیده می شود و ساکنانش به یکی از گویش های زبان هلندی سخن می گویند و نیمه ی جنوبی که والونی خوانده می شود و مردمانش فرانسوی زبانند. پایتخت بلژیک، بروکسل، به رغم آن که بخشی از ناحیه ی فلاندر است، به دلیل تمرکز ادارات دولتی در آن، فرانسوی زبان است.

اندوه بلژیک اثری شبه خود زندگی نامه ای و چند ژانری است که یکی از عمده ترین آنها ژانر عبور از کودکی است. داستان در سرزمین فلاندر و در فاصله ی سالهای 1939 تا حدود 1947 می گذرد و شخصیت اصلی آن که در عین حال شخصیت موازی نویسنده هم هست پسری خیال پرداز است به اسم لویی سیناوه. لویی در شروع داستان یازده ساله و مقیم مدرسه ای شبانه روزی است که توسط تعدادی راهبه ی کاتولیک اداره می شود.

اندوه بلژیک رمان نسبتاً حجیمی شامل دو بخش اندوه و بلژیک است و به شیوه ای خاص روایت می شود که ترکیبی است از دانای کل، دانای محدود و راوی اول شخصی که گاه گذرا و سایه وار خودی نشان می دهد و کسی نیست جز لویی. بخش اندوه دارای نوعی فصل بندی با نام و بدون تقسیم بندی معمولِ انتقال به صفحه ی بعد است. امّا بخش بلژیک فاقد فصل بندی است. داستان از آنجایی که عمدتاً از زاویه ی دید لویی روایت می شود به جهت رعایت محدودیت های سنی و شناختی او، شیوه ی روایتی خاص پیدا کرده که از جمله ی جذابیت های آن است.

در کشوری که مردمانش به دو دسته ی کلی تقسیم شده اند، هیچ جای تعجب نیست که هر اجتماعی در آن دارای دسته بندی مخصوص به خود باشد. لویی و تعدادی از دوستانش هم در مدرسه دسته ای هم قسم را تشکیل داده اند با چهار عضو که خود را حواری می نامند و هفت کتاب ممنوعه و اسرار مخصوص به خود را دارند. چیزهای ممنوعه یکی از موتیف های اندوه بلژیک است که جای شرح و بسط فراوان دارد. در اینجا همین قدر قابل ذکر است که در دو سطر آغازین داستان دو بار از کلمه ی ممنوعه استفاده شده است.

زمان شروع داستان مقارن آغاز جنگ دوم جهانی است. لویی و دوستانش امّا همانند مردمان بلژیک در شروع ماجرا کاری به کار جنگ ندارند. در عوض آنان در تلاشند تا به اسرار محیطشان پی ببرند. دریچه ی انتقال داستان از محیط مدرسه به دنیای بیرون، ملاقات پدرلویی، استاف و پدربزرگ پدری اش، هربرت سیناوه با اوست. در آن ملاقات دو اتفاق می افتد؛ نخست آن که استاف، علت عدم حضور مادر لویی در ملاقات را بیماری او عنوان می کند که بعد تر معلوم می شود بارداری بوده است و  دوم؛ توجه لویی به برچسبی بر شیشه ماشین پدرش جلب می شود که متعلق به سازمانی ناسیونالیستی و فلاندری است. پدر بزرگ لویی بعد از دیدن آن برچسب از پسرش می خواهد که آن را بکند؛ مسئله که دلایلش بعد تر روشن می شود. بارداری مادر لویی، شروع آشنایی او با مسائل جنسی است و آن برچسب نخستین تجربه اش از سیاست را شکل می دهد که این هر دو از عناصر اساسی داستانند.

اندوه بلژیک داستانی پر شخصیت است که اعضای خانواده های مادری و پدری لویی در آن میان نقشی عمده به عهده دارند.

پدر لویی چاپخانه داری با آرزوهایی بزرگ است. او دو دستگاه چاپ عظیم از بهترین و آخرین انواع تولیدی کشور آلمان می خرد بدون آن که سفارشاتی درخور آنها داشته باشد. او ناسیونالیستی ژرمانوفیل است و از سفر به آلمان عروسکی با خود می آورد که بعدها به مدرک جرمی علیه او تبدیل می شود.

مناسبات پدر و مادر لویی مناسباتی غیر عادی و برای لویی گیج کننده است و وقتی گیج کننده تر هم می شود که آلمان ها بلژیک را اشغال می کنند. اشغال بلژیک کسب و کار پدر لویی را به رکود می کشاند. در مقابل مادر او، کنستانس بوسویت که تا پیش از آن زنی خانه دار بوده، به استخدام آلمان ها در می آید و نزد آنان موقعیت شغلی خوبی برای خود دست و پا می کند. لویی نیز از تاثیرات حضور آلمان ها در کشورش برکنار نمی ماند. او چندی به انجمن جوانان ناسیونال سوسیالیست فلاندر می پیوندد امّا به زودی از آن جدا می شود و به راه خود می رود؛ راهی که بناست از مسیر ترک تحصیل عبور کند و نهایتاً او را به نویسنده ی اندوه بلژیک تبدیل کند.

اندوه بلژیک اثری قوی، غنی و جذاب با نثری فشرده، شاعرانه و خیال انگیز است. دوره ی زمانی داستان دوره ای خاص در تاریخ جهان و به ویژه حیات تاریخی و اجتماعی اروپاست و به همین مناسبت مباحث اخلاقی در آن از اهمیتی ویژه برخوردار است.

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اندوه بلژیک، هوگو کلاوس، ترجمه ی سامگیس زندی، انتشارات آموت.

داستان اولن اشپیگل



داستان اولن اشپیگل اثر شارل دکوستر که رومن رولان از آن در ردیف دون کیشوت و پانتاگرول یاد می کند، رمانی حماسی و ملی است که سر آغاز ادبیات بلژیک دانسته می شود.

مکان داستان سرزمین فلاندر، شامل بخش هایی از بلژیک و هلند کنونی و زمان آن دهه های چهل تا هشتاد قرن شانزدهم و در اثنای جنگ های هشتاد ساله است که نهایتاً به جداشدن هلند پروتستان از امپراطوری هاپسبورگ اسپانیا انجامید که پادشاهش شارل پنجم ( شارل کن)خود را امپراتور امپراتوری مقدس رم و حافظ و ضامن کیش کاتولیک می دانست.

شخصیت اصلی داستان، اولن اشپیگل، از قهرمانان ملی افسانه ای بلژیک است. پدر او کلاس، زغال فروشی فقیر، زحمت کش و پاک طینت و مادرش سوتکین ساده دل و مهربان است.

همزمان با تولد اولن اشپیگل، در سوی دیگر اروپا، در اسپانیا، پسر دیگری زاده می شود که سرنوشت بخش های اعظمی از اروپا ، از جمله فلاندر بسته به آرا و احوال او خواهد بود؛ او فیلیپ دوم، فرزند شارل پنجم است.

به عکس فیلیپ  که پسری غمزده، منزوی و مالیخولیای است، اولن اشپیگل پسرکی شاد، شلوغ و زبان دراز با گرایش به ولگردی است. او در اوان جوانی توسط دادگاه تفتیش عقاید به ارتداد دینی از نوع خفیف آن متهم می شود. او عازم رم مقدس می شود تا ضمن زیارت گواهی بخشش گناهنش را از پاپ دریافت نماید. کمی پس از بازگشت، پدرش به جرم خروج از دین بازداشت می شود. در این زمان به فرمان پادشاه اسپانیا هر کس بد دینی را لو بدهد سهمی از اموال او به وی خواهد رسید و بقیه ی اموال به نفع پادشاه ضبط می گردد. کلاس را مرد بدخواه و طماعی لو داده که در ادامه ی داستان  نقشی هیولا وار را به عهده خواهد گرفت. کلاس در دادگاه تفتیش عقاید به مرگ با آتش محکوم می شود. پس از اجرای حکم او، اولن اشپیگل با تدبیری، خاکستر قلب پدرش را از قفسه ی سینه ی سوحته ی او درمی آورد و آن را چون شیئی مقدس در کیسه ای بر گردن خود می آویزد تا حامی و راهنمای او در مبارزه و کینه کشی از جلادان اسپانیایی و کارگزاران محلی آنها باشد؛ مبارزه ای ملی و غرور آفرین که شعار آن« زنده باد گدا» است.

داستان در کنار اولن اشپیگل دو شخصیت محوری دارد؛ اوله، مردی شکم گنده، سیری ناپذیر و پاک طینت که در جستجوی همسرخود، او را سانچو پانزا وار در سفرهای ماجرا جویانه و مبارزاتش همراهی می کند و معشوقه ی اولن اشپیگل، نله، که دختری است همواره جوان با زیبایی زوال نپذیر. به تعبیر اوله او و نله به منزله ی روح و قلب فلاندرند.

داستان زبانی گرم، گیرا و قصه واری دارد سرشار از توصیفاتی شاعرانه از سرزمین فلاندر و مردمان آن که گویی صحنه های نقاشی های پیتر بروگل را بازسازی می کنند. 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: داستان اولن اشپیگل، ترجمه ی به آذین، انتشارات نیلوفر.

جاده ی کمربندی


جاده ی کمربندی اثر نویسنده و پزشک روانکاو بلژیکی آنری بوشو داستانی روانشناسه در باره ی مرد مسن روانکاوی است که عروسی مبتلا به سرطان و بستری در بیمارستان دارد و همزمان خاطرات قدیمی دوستی از دست رفته را مرور می کند. راوی داستان خود مرد است و روایت ( به جز ارجاعات به گذشته) در زمان حال انجام می شود. زمان روایت چند روز(یا حداکثر دو، سه هفته) است اما زمان داستان شامل سه بخش مجزای حال، گذشته و گذشته ی دور است.

در زمان حال راوی هر روز به ملاقات همسر پسرش، پولین( یا پول*) می رود که پزشکان دارویی جدید را به عنوان آخرین امید درمان برای او تجویز کرده اند. او داستان را با یکی از ملاقات هایش از پولین شروع می کند و پس از چند سطر به گذشته ی دور و سال های دوستی اش با مردی جالب به اسم استفان می رود. راوی و استفان در سال .۱۹۴ با یکدیگر آشنا شده اند و استفان که عضو نهضت مقاومت بوده در سال ۱۹۴۴ دستگیر شده و توسط نازی ها به قتل رسیده است. استفان صخره نوردی فوق العاده ماهر بوده و این کار را به راوی آموخته است. زمان گذشته ی دور داستان از جمله شامل چند ماجرای صخره نوردی مشترک راوی به همراه استفان است که به شکلی بسیار گیرا و مؤثر به تصویر کشیده شده است.

 زمان گذشته ی داستان عمدتاٌ مربوط به ملاقات های راوی با افسر نازی است که استفان را دستگیر کرده و به نحوی غیر معمول به قتل رسانده است. اسم افسر شادو است. شادو سال های آخر عمر خود را در زندان سپری می کند و راوی به دستور دادستان به زندان محل نگهداری او احضار شده است تا در آن جا به خاطرات او از جمله در مورد چگونگی دستگیری و قتل استفان گوش کند.

روایت مربوط به سه زمان داستان به تناوب و گاه بدون فاصله گذاری و تنها از طریق تداعی های ذهن راوی از پی یکدیگر می آیند و در مجموع اثری جذاب و خواندنی را شکل می دهند که به گفته ی پشت جلد کتاب برنده ی جایزه ی بهترین رمان کتاب فروشی های فرانسه شده است.

ترجمه ی کتاب کار روح انگیز مهر آفرین است و انتشارات نیلوفر آن را به چاپ رسانده است.

ردای یونانی



بعد از«نفرین ابدی بر خواننده این برگها»؛ ردای یونانی، اثر آملی نوتومب، دومین داستانی است که این اواخر به شیوه متن پیاده شده از روی نوار مکالمات خوانده ام. اگر بخشهای بیدار شدن پس از عمل جراحی (صفحه ۷) و بیدارشدن در خانه در پایان این داستان ـ که جمعا کمتر از دو صفحه هستند ـ را مستثنا کنیم ، ردای یونانی داستانی است بدون راوی!

ردای یونانی اثری علمی تخیلی است که در آن شخصیت اصلی زن داستان، بعد از یک عمل جراحی در  سال ۱۹۹۵ ، به سال ۲۵۸۰ برده می شود .

در سال ۲۵۸۰ چنان که املی نوتومب تجسم یا به منظور بیان دیدگاه های خود، طراحی کرده است؛ انرژی، اصلی ترین مسئله جهان است. کشوری وجود ندارد، و تقسیم بندی جغرافیایی، جای خود را به دسته بندی تنها بر اساس یکی از دو موقعیت«لووان» و «لوپونان» داده است. معیار دسته بندی آدمها ضریب هوشی آنها است؛ زیر ۵۰ ها آدم حساب نمی شوند و بنابر این اسم انتزاعی« قیف» بر آنها گذاشته می شود. نام ۵۰ تا ۸۰ ها چغندر است. ۸۰ تا ۱۰۰ ها که ۹۰ درصد جمعیت اند، تنها ۸۰ الی ۱۰۰ نامیده می شوند. ۱۰۰ الی ۱۲۰ ها تو خالی ها هستند. ۱۲۰ الی ۱۳۰ بر گزیدگان کو چک اند. ۱۳۰ الی ۱۵۰ ها پزشک و مهندس اند. ۱۵۰ الی۱۹۰ فیزیک دان و ریاضی دانند. بالای ۱۹۰ ها که سلسیوس، شخصیت مرد طرف مقابل خانم شخصیت اصلی یکی از آن هاست، بزرگان نامیده می شوند.

حکومت در دست شورایی از بزرگان است که در راس آن شخص« فرمانروای مستبد» قرار دارد ـ که باتوجه به قراین، احتمالا معادل « جبار» در دولت شهر باستانی آتن آست. و جالب آن است که ضریب هوشی فرمانروای مستبد،۱۴۰ است.

طبقات پائین، همانند نظام باستانی کاستی هندوستان، نجس ها هستند. زنان نجس نهنگها را می دوشند که منبع اصلی تولید گوشت و شیر اند و به شتر مرغها غذا می دهند که برای تولید تخم مرغ (یا تخم شتر مرغ) پرورش داده می شوند. کارگرها متعلق به طبقه بالاتر و همانند زمان ما مسئول راه اندازی ماشین ها هستند. و کسانی که به درد هیچ کاری نمی خورند در کارخانه جدول کلمات متقاطع کار می کنند.

در بازی با زمانی که آملی نوتومب در ردای یونانی انجام می دهد ؛ سه تاریخ کلیدی وجود دارد؛ سال ۷۹ میلادی  که شهر رومی پمپی زیر گدازه و خاکستر آتشفشان کوه وزوو دفن شد و زمان گذشته است، سال۱۹۹۵ که زمان حال است و شخصیت اصلی و بدون نام داستان در روز ۸ می آن تن به تیغ جراحی می سپارد و  سال ۲۸۵۰ که شخصیت اصلی پس از عمل جراحی از روز ۲۷ می آن سال سر در آورده است.

شخصیت اصلی داستان نویسنده ای است که روز پیش از عمل جراحی، فرضیه ای را مطرح می کند که بر آن اساس نیروهایی از آینده ای نامعلوم آتشفشان وزوو را به منظور دفن نمودن شهر پمپی و حفظ آن برای آینده فعال نموده اند. سلسیوس، همان نابغه ای است که در آینده آن بلا را بر سر پمپی آورده ـ یا درست تر، می آورد. و اوست که برای جلوگیری از بر ملا شدن راز خود، شخصیت اصلی را  به قرن بیست و ششم منتقل می نماید .

ردای یونانی را زهرا سدیدی به فارسی برگردانده و انتشارات کتاب روشن منتشر کرده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: ردای یونانی، آملی نوتومب، ترجمه ی زهرا سدیدی، کتاب روشن.