مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

زوال فرشته ـ یوکیو می شیما


زوال فرشته آخرین کتاب از مجموعه ی دریای حاصلخیزی  است.

داستان با توصیفی طولانی و زیبا از بندرگاهی آغاز می شود که محل کار و زندگی شخصیت اصلی است. او پسری شانزده ساله به اسم تورو است که در ایستگاه دیده بانی بندر کار می کند.

 زمان داستان نسبت به پایان کتاب قبل حدود شانزده سال جلوتر آمده و به دهه ی هشتاد قرن بیستم رسیده است. هوندا که شخصیت محوری هر چهار کتاب مجموعه  است در این زمان مردی هفتاد و شش ساله، بازنشسته و بدون فرزند است که چند سالی است همسرش را از دست داده است.

تورو پسری منزوی است که خود را آدمی برگزیده ی سرنوشت می داند که به این دنیا تعلق ندارد. تنها دوست و همدم او دختری مجنون و زشت رو به اسم کینوئه است که فکر می کند بسیار زیبا و از همین رو در خطر آزار و اذیت از سوی مردان متجاوز است. تنها مردی که او به وی اعتماد دارد تورو است. او هر از چند گاهی به دیدار تورو می آید و هدایایی کوچک برای او می آورد.

در زوال فرشته که نامش برگرفته از داستانی بودایی در مورد سی وسه فرشته  و پنج نشانه ی زوال آنهاست.کی کو  که در کتاب پیشین هم نقشی به عهده داشت، پس از مرگ همسر هوندا، همدم و هم سفر او  است. آن دو  در سفر به شهر بندری محل زندگی تورو از محل کار او سر در می آورند و کنجکاو برای تماشای بندر به داخل ساختمان می روند.

تورو که چند لحظه پیش دوست دختر مجنونش او را ترک کرده، تنهاست با گلِ هدیه ی دختر در پشت گوش و  پیراهنی که به لیل گرمای هوا دکمه های آن را باز گذاشته است.  هوندا  و کی کو مدتی در اتاق کار تورو توقف می کنند و در آن بین سه خال با موقعیت خاص در قسمت زیر  بغل و سینه ی چپ تورو  توجه هوندا را به خود جلب می کند.

او که طی این سالها معلوماتش در مورد تناسخ به کمال رسیده، احتمال می دهد که  تورو به واسطه ی شاهزاده خانم تایلندیِ کتاب سوم، تناسخ یافته ی دوست محبوب روزگاران پیشین او، کیو آکی باشد.

  هوندا دفتری کاراگاهی را به خدمت می گیرد تا تورو  را زیر نظر بگیرند و در مورد گذشته اش تحقیق کنند. خلاصه ی نتیجه تحقیق این است که او پسری بسیار باهوش  با ضریب هوشی صد و پنجاه و نه و با اعتماد به نفس بالاست که در کودکی والدین خود را از دست داده و مجبور به ترک تحصیل شده است. او سرگرمی خاصی ندارد، اوقات فراغتش را در کتابخانه و سینما می گذراند و هیچ گونه علائق سیاسی ندارد. خانواده ی او بودایی بوده اند لیکن او علاقه ی جندانی به مذهب ندارد. به علاوه معلوم می شود که در خانواده ی آنها تا سه نسل هیچکس به بیماری روانی مبتلا نبوده است.

تنها چیزی که در این میان  محل تردید  است این است که مشخص نیست زمان تولد تورو با فاصله ی زمانی لازم برای تناسخ پس از فوت شاهزاده خانم  تطابق دارد یا خیر.

هوندا که از نتیجه ی تحقیقات راضی است، در اقدامی سرنوشت ساز و  با کمک رئیس تورو  او را به صورت رسمی و قانونی به عنوان فرزند خوانده  و وارث خود می پذیرد. او  پسر نوجوان را  را به خانه ی خود می آورد  و  برای تعلیم و تربیتش معلمینی استخدام می کند.

 تورو از پیچیده ترین اشخاص  دریای حاصلخیزی است. او هوندا را تنها واسطه ای می بیند که آنچه را کائنات برایش مقرر و مقدر داشته در اختیارش بگذارد. او در ابتدا به شکلی پنهانی و اندک اندک به صورت آشکار  همچون فرزندی ناخلف با پدر خوانده اش از در مخالفت در می آید  و در این راه تا آنجا پیش می رود که قصد می کند به طریقی او را از زندگی خود حذف و اموال و داریایی هایش را تصرف کند؛ غافل از این که اگر حدس هوندا در مورد تناسخ او درست باشد او  باید در بیست سالگی به طریقی بمیرد تا روحش در چرخه ی تناسخ بعدی قرارگیرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: زوال فرشته، یوکیو می شیما، ترجمه ی غلامحسین سالمی، انتشارات نگاه.

معبد سپیده دم ـ یوکیو می شیما


معبد سپیده دم سومین کتاب ِ دریای حاصلخیزی است.

زمان شروع داستان، سال 1941، حدود هفت سال پس از پایان تراژیک اسب های لگام گسیخته است. شیکه گونی هوندا که در کتاب قبل شغل قضاوت  را رها کرده و به عنوان وکیل ، دفاع از شخصیت اصلی آن داستان، ایسائو  را به عهده گرفته بود در آغاز معبد سپیده دم به عنوان وکیل شرکتی ژاپنی به طور موقت در بانکوک حضور دارد. او در اوقات فراغت پیگیرانه به دیدن معابد بودایی می رود که نام داستان برگرفته از یکی از آنهاست. هوندا که در کتاب اول به واسطه ی دوستش کیو آکی با دو شاهزاده ی تایلندی آشنا شده بود ابراز علاقه می کند که در صورت امکان با آنان دیداری داشته باشد. دو شاهزاده به اتفاق دیگر اعضای خانواده ی سلطنتی به سوئیس رفته اند و تنها عضو بازمانده از ایشان دختری خردسال است که مشهور است کودکی سودایی و عقب مانده است. یکی از نشانه های اختلال مشاعر او این است که ادعا می کند نه شاهزاده ای تایلندی بلکه همزاد دوباره متولد شده ی یک ژاپنی است. هوندا که دفترچه ی خاطرات کیوآکی را از خود جدا نمی کند، شبِ شنیدنِ احوال کودک به سراغ آن می رود و جملاتی در مورد یکی از رویاهای دوست مرحومش میابد که آن را حمل بر احتمال تناسخ بعدی او بعنوان شاهزاده ای تایلندی می کند. به این ترتیب کنجکاوی وعلاقه او  نسبت به شاهزاده خانم برانگیخته می شود.

 راهنمای محلی ترتیب ملاقات را می دهد و هوندا طی تشریفاتی خاص به دیدار شاهزاده خانم می رود که نامش یینگ چان به معنای مهتاب است.صحنه ی ملاقات نخست هوندا و یینگ چان صحنه ای سوررئال است که این گمان را در هوندا ایجاد می کند که یینگ چان به واسطه ی ایسائو تناسخ یافته ی دوستش کیو آکی است. این گمان در ملاقات بعدی که هوندا چشمش به سه خال بر بالاتنه ی برهنه ی  شاهزاده خانم می افتد به یقین مبدل می شود.

اندکی پس از این دیدارها ، مأموریت هوندا در تایلند تمام می شود و موکلش به منظور قدردانی از زحمات او  و بنا به میل خودش، ترتیب سفر او به هندوستان را می دهد. سفر هندوستان که تفصیل آن در فصل های هفتم تا دهم آمده فرصتی حدود پنجاه صفحه ای در اختیار می شیما قرار می دهد تا با دستی باز به هندوئیسم به عنوان نیای بودیسم و مقایسه ی بین دو دین و شباهت ها و تفاوت های باور به تناسخ در آنها بپردازد. هوندا در بازگشت از هندوستان توقف کوتاهی در بانکوک دارد که در آن به دیدار یینگ چان می رود تا با او وداع کند و به ژاپن بازگردد. فردای بازگشت هوندا به کشورش، ژاپن با حمله به بندر پرل هاربر  پای آمریکا را به جنگ دوم جهانی باز می کند. در فصل های پس از این ماجرا تا پایان بخش اول اشاراتی گذرا امّا موثر به ویرانی ژاپن در جنگ می شود.

زمان داستان در بخش دوّم  حدود ده سال جلوتر آمده است. در این زمان که آمریکایی های حضور چشمگیری در ژاپن مغلوب دارند، هوندا مردی جاافتاده و ثروتمند است. در این بخش دست تقدیر دوباره شاهزاده خانم تایلندی را که اکنون زنی جوانی زیبا، سرکش و پیش بینی ناپذیر است دوباره سر راه هوندا قرار می دهد. بانوی جوان تمام فکر هوندا را اشغال می کند. او برای برقراری دوستی با شاهزاده به هر ترفندی متوسل می شود و در این راه از جمله از کمک ماکی کو،( زنی مرموزی که برای نجات شخصیت اصلی کتاب دوم تلاش می کرد) بهره می گیرد. در پایان این کتاب در ویلای هوندا که یینگ چان هم در آنجا حضور دارد صحنه ای هولناک رخ می دهد و اندکی پس از آن شاهزاده خانم به کشورش باز می گردد. در فصل پایانی این کتاب که زمان آن پانزده سال، پس از مراجعت شاهزاده خانم به تایلند است، هوندا از سرنوشت او مطلع می شود.

معبد سپیده دم اسرار آمیزترین و سوررئال ترین کتاب دریای حاصلخیزی است و مبحث تناسخ که در دو کتاب قبلی هم مطرح بود چنان که آمد در این کتاب به نحوی تخصصی و موشکافانه  که نشانگر وسعت معلومات نویسنده در این زمینه است، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: معبد سپیده دم ، یوکیو می شیما، ترجمه ی غلامحسین سالمی، انتشارات نگاه.

اسب های لگام گسیخته ـ یوکیو می شیما


دوّمین کتابِ مجموعه ی دریای حاصلخیزی، اسب های لگام گسیخته است. شیکه کونی هوندا که در برف بهاری با او آشنا شده ایم در شروع این کتاب سی و هشت ساله و قاضیِ دستیار رئیس دادگاه است. در اوایل داستان او به جای رئیس خود عازم سفری به منظور حضور در مراسم سالانه ی شمشیر بازی در معبدی مقدس و دوردست می شود. شمشیر بازی به جای شمشیر، با نی انجام می شود، چرا که حمل و استفاده از شمشیر از دوران اصلاحات می جی ممنوع شده است. در مسابقه، جوانی نوزده ساله به اسم ایسائو که دارای عنوان سوّم کشوری است با درخششی فوق العاده در چند نبرد به پیروزی می رسد. او که شخصیت اصلی اسب های لگام گسیخته است، تنها فرزند اینوما، معلم سر خانه ی سابق شخصیت اصلی برف های بهاری است.

شمشیر بازان پس از اتمام مراسم در مسیری کوهستانی عازم آبشاری مقدس می شوند تا در مراسمی مذهبی خود را تطهیر کنند. هوندا نیز با آنان راهی می شود و هنگامی که تلاش می کند تا با راهنمایی ایسائو فشار آب آبشار را بر سر و بدن خود تحمل کند، توجهش به  سه خال بر پهلوی چپ او مشابه آن چه سالها پیش بر بدن دوست خود کیو آکی دیده بود، جلب می شود.

بر اساس باورهای بودایی که هوندا با آن آشناست، انتقال روح در فرایند تناسخ، بین هفت تا هفتاد و هفت روز پس از مرگ فرد اتفاق می افتد. مقایسه ی بین زمان فوت کیو آکی و تولد ایسائو، هوندا را به این باور می رساند که ایسائو تناسخ یافته ی دوست از دست رفته ی اوست.

هوندا که مایل به آشنایی بیشتر با ایسائو است ترتیب ملاقات دیگری را با او می دهد و در آن ملاقات، ایسائو جزوه ای با عنوان مجمع توفان آسمانی را به هوندا امانت می دهد. جزوه ی مزبور حاوی داستان پرشوری است که عیناً در بیش از هفتاد صفحه ی کتاب نقل می شود. داستان مجمع توفان بر اساس ماجرایی واقعی است که در سال 1873، سال ششم دوران می جی آغاز می شود و بسیار شبیه به ماجرای فیلم آخرین سامورایی است. اجمال داستان از این قرار است که گروهی از مردان پرشور و میهن پرست که با مدرن سازی کشور و ارتش به سبک غربی مخالفند در مجمعی به نام توفان آسمانی (کامی کازه) گرد هم می آیند و تصمیم می گیرند با شمشیر که حمل آن به تازگی ممنوع شده به چند واحد نظامی که به سلاح های آتشین مجهزند حمله ور شوند. آنها که قرار گذاشته اند از هیچگونه سلاح آتشین استفاده نکنند پس از طی مقدماتی، نقشه ی خود را به اجرا می گذارند و در ابتدا موفق می شوند در صحنه هایی حماسی چند وا حد نظامی را منهدم کنند، امّا با حضور واحد های بیشتر شکست می خورند. برخی از اعضای مجمع در صحنه ی نبرد کشته می شوند و برخی دیگر که موفق به فرار می شوند با حضور شاهد یا به تنهایی در صحنه هایی متعدد که با دقت و جزئیات هر چه تمام تر توصیف و تشریح شده، دست به هاراگیری می زنند. شباهت اقدام و سرنوشت اعضای مجمع به سرنوشت می شیما از عمده دلایلی است که سبب شده دریای  حاصلخیزی را وصیت نامه ی او قلمداد کنند.

هوندا پس از خواندن جزوه، طی نامه ای نظر نامساعدش را در مورد اقدام اعضای مجمع توفان آسمانی برای ایسائو می نویسد، غافل از آن که او خود در صدد پایه گزاری تشکیلاتی مشابه با همان اهداف است.

اسب های لگام گسیخته حماسی ترین و در عین حال تاریخی ترین کتاب دریای حاصلخیزی است. دهه ی سی قرن بیستم دهه ای پرتنش در تاریخ ژاپن معاصر است. در سال 1931 ارتش ژاپن بدون هماهنگی با دولت، منچوری را به اشغال خود در می آورد. متعاقب آن در پانزدهم مه 1932 نخست وزیر در کودتایی نظامی کشته می شود. کودتا شکست می خورد اما کودتا چیان با حمایت افکار عمومی از مجازات رهایی میابند و نظامی گری همچنان تقویت می شود. در طی این سال ها اقتصاد ژاپن در اثر بحران بزرگ  جهانی آسیب دیده و به علاوه واردات محصولات ارزان قیمت کشاورزی از منچوری خسارات فراوانی به کشاورزان ژاپنی زده است که امکان رقابت با محصولات ارزان وارداتی را ندارند.

اینوما و دوستانش که همفکرانی در میان نظامیان (از جمله شاهزاده ی خواستگار ساتوکو در کتاب اول) نیز دارند، برخی سیاست مداران و سرمایه داران را مسبب وضعیت نابسامان کشور می دانند. آنان به تقلید از مجمع توفان آسمانی گروهی به اسم توفان آسمانی شووا تاسیس می کنند تا مقصرین را از میان بردارند.

گروه اخیر در ماجرایی عجیب گرفتار می شوند و هوندا که مصمّم است به هر قیمت ممکن دوست تناسخ یافته اش را نجات دهد، از شغل قضاوت انصراف می دهد تا وکالت آنان را به عهده بگیرد.

علاوه بر هوندا افراد دیگری هم هستند که مایلند ایسائو را نجات دهند. یکی از مهم ترین آنان، زن مرموزی به اسم ماکی کو است که در کتاب های بعدی دریای حاصلخیزی نیز به ایفای نقش خواهد پرداخت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: اسب های لگام گسیخته، یوکیو می شیما، ترجمه ی غلامحسین سالمی، انتشارات نگاه.

برف بهاری ـ یوکیو می شیما



برف بهاری نخستین کتاب از چهارگانه ی دریای حاصلخیزی است.

داستان با این جملات شروع می شود:« در مدرسه هرگاه صحبت به جنگ ژاپن و روسیه کشیده می شد، کی یو آکی ماتسوگائه از صمیمی ترین دوستش شیگه گونی هوندا می پرسید که چقدر از وقایع آن زمان را به یا می آورد.«

کی یو آکی ماتسوگائه شخصیت اصلی داستان و شیکه گونی هوندا از اشخاص محوری آن و عامل اصلی ارتباط دهنده ی چهار کتاب دریای حاصلخیزی است. جنگ ژاپن و روسیه که ذکر آن رفته است به مجموعه ی نبردهایی دریایی اطلاق می شود که در سالهای 1904 و1905 بین دو کشور درگرفت و ژاپن که تنها سه دهه پیش از آن با اصلاحات امپراطور می جی  دوره ی انزوای هفتصد ساله ی تحت نظام فئودالی شوگان ها را پشت سر گذاشته بود، با پیروزی در آن به عنوان قدرتی توسعه طلب پا به صحنه ی رقابت های استعماری جهانی گذاشت.

کی یو آکی که دو عموی خود را در جنگ یادشده از دست داده، در شروع داستان پسر جوانی هژده ساله است. او تنها فرزند خانواده ای ثروتمند و نسبتاً نو کیسه است که مالک ملکی بسیار وسیع، با باغی زیبا و مشهور در پایتخت است. پدر کی یو آکی چند سالی او را نزد خانواده ای با ریشه های اشرافی امّا در حال زوال و نه چندان ثروتمند به نام آیاکورا گذاشته اند تا آداب و سنن ملی، اشرافی و درباری را بیاموزد. خانواده ی آیاکورا دختری به اسم ساتوکو دارد که دو سال از کیو آکی بزرگتر است و کیو آکی و او بخشی از کودکی خود را با هم گذرانده اند. برف بهاری که عاشقانه ترین کتاب دریای حاصلخیزی است، داستان عشق شور انگیز و تراژیک این دو است به یکدیگر.

 کیو آکی در زمان داستان معلم سرخانه ای دارد به اسم اینوما که در کتاب های بعدی هم ایفای نقش خواهد کرد. کیو آکی برخلاف پدرش که مردی عیاش و خوشگذران است و در این راه تا آنجا پیش رفته که معشوقه اش را به صورت علنی در منزلی در کنار ملک خود اسکان داده ، در معاشرت با جنس مخالف پسری بی تجربه و بی دست و پاست.

 مناسبات کی و آکی و ساتوکو عجیب و پرتنش است. در حالی که از جهاتی به نظر می رسد آن دو یکدیگر را دوست دارند، از جهاتی دیگر و به خصوص از زاویه نگاه کیو آکی به نظر می رسد ساتوکو قصد آزار او را دارد. سرنوشت رابطه ی پر فراز و نشیب این دو در نهایت با دو نامه رقم می خورد؛ یکی که بنا نیست خوانده شود ولی خوانده می شود و دیگری که به عکس باید خوانده شود اما نخوانده به آتش سپرده می شود. در فاصله ی بین این دو نامه بر آنها مسلّم می شود که عاشق یکدیگرند. آن دو بدون اطّلاع خانواده ها و به کمک ندیمه ی ساتوکو و هوندا به دیدار یکدیگر می روند و در سرخوشی و سرمستی عشقشان غرق می شوند. امّا این  آغاز راه طولانی و دشوار دلدادگیِ متقابل آنهاست؛ راهی که حضور خواستگاری از خانواده ی سلطنتی برای ساتوکو یکی از جدی ترین موانع  آن است.

از ماجراهای ظاهراً فرعی اما در واقع کلیدی برف بهاری، حضور دو شاهزاده از خانواده ی سلطنتی تایلند در مدرسه ی  کیو آکی است. زمانی که کیو آکی، هوندا و دو شاهزاده به منزل ویلایی ساحلی خانواده ی کیوآکی می روند دو اتفاق مهم رخ می دهد. نخست آن که هوندا با عقاید بودایی در مورد تناسخ (که می شیما خود به آن باورداشت) آشنا می شود و دیگر این که در ساحل بر روی بالاتنه برهنه ی کیو آکی سه خال واضح در موقعیتی خاص نسبت به یکدیگر در زیر بغل و سینه ی چپ او توجه هوندا را به خود جلب می کند.

در پایان این کتاب دفترچه خاطراتِ حاوی خواب ها و رویاهای کیو آکی  به دست هوندا می رسد؛ این دفترچه  که او آن را تا آخرین کتاب مجموعه حفظ خواهد کرد، نقشی به سزا در زندگی آتی وی و در روند داستان ایفا خواهد نمود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: برف بهاری، یوکیو می شیما، ترجمه ی غلامحسین سالمی و سمیّا صیقلی، انتشارات نگاه.

دریای حاصلخیزی


حاصل عمر بیست و دو ساله ی ادبی یوکیو میشیما که از برجسته ترین چهره های ادبیات مدرن ژاپن و جهان شناخته می شود، دویست و پنجاه و هفت اثر از جمله شامل سی و سه نمایش نامه، چندین مجموعه شعر، دو سفرنامه، چندین مجموعه مقاله، یک اپرا، پنجاه جلد داستان های کوتاه و چهل رمان است. رمان زوال فرشته، آخرین کتاب از چهارگانه ی دریای حاصلخیزی، آخرین اثر منتشر شده در زمان حیات از اوست. پیش ازپایان یافتن این شاهکار سترگ که وصیت نامه ی او نیز به شمار می رود، به یکی از دوستانش گفته بود که احساس می کند خلاء بزرگی وجودش را فرا گرفته و پس از پایان گرفتن داستان کار دیگری نخواهد داشت جز آن که به زندگی خویش پایان دهد.

او که قهرمان کاراته بود در سال 1968 انجمنی تأسیس کرد( که در کتاب دوم دریای حاصل خیزی قرینه ای دارد)، شامل یکصد مرد شمشیرزنِ مسلط به کلیه ی فنون رزمی که شعارشان وفاداری به امپراطور، احترام به آداب و سنن ملی، بدنسازی و هنرهای رزمی بود. او با نقشه ی قبلی و به قصد خودکشی به اتفاق تعدادی از اعضای انجمن در روز 25 نوامبر سال 1970 به پادگان توکیو حمله کرد. می شیما و یکی از دوستانش به اتاق ژنرال فرمانده ی پادگان حمله بردند و وی را به گروگان گرفتند. سپس به بالکن اتاق فرمانده رفتند و او به خواندن بیانیه ای پرداخت که در آن صحبت از لزوم تغییر دولت و بازگشت به روزهای خوب گذشته بود. می شیما سپس دست به هاراگیری زد و در پایان دوستش دراجرای یکی از دو روش پایان هاراگیری، با شمشیری سر او را از تنش جدا کرد.

دریای حاصلخیزی به ترتیب شامل چهار کتاب برف بهاری، اسب های لگام گسیخته، معبد سپیده دم و زوال فرشته است که در فاصله ی سال های 1965 تا 1970 به تدریج نوشته و منتشر شده اند. این چهار رمان با وجود آن که می توانند به عنوان آثاری مستقل خوانده  شوند، دارای طرحی یک پارچه و اشخاصی مشترک اند.

چهار کتاب مجموعه با پرش هایی زمانی در فاصله ی اویل دهه ی دوم قرن بیستم تا دهه ی هشتم همین قرن و در دوره ی دو امپراطور، تایشو و هیروهیتو می گذرد. در شروع مجموعه، امپراطور می جی که بانی مدرن سازیِ سریع به سبک غربیِ ژاپن است به تازگی درگذشته است. اصلاحات می جی به رغم دستاوردهای چشمگیر آن با مخالفت های جدی در میان ملی گرایان سنت گرا مواجه شد؛ مخالفت هایی که کمابیش در هر چهار کتاب دریای حاصلخیزی از آن یاد می شود و در کتاب دوّم بن مایه ی اصلی داستان است. دریای حاصلخیزی در مجموع اثری نوستالژیک، فلسفی، آئینی و شاعرانه، همراه با توصیفاتی بسیار زیبا و جاندار از مناظر طبیعی سرزمین ژاپن است که نشانگر عشق مفرط می شیما به میهن خویش است. 

 چهار کتاب دریای حاصلخیزی به همت غلامحسین سالمی( کتاب اول به اتفاق سمیّا صیقلی) به فارسی ترجمه و توسط انتشارات نگاه منتشر شده است.