مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

یولیانوس(ایران سرزمین مقدس)


پذیرش مسیحیت توسط کنستانتین کبیر در قرن چهارم میلادی، نقطه ی عطفی مهم در تاریخ  رم، مسیحیت و اروپاست. جانشینان کنستانتین جملگی به راه او رفتند به جز برادر زاده ی وی یولیانوس(ژولیان یا جولیان) که در آن میان استثنایی جالب توجه است. یولیانوس جانشین کنستانتینوس شد که خود فرزند و جانشین کنستانتین کبیر بود.او به رغم آموزش های مسیحی که دیده بود گرایشی توام با شور و شیفتگی فراوان نسبت به دین نیاکان خویش داشت و به مجرد احراز مقام امپراطوری تلاش نمود تا با جلوگیری از نفوذ و گسترش دائم التزاید مسیحیت، باور به خدایان لاتین و یونانی را احیا کند، اما نهایتاً در این کار توفیقی نیافت.

یولیانوس اثر گورویدال چنان که از اسمش پیداست زندگی نامه ی امپراطور مذکور است. داستان شکل خاصی دارد که عبارت است از نامه نگاری های دو تن از اندیشمندان معاصر یولیانوس به یکدیگر به همراه یادداشت های روزانه ی شخص او. یکی از این دو لیبیانوس و دیگری پریسکوس است. در شروع داستان که زمان آن چند سالی پس از مرگ یولیانوس است، لیبیانوس که هم دلی فراوانی با یولیانوس دارد در نامه ای به پریسکوس از او می خواهد تا نسخه ای از روزنوشت های یولیانوس را که اصل وتنها نسخه ی آن در اختیار اوست برایش ارسال کند. لیبیانوس قصد دارد به منظور ادای احترام نسبت به امپراطور فقید، روزنوشت هایش را به همراه زندگی نامه ی وی که خود خواهد نوشت منتشر کند.

داستان که عنوان آن در ترجمه ی فارسی ایران سرزمین مقدس« یولیانوس» است، ترکیبی است از تخیل و تاریخ و در برگیرنده ی زندگی یولیانوس از اوان کودکی تا مرگ او در نبردش با سپاهیان شاپور دوم ساسانی در ایران است. روایت گورویدال از شکست یولیانوس در این نبرد و چگونگی مرگ او تفاوت هایی با روایات غالب تاریخی در این مورد دارد.

در سنگ نگاره ی تاج ستانی اردشیر دوم (جانشین شاپور دوم) در تاق بستان، تصویر جنازه ی به خاک افتاده ی یولیانوس در زیر پای اردشیر و اهورا مزدا نقش شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: ایران سرزمین مقدس « یولیانوس»، ترجمه ی فریدون مجلسی، انتشارات نیلوفر.

قلمرو این عالم

موفقترین شورش بردگان در تاریخ، انقلاب هائیتی است؛ انقلابی که به رهبری برده ای سیاهپوست در سال های نخست پس از پیروزی انقلاب کبیر فرانسه(1791) در بخش تحت استعمار آن کشور در جزیره ی هیسپانیولا آغاز شد و با پیروزی قطعی در سال تاج گذاری ناپلئون بناپارت(1804) به تأسیس نخستین کشور مستقل در آمریکای لاتین و حوزه ی کارائیب انجامید.

آلخو کارپانتیه در قلمرو این عالم به ماجرای شکل گیری و پیروزی آن انقلاب تا برآمدن و بر آمدن و برافتادن پادشاهی آنری کریستوف، از رهبران آن و دومین رئیس حکومت هائیتی مستقل پرداخته است.

شخصیت اصلی داستان مرد برده ای سیاهپوست به اسم تی نوئل و مدت زمان آن، حدفاصل سال های جوانی تا پیری و مرگ تی نوئل است. کتاب به رغم حجم کم آن شامل چهار بخش با شماره است که هرکدام به چند فصل با نام تقسیم شده است.

شخصیت محوری در بخش اول ماکاندال است که از چهره های ملی هائیتی است. او که برده ای با یک دست است، آغاز گر مبارزه با اربابان سفید پوست از طریق مسموم کردن آنها با سم انواع قارچ ها و دیگر گیاهان سمی است. تی نوئل از مریدان مخلص ماکاندال است. ماکاندال به دلیل اقداماتش دستگیر و سوزانده می شود اما سیاهان هواخواه او بر این باورند که او نمرده بلکه تغییر ماهیت داده تا باز در شکلی دیگر و در زمانی دیگر قیام خود را تجدید کند.

در بخش دوم آتش انقلاب با قیام بردگان علیه اربابان سفید پوست و کشتار آنان شعله ور می شود. پس از سرکوبی موج اول انقلاب، تی نوئل از کوبا سر در می آورد. یکی از اشخاص محوری این بخش پولین، خواهر ناپلئون بناپارت است.

در سومین بخش، تی نوئل که برده ای آزاد است در سن پیری به هائیتی باز می گردد که اکنون تحت سلطه ی آنری کریستوف است. او به مجرد بازگشت به اسارت ارتش تشکیل شده از بردگان سابق کشورش در می آید و در بنای قلعه ی موسوم به شبکلاه اسقف که اکنون ساختمان ناتمام آن یکی از جاذبه های توریستی هائیتی است به کار گمارده می شود. این بخش با شورش مردم هائیتی برعلیه کریستوف و پایان کار او به انتها می رسد.

در بخش چهارم و پایانی تی نوئل که اکنون پیرمردی سالخورده است به محل ملک ارباب سابق خود باز می گردد تا در میان ویرانه های آن سرپناهی بیابد و پایان عمرش را به انتظار بنشیند. 

از ویژگی های جالب کتاب پیشگفتاری روشنگر و تأمل برانگیز به قلم نویسنده است که در آن او به ذکر دلایل جداشدنش از سوررئالیستها پرداخته است. به طور اجمال کارپانتیه معتقد است امر شگفت انگیز که سوررئالیستها در پی آنند، به چیزی قراردادی تبدیل شده است که  برخورد تصادفی چتر و چرخ خیاطی بر روی تخت جراحی* آغاز شد و به « قاشق هایی از پوست قاقم، حلزون ها در تاکسی بارانی،  سر شیر بر لگن خاصره ی یک بیوه زن » انجامید. او معتقد است تمایل شدید پیروان این مکتب به برانگیختن شگفتی به هر زور و زحمت، آنان را به دیوان سالارانی تبدیل کرده که سعی می کنند با استفاده از  فرمول هایی شناخته شده و تکراری شگفتی بیافرینند. در مقابل او عنوان می کند که آمریکای لاتین به دلیل ویژگی های قومی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی آن، منبعی بسیار غنی از امور یا واقعیات شگفت انگیز است و با طرح این موضوع گام نخست را در مسیری بر می دارد که به رئالیسم جادویی منتهی می شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: قلمرو این عالم، آلخو کارپانتیه، ترجمه ی کاوه میر عباسی، کتاب نشر نیکا.

* جمله ای از یکی از اشعار ایزیدور دوکاس که سورئالیست ها او را پدر معنوی خود  می دانند.

قرن روشنفکری

قرن روشنفکری که پیش از این با همین ترجمه با عنوان انفجار در کلیسای جامع به فارسی منتشر شده بود رمانی است از نویسنده ی رد گم، آلخو کارپانتیه.

قرن روشنفکری رمانی شبه تاریخی است. زمان داستان حد فاصل پیروزی انقلاب کبیر فرانسه(1789) تا قیام خونین مادرید علیه اشغالگران فرانسوی(دوم ماه مه 1808) است. کتاب یک مقدمه، یک موخره و چهل و هفت بخش در هفت فصل دارد که بیشتر آنها با اسم یکی از آثار خالق تابلوهای دوم و سوم ماه مه 1808، فرانسیسکو گویا شروع می شود*.

شخصیت اصلیِ برگرفته از تاریخ داستان، مرد جوانی است به اسم ویکتور هوگ. داستان در کنار او دو شخصیت محوری جوان تر دارد؛ دختری به اسم سوفیا و پسر عموی او استبان. این دو در شروع داستان به اتفاق برادر سوفیا، کارلوس در خانه ی پدری سوفیا و کارلوس در کوبا زندگی می کنند. آغاز داستان مقارن سالگرد درگذشت پدر خانواده است. در این زمان سه جوان که همگی گرایشات ترقی خواهانه دارند، در وضعیتی بی ترتیب و آشفته تحت سرپرستی وصی پدر زندگی می کنند. راوی داستان به جز مقدمه ی آن که توسط استبان(بدون ذکر نام) روایت می شود** دانای کل است.

ورود ویکتور هوگ به داستان به تناسب شخصیت و رفتار او طوفانی و اسرار آمیز است. او در صبحی بارانی با مشت درهای متعدد خانه ی سوفیا را یکی پس از دیگری می کوبد و چون دری بر رویش گشوده نمی شود این کار را دوباره و سه باره از سر می گیرد و در پایان کارتی از خود جای می گذارد و می رود تا کمی دیگر باز گردد.

هوگ که مردی پرشور و انقلابی است به مجرد ملاقات با بچه ها آنان را مجذوب شخصیت، دانش و رفتار خود می کند. او به کمک دوست پزشکی از همفکران خود استبان که از حساسیتی مرگبار در عذاب است را نجات می دهد و دل و ذهن سوفیا را تصاحب می کند. ویکتور هوگ فردی قدرت طلب و خودکامه است. او به همراه استبان در فرانسه به انقلاب می پیوندد و در زمان اقتدار روبسپیر به جزایر آنتیل مامور می شود. صحنه ی برپا شدن گیوتین که در مقدمه آمده مربوط به جایی در میانه های داستان است که ویکتور هوگ با کشتی های تحت امر خود به یکی از جزایر مستعمره ی فرانسه در دریای کارائیب پا می گذرد.

قرن روشنفکری در واقع داستان انقلاب کبیر فرانسه و پیامد های آن است. نگاه کارپانتیه نسبت به آن انقلاب و تبعات آن پرسش گرانه و انتقادی است. از همین روست که داستان با جمله ی« دیشب دیدم که گیوتین باز برپا شد.» شروع می شود و با ماجرای ناپدید شدن دو تن از اشخاص محوری در ماجرای شورش مادرید که از آن یاد شد خاتمه میابد.

کارپانتیه همچون در رد گم ـ و به رغم تفاوت های فاحش فضای دو اثر ـ در این داستان هم فردی عاشق طبیعت، یا به تعبیر بهتر، عاشق توصیف طبیعت دیده می شود. او در جای جای متن، حتی در کشاکش یک ماجرای دلهره آور، داستان را به حالت تعلیق در می آورد تا با فراغ بال به توصیف انعکاس نور بر سطح آب، اشکال خیال انگیز ابرها و صخره ها ، جزئیات دنیای شگفت انگیز زیر آب و نظایر اینها بپردازد.

قرن روشنفکری ترجمه ی سروش حبیبی است و توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است. 


                                                              شهریور1396

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

* مترجم در مقدمه ی خود بر کتاب عبارات شروع فصل ها را نقل قول از گویا فرض کرده است در حالی که چنین نیست. 

آفرینش


آفرینش رمانی تاریخی است از نویسنده، نمایش نامه نویس و فعال سیاسی روشنفکر آمریکایی، گور ویدال.

شخصیت اصلی و راوی داستان سیروس(یا همان کورش)اسپیتمه، نوه ی خیالی زرتشت ـ ازپدری ایرانی و مادری یونانی ـ و سفیر ایران در آتن است. زمان داستان سالهای سلطنت داریوش کبیر، خشایارشا و اردشیر اول(ربع آخر قرن ششم و نیمه ی اول قرن پنجم پیش از میلاد) و زمان روایت، اواخر عمر اسپیتمه، در دوره ی حاکمیت پریکلس بر آتن است. در این زمان او هفتاد و پنج ساله (و در اثر ابتلا به بیماری آب مروارید) نابیناست.

 سیروس داستان را نه برای خواننده، بلکه برای فیلسوف معروف یونانی دموکریت، که از بستگان مادری او و در سنین جوانی است، روایت می کند. در شروع داستان، آن دو از مراسمی در ادئون به خانه باز می گردند. در آن مراسم هرودوتِ مشهور، به مدت شش ساعت، تاریخ خود را برای مستمعین قرائت کرده است. سیروس مدعی است که گفته های هرودوت در باره ی جنگ معروف سالامیس نادرست و اغراق آمیز است. دموکریت از او می خواهد علاوه بر شرح واقعی جنگ های ایران و یونان، خاطرات خود از سفر به هند و چین را هم برای او تعریف کند. سیروس می پذیرد و داستان پرماجرا و شگفت انگیزش را با خاطره ی خود از حادثه ی کشته شدن زرتشت در آتشکده ی بلخ به دست تورانیان مهاجم شروع می کند. او که از معدود بازماندگان آن ماجراست در آن زمان هفت ساله بوده و آخرین کلمات زرتشت (و به تعبیر او، اهورامزدا) را به گوش خود شنیده است. حاکم یا ساتراپ بلخ، گشتاسپ، پدر داریوش کبیر است. او که از پیروان زرتشت است، مهاجمین را سرکوب می کند و سیروس را که به جهت خویشی با زرتتشت و شنیدن آخرین سخنان او مورد احترام است، به همراه مادرش لائیس، به دربار داریوش می فرستد.

سیروس در دربار، با کمک آتوسا، همسر قدرتمند و با نفوذ داریوش، به مدرسه ی مخصوص شاهزادگان راه میابد و در آنجا با خشایارشا و مردونیه که هم سن و سال او هستند دوستی به هم می رساند که تا پایان عمر آن دو پابرجا می ماند.

سیروس در جوانی و در دوره ی سلطنت داریوش، به عنوان سفیر عازم هند می شود؛ در میانسالی به دستور خشایارشا به سفارت چین منصوب می گردد و مقارن اوایل سلطنت اردشیر اول، چنان که گفته شد، سفیر ایران در آتن است.

ویدال بی جهت دموکریت را به عنوان طرف صحبت سیروس برنگزیده است. سیروس فردی عقل گرا و شکاک است که به دلیل تربیت زرتشتی خود علاقه ی ویژه ای به دانستن حقایق غایی و آگاهی یافتن از چگونگی آفرینش و فرجام جهان دارد. او در طول مأموریت هایش علاوه بر آشنایی با شیوه های زندگی و عقاید مردمان گوناگون، در هند جینیزم و بودیسم را مستقیمأ از مهاویرا و بودا فرا گرفته و در چین پس از آموختن تائوئیزم از لائوتسه(استادلی)، از محضر کنفسیوس بهره ی فراوان برده است. انتخاب دموکریت که از برجسته ترین فیلسوفان پیش از سقراط و مشهور به ماده گرایی است، این فرصت را در اختیار ویدال قرار داده تا نظریات ادیان و اندیشیه های شرقی در امور گوناگون را با آراء فلاسفه ی یونان، به عنوان آباء اندیشه های فلسفی مغرب زمین مقایسه کند و قوت و ضعف هر یک را در ترازوی عقل دوگانه و دوگونه ی سیروس ـ دموکریت بسنجد.

آفرینش رمانی نسبتاً حجیم و شامل نه بخش، یا کتاب، از قول اسپیتمه، در حال دیکته کردن خاطرات خود به دموکریت و یک مؤخره ی کوتاه از زبان دموکریت است. تنوع و تعدد مباحثی که در طول داستان مطرح می شود، نشان دهنده ی آگاهی وسیع ویدال از تاریخ عمومی و تاریخ فلسفه و ادیان است. از او رمان دیگری به نام کتاب یولیانوس نیز به فارسی ترجمه و منتشر شده که در آن به ایران عهد ساسانی و برخورد میترائیزم و مسیحیت در زمان شاپور دوم پرداخته است.

                                                            دی 1395

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت: در مورد محل و زمان ولادت زرتشت نظریات مختلفی وجود دارد. ویدال روایت سنتّی زرتشتیان را برگزیده است که زمان زندگی او را در حدود سیصد سال پیش از حمله ی اسکندر به ایران می داند. در این نظریه ویشتاسپ، پدر داریوش کبیر، همان کوی ویشتاسپ(یا کی گشتاسپ) مذکور در اوستا فرض می شود. در یسنه، هات 53، بندهای اول و دوم، در این باره آمده است که بهترین خواست زرتشت سپیتمان بر آورده شده و کی گشاسپ و (وزیر او و پدر همسر زرتشت) فرشوشتر، دین او را برگزیده اند.

مشخصات کتاب: آفرینش، گور ویدال، ترجمه ی عبدالحمید سلطانیه، انتشارات نیلوفر.

منم کلودیوس


تاریخ حدود ۱۲۰۰ ساله‌ی رم، در حدود سال۷۵۰ پیش از میلاد مسیح  با رمولوس پایه گذار افسانه ای شهر رم آغاز و( شاخه‌ی اصلی آن، رم غربی) با رمولوسی دیگر، رمولوس آگوستوس، در سال ۴۷۶ میلادی خاتمه میابد.

تاریخ رم را از نظر شیوه حکومت به سه دوره‌ی پادشاهی (از تاسیس تا ۵۱۰ پیش از میلاد)، جمهوری (از ۵۱۰  تا ۲۷ پیش از میلاد) و امپراطوری (از۲۷ پیش از میلاد تا انقراض) تقسیم بندی می‌کنند. سال ۲۷ پیش از میلاد که سر آغاز عصر امپراتوری است زمانی است که سنای رم لقب الهی آگوست را به اکتاویا، فرزند خوانده ژول سزار اعطا نمود و با تمدید اختیارات موقت تفویض شده به وی در دوره جنگ‌های داخلی، راه را برای امپراطور شدن او هموار نمود و با این کار عملاَ به جمهوریت پایان داد.

سال‌های پایان جمهوری و آغاز امپراطوری، دوران اوج عظمت و شکوه رم است و حوادث همین دوره‌ی زمانی است که رابرت گریوز دست مایه‌ی نوشتن منم کلودیوس قرار داده است. منم کلودیوس که به عنوان رمانی تاریخی شناخته شده ـ و به همین اعتبار نیز به فهرست صد رمان برتر انگلیسی زبان قرن بیستم راه یافته است ـ در واقع نه یک رمان، بلکه  اثری تاریخی و شبه داستانی است که به سبک اتوبیوگرافی نوشته شده است. راوی منم کلودیوس، چهارمین امپراتور رم ، جانشین کالیگولای مقتول، تیبریوس کلودیوس سزار آگوستوس ژرمانیکوس، ملقب به «کلودیوس ابله» است.

ویل دورانت در تاریخ تمدن در مورد کلودیوس می‌گوید:« بلند و فربه بود و مویی سفید و چهره‌ای دوست داشتنی داشت، اما فلج اطفال و سایر امراض قالب او را تضعیف کرده بود. ساق پایش به طور خطرناکی لاغر بود و راه رفتن او را نامتعادل ساخته بود. سرش هنگام راه رفتن پس و پیش می‌رفت، غذای مقوی و شراب خوب را دوست می‌داشت و از نقرس در عذاب بود، اندکی لکنت داشت... خویشاوندان او را به صورت بیماری ضعیف العقل می‌دیدند. مادرش... هر وقت می‌خواست بر کند ذهنی کسی تاکید کند، او را «احمق تر از کلودیوس خودم» می‌نامید ... در تاریکی و ناشناسی دور از خطر زندگی می‌کرد و در قمار و کتاب و مشروب غرقه بود. عالم فقه اللغه و عتیقه شناس شد. هنر مذهب، علوم، فلسفه و حقوق باستان را آموخت. تواریخ اتروریا و کارتاژ و رم، رسائلی در باره ی تاس بازی و الفبا، نمایشنامه‌های کمدی به یونانی و یک جلد زندگی نامه ی شخصی تألیف کرد.»

تعریف ویل دورانت از کلودیوس همان تصویری است که رابرت گریوز از او به دست می‌دهد. کلودیوسِ رابرت گریوز به علاوه گرایشات جمهوری خواهانه دارد و از آنجایی که راوی کتاب است، محاسنش بیشتر، و نقائصش کمتر به چشم می‌آید.

کلودیوس روایت خود را در سن ۵۹ سالگی و در حالی شروع می‌کند که هشت سال است که به مقام امپراتوری رسیده است. کتاب در برگیرنده ی حوادث دوران سه امپراتور نخست؛ آگوست، تیبریوس و کالیگولا است و درجایی پایان می‌گیرد که اطرافیان کالیگولای مقتول از ترس شورش محافظان پر تعداد آلمانی او به کاخ هجوم می‌آورند، آنجا کلودیوس را میابند و با شعار « نابود باد جمهوری » و« زنده باد امپراتور کلودیوس»  تاج زرین کالیگولا را بر سرش  می‌گذارند.

 

منم کلودیوس اثری جذاب و آموزنده است و به ویژه به کار کسانی می‌آید که تاریخ را دوست دارند اما حوصله ی خواندن آن را در شکل تاریخ ندارند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 مشخصات کتاب: منم کلودیوس، اثر رابرت گریوز، ترجمه ی فریدون مجلسی، انتشارات ناهید، چاپ دوم،۱۳۹۱.