مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

داستان اولن اشپیگل



داستان اولن اشپیگل اثر شارل دکوستر که رومن رولان از آن در ردیف دون کیشوت و پانتاگرول یاد می کند، رمانی حماسی و ملی است که سر آغاز ادبیات بلژیک دانسته می شود.

مکان داستان سرزمین فلاندر، شامل بخش هایی از بلژیک و هلند کنونی و زمان آن دهه های چهل تا هشتاد قرن شانزدهم و در اثنای جنگ های هشتاد ساله است که نهایتاً به جداشدن هلند پروتستان از امپراطوری هاپسبورگ اسپانیا انجامید که پادشاهش شارل پنجم ( شارل کن)خود را امپراتور امپراتوری مقدس رم و حافظ و ضامن کیش کاتولیک می دانست.

شخصیت اصلی داستان، اولن اشپیگل، از قهرمانان ملی افسانه ای بلژیک است. پدر او کلاس، زغال فروشی فقیر، زحمت کش و پاک طینت و مادرش سوتکین ساده دل و مهربان است.

همزمان با تولد اولن اشپیگل، در سوی دیگر اروپا، در اسپانیا، پسر دیگری زاده می شود که سرنوشت بخش های اعظمی از اروپا ، از جمله فلاندر بسته به آرا و احوال او خواهد بود؛ او فیلیپ دوم، فرزند شارل پنجم است.

به عکس فیلیپ  که پسری غمزده، منزوی و مالیخولیای است، اولن اشپیگل پسرکی شاد، شلوغ و زبان دراز با گرایش به ولگردی است. او در اوان جوانی توسط دادگاه تفتیش عقاید به ارتداد دینی از نوع خفیف آن متهم می شود. او عازم رم مقدس می شود تا ضمن زیارت گواهی بخشش گناهنش را از پاپ دریافت نماید. کمی پس از بازگشت، پدرش به جرم خروج از دین بازداشت می شود. در این زمان به فرمان پادشاه اسپانیا هر کس بد دینی را لو بدهد سهمی از اموال او به وی خواهد رسید و بقیه ی اموال به نفع پادشاه ضبط می گردد. کلاس را مرد بدخواه و طماعی لو داده که در ادامه ی داستان  نقشی هیولا وار را به عهده خواهد گرفت. کلاس در دادگاه تفتیش عقاید به مرگ با آتش محکوم می شود. پس از اجرای حکم او، اولن اشپیگل با تدبیری، خاکستر قلب پدرش را از قفسه ی سینه ی سوحته ی او درمی آورد و آن را چون شیئی مقدس در کیسه ای بر گردن خود می آویزد تا حامی و راهنمای او در مبارزه و کینه کشی از جلادان اسپانیایی و کارگزاران محلی آنها باشد؛ مبارزه ای ملی و غرور آفرین که شعار آن« زنده باد گدا» است.

داستان در کنار اولن اشپیگل دو شخصیت محوری دارد؛ اوله، مردی شکم گنده، سیری ناپذیر و پاک طینت که در جستجوی همسرخود، او را سانچو پانزا وار در سفرهای ماجرا جویانه و مبارزاتش همراهی می کند و معشوقه ی اولن اشپیگل، نله، که دختری است همواره جوان با زیبایی زوال نپذیر. به تعبیر اوله او و نله به منزله ی روح و قلب فلاندرند.

داستان زبانی گرم، گیرا و قصه واری دارد سرشار از توصیفاتی شاعرانه از سرزمین فلاندر و مردمان آن که گویی صحنه های نقاشی های پیتر بروگل را بازسازی می کنند. 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: داستان اولن اشپیگل، ترجمه ی به آذین، انتشارات نیلوفر.