مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

چرا مدادسیاه؟

  

 

درجایی خوانده ام که آمریکائیها در آغاز برنامه فرستادن انسان به فضا با این مشکل عجیب و پیش بینی نشده مواجه شدند که در آنجا به دلیل فقدان جاذبه خودکار برای نوشتن قابل استفاده نیست. آنها پس از چند سال تحقیق و صرف میلیونها دلار، موفق به اختراع نوعی خودکار خاص شدند که می شد در محیط بدون جاذبه با آن نوشت. این کار آمریکائی ها در حالی انجام شد که رقبای روس آنها قبلا بدون صرف حتی یک روبل فهمیده بودند راه حل مسئله استفاده از یکی از دم دست ترین لوازم نوشتن، یعنی مداد است.

اخیرا رسم شده که در ابتدای بعضی از اسناد برای جلوگیری از هر گونه سوء تفاهم یا سوء استفاده، واژه نامه ای می آورند که درآن علاوه بر معانی واژه های کلیدی، معادل انگلیسی آن ها راهم می نویسند. گرچه این چیزی که من در حال نوشتن آنم یک سند نیست، با این حال جهت محکم کاری واژه نامه این نوشته چنین است:

۱. در این یادداشت منظور از مداد؛ آن شیئ جادویی مرکب از غلاف چوبی و مغزی گرافیت است و نه اشیای دیگر با خواص مشابه آن مثل قلم گرافیت یا زغال.

۲. با آنکه مطمئن نیستم که روسها در فضا از مداد سیاه استفاده کرده باشند، هدفم از نوشتن این یادداشت ابراز ارادتم به مداد سیاه است، نه سایر انواع مداد.

۳. مداد مصارف مختلفی دارد. آنچه در اینجا مورد نظر است مصرف آن در طراحی و نقاشی است.

مدادها را بر حسب میزان سختی آنها به دونوع نرم (کلاسB ) وسخت (کلاسH) تقسیم می کنند و مداد مشهورHB بین این دو نوع قراردارد. این نوع تقسیم بندی ازاواخر قرن هجدهم باب شده، اما تاریخ مداد از آن هم قدیمی تر است؛ در مداد، گرافیت از قرن شانزدهم جایگزین سرب شده است.

مداد از بهترین وسایل طراحی است، و من با وجود آن که قصد ندارم درمورد تاریخ طراحی چیزی بنویسم برای آن که مدیون شما نباشم لااقل باید بگویم که در مباحث نقاشی، برای نامیدن یک اثر مدادی، هر چند کامل و با هر میزان جزئیات و دقت درانجام کار، از کلمه طراحی«drawing» استفاده می کنند و نه نقاشی «painting»! البته درمورد طرح کامل شده، کلمه «presentation» را ـ لابد از سر لطف ـ  به drawing  می افزایند و من به رغم سواد اندکم در زبان انگلیسی ـ و شاید به همین دلیل ـ « طرح  قابل عرضه» را معادل بهتری برای ترکیب «presentation drawing » می دانم تا «طرح معرف» که دیده ام دربعضی از نوشته ها استفاده شده است.

اینجانب در قید این نیستم که اسم یک اثر کامل هنری که صرفا با استفاده از یک برگ کاغذ و یک مداد سیاه می توان خلق کرد، نقاشی باشد یا طراحی؛ طرح قابل عرضه باشد یا طرح معرف، یا هر چیز دیگر، و می خواهم تأکید کنم که به هیچ عنوان سیاه و سفید بودن یک طرح مدادی را نباید به حساب نقص و کمبود آن گذاشت.

در تئوری رنگها گفته می شود که هر رنگ دارای یک معادل خاکستری است. این یعنی می توان هر تصویر رنگی را به معادل سیاه و سفید آن تبدیل نمود. البته واضح است که عکس این قضیه صادق نیست.

ما در هنگام دیدن فیلمی سیاه و سفید هر گز فکر نمی کنیم که در حال تماشای انسانهای خاکستری در محیطی خاکستری هستیم. ما به کم و بیش رنگ چیزهایی را که در چنین فیلم ها یی می بینیم از پیش می دانیم و دانسته های خود را به آنچه واقعأ می بینیم، می افزاییم.

این که گفتم کما بیش، از آن جهت است که میزان دقت ما در حدس زدن رنگ اشیا در تصاویر سیاه و سفید تابع دو عامل است ـ یا بیش از آن که من ازآن بی اطلاعم اما آن دوتایی که من می دانم این ها هستند ـ نخست؛ تنوع رنگ آن گونه از شیئ و دوم؛ میزان ارتباط رنگ شیئ با سایر مشخصات ظاهری آن.

برای مثال در صورتی که در تصویری سیاه وسفید کاغذی خاکستری رنگ را بر روی میزی چوبی ببینیم که فردی پشت آن نشسته است، قضاوت ما درمورد رنگ کاغذ به مراتب غیر قطعی تر از رنگ میز و در مورد اخیر به دفعات غیر قطعی تر از رنگ پوست فرد است. دلیل این امر آن است که رنگ های محتمل کاغذ به مراتب بیش از چوب اند، واز سوی دیگر بین رنگ پوست و سایر مشخصات ظاهری یک فرد، ازجمله میزان تیرگی چشم یا موی او ارتباط به مراتب مشخص تری وجود دارد، تا مثلا بین نقش و بافت یک قطعه چوب با رنگ آن.

ارتباط تصاویر سیاه و سفید و رنگی تنها وقتی مهم است که برای کاربرد رنگ در نقاشی اهمیتی ویژه قائل باشیم. گرچه ناگزیرم اعتراف کنم که روند تاریخی تحولات نقاشی با کاهش اهمیت طراحی، به طور پیوسته بر اهمیت استفاده از رنگ افزوده است؛ همین جا اعلام می کنم که اگر دست من بود این روند را معکوس می کردم.

این همه را گفتم تا بگویم نترسید! هرچه دوست دارید با مداد سیاه خود بکشید و هر اسمی را که لذت بیشتری به شما می دهد بر کار خود بگذارید.

حالا بالاخره می رسم به پاسخ پرسشی که عنوان این نوشته است؛ چرا مداد سیاه؟

۱. مدادسیاه به همراه یک برگ کاغذ، در دسترس ترین و ارزان ترین وسیله برای نقاشی است.

۲. استفاده از مداد درقیاس با رنگ روغن، آب رنگ، پاستل و حتی عموزاده آن یعنی زغال، بسیار تمیز و بی درد سر است.

۳. نقاشی با مداد سیاه و زغال  کاری است سریع و نیازمند صرف وقت زیاد نیست. در جایی درمورد "جان سینگر سارجنت" که در استفاده از رنگ روغن و آب رنگ استادی چیره دست بوده است خواندم که او در پانزده سال آخر عمر به جای نقاشی با رنگ و روغن که کاری وقت گیراست، بطور جدی دست به کار طراحی پرتره با استفاده از زغال زده است. حاصل این دوره از کار سارجنت گنجینه ای با بیش از پانصد اثر به جا مانده از اوست که من آنها را بسیار دوست دارم و از آنها بسیار آموخته ام.

۴. نقاشی با مداد نیازمند فضای خاص و ویژه ای نیست و با اضافه نمودن یک پاک کن و یک مداد تراش به تجهیزات بند۱، در هر کجا می شود از انجام آن لذت برد.

۵. استفاده ازمداد کار بسیار آسانی است. شما اگر ذره ای در درستی این گفته تردید دارید، کافی است یک مداد را به دست یک کودک بدهید و بنشینید تماشا کنید چه بر سر در و دیوار و هر چیز کاغذی تان خواهد آورد.

۶. یکی از تفاوتهای عمده ارگ و پیانو آن است که کیفیت ضربه زدن بر شستی های ارگ، تاثیری بر کیفیت صدای آن ندارد، درحالیکه در پیانو کیفیت صدا با شدت ضربه به شستی ها تفاوت می کند. استفاده از مداد هم مثل نواختن پیانو است، با دامنه تفاوت بسیار زیاد. شما می توانید تنها با استفاده از یک مداد B، از روشن ترین خاکستری تا تیره ترین آن که مشکی است را ایجاد نمایید. برای این کار کافی است تا میزان فشار مداد را بر روی کاغذ تغییر دهید.

۷. اثر مداد بر کاغذ کاملا ماندگار است و کاغذ با وجود آسیب پذیری آن، سالها و قرنها قابل نگهداری است.

۸. با استفاده از مداد بر روی انواع کاغذ یا مقوا، می توان به بافتهای متنوع و گوناگونی دست یافت.

۹. و بالاخره، مداد سیاه می تواند اسم قشنگی برای وبلاگ تان باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد