مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

خاطرات پس از مرگ باس کوباس


خاطرات پس از مرگ باس کوباس، اثر نویسنده برزیلی ماشادو دآسیس، رمانی است در ژانری که می شود اسمش را گذاشت ژانر مرده ی قصه گو.

خاطرات  این گونه آغاز می شود: « گاهی اوقات حیران می مانم، نمی دانم این خاطرات را از اول شروع کنم یا از آخر، به عبارت دیگر از تولد خودم یا از مرگم. قبول دارم، رسم و راه رایج این است که آدم از تولد شروع کند. اما دو نکته باعث شد روش متفاوتی پیش بگیرم: نکته اول این که، اگر بخواهیم دقیق حرف بزنیم، من نویسنده ای فقید هستم، اما نه به معنای آدمی که چیزی نوشته و حالا مرده، بلکه به معنی آدمی که مرده و حالا دارد می نویسد ...؛ نکته دوم این که اگر این جور نگاه کنیم کتاب نوشته ای بدیع خواهد شد.»

سوزان سانتاگ در مقدمه خواندنی خود بر این کتاب گفته است: «زندگی تنها آن گاه که به انجام رسیده باشد می تواند معنایی را که به خود گرفته آشکار کند، بنابر این زندگی نامه ای که قرار است کامل باشد باید به انتظار مرگ فرد باقی بماند. متاسفانه نوشتن زندگی نامه خودنوشت (اتوبیوگرافی) در این وضع آرمانی نا ممکن است... من تنها یک نمونه از این ژانر افسون کننده ، یعنی اتو بیوگرافی تخیلی سراغ دارم که توانسته طرح زندگی نامه را به صورت مطلوب ـ و از قضا طنز آمیز ـ تحقق بخشد و آن خاطرات ... است. ».

سال انتشار این کتاب ۱۸۸۰ میلادی است و از آن کلمه  بدیع در نوشته نویسنده و اظهار نظر سانتاگ می توان پذیرفت که خاطرات ... نخستین اثر در ژانر مرده ی قصه گو است. سعی خواهم کرد در فرصتی دیگر به این ژانر بپردازم. اما نکته جالب دیگر درمورد خاطرات  مطلبی است که خود نویسنده وهمین طور سوزان سانتاگ در شباهت این کتاب با تریسترا م شندی ، شاهکار لارنس استرن نوشته اند.

این کتاب حدود ۱۲۰ سال پس از تریسترام شندی منتشر شده است. د آسیس در مقدمه خود بر خاطرات می گوید: «راستش را بخواهید این کتاب همه اش روده درازی و پر گویی است، و من که براس کوباس باشم، اگر هم در نوشتن آن از سبک آدمی مثل استرن  یا زاویر دمستر تقلید کرده باشم، احتمالا یک  جور بد بینی آکنده از نق و نوق و گنده دماغی خاص خودم را چاشنی آن کرده ام. »

شباهتهای خاطرات و تریسترام شندی را سوزان سانتاگ در مقدمه خود گفته  است بنابر این من به تفاوت این اثر با سلف خود خواهم پرداخت.

دآسیس  چنان که از او نقل کردم، در ابتدا تصمیم می گیرد براس کوباس ماجرای خود را از مرگ خویش آغاز کند و ازآخر به اول روایت کند. به راستی نیز در ابتدا چنین می شود، اما بر خلاف تریسترام شندی که روایت غیر عادی خاص خود را به نحوی اعجاب آور تا پایان حفظ می کند، د آسیس خاطرات ...، که در حجمی کمتر از ۳۰۰ صفحه، ۱۶۰ فصل دارد، روش از آخر به اول را تنها تا فصل ۹ ادامه می دهد و آنجا اعلام می کند وقتش رسیده است که روش منظمی در پیش بگیرد، اگر چه این نظم را لاقیدانه و خودمانی به کار ببندد .در بخش عمده باقی مانده داستان، علیرغم قول نویسنده، چندان اثری از آن روش لاقیدانه و خودمانی در کاربرد نظم نیز به چشم نمی خورد و با اندک تسامحی می توان گفت که دآسیس از فصل دهم، راه خود را از استرن شوخ و شنگ و بی نظم جدا می کند و با تبدیل شدن به نویسنده ای سر به راه،  شیوه مرسوم و مألوف روایت گری بر خط زمان را در پیش می گیرد.

خاطرات  کتابی جالب و خواندنی است و بی جهت نیست که سانتاگ  می گوید از جذاب ترین کتابهایی است که تا کنون منتشر شده است. اما اگر نویسنده به قولی که در ابتدا داده بود عمل می کرد و داستان را از آخر به اول ادامه می داد یا حداقل بنا بر قول بعدی خود، روشی لاقیدانه در پیش می گرفت، شاید تریسترام شندی در کنار خود حریفی هم وزن و هم شان می دید؛ اتفاقی  که با خاطرات ... نداده است.

بخشی از ویژگی های روایی تریسترام شندی را در این پست آورده ام و معتقدم اگر دآسیس نتوانسته اثری قابل رقابت یا مشابه تریسترام شندی بیافریند از آن رو است که تریسترام شندی به راستی دارای روایتی فوق العاده شگفت انگیز و پیچیده است که تقلید از آن اگر نه محال، بسیار دشوار است. 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: خاطرات پس از مرگ باس کوباس، ماشادو دآسیس، ترجمه ی عبدالله کوثری، انتشارات مروارید.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد