مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

نقطه‌ی امگا


داستان

نقطه‌ی امگا اثر به تازگی ترجمه شده به فارسی از نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی دان دلیلو، رمانی است کوتاه و فلسفی با ساختاری خاص، شامل یک درآمد و به قرینه ی آن یک موخره‌ی به هم مرتبط و یک بخش نسبتاَ مستقل چهار فصلی میانی*. در مقدمه و موخره که گمنامی و گمنامی۲ نام دارند مردی بدون نام در حال تماشای اثری مفهومی ‌به اسم روانی در۲۴ ساعت است که با کش آوردن فیلم روانی اثر آلفرد هیچکاک و نمایش آن در۲۴ ساعت ساخته شده است. مدت فیلم اصلی ۱۰۸ دقیقه است؛ به این ترتیب زمان در روانی در۲۴ ساعت حدود یک سیزدهم زمان واقعی است.

 ساعت کار گالری محدود است و هر روز بخشی از اثر نمایش داده می شود. در اطاق نمایش جایی برای نشستن وجود ندارد. مرد گمنام در هر شش روز نمایش اثر به گالری مراجعه می‌کند و ساعتهای متوالی جلوی پرده و گاه پشت آن می‌ایستد و فیلم را ( اگر بشود چنین اسمی‌ بر آن نهاد) به دقت تماشا می‌کند. روانی در۲۴ ساعت بازدید کنندگان محدودی دارد که سه نفر از آنها به ترتیب ایفای نقش در بخش میانی، مرد دانشمند هفتاد‌و‌چند ساله‌ای به اسم ریچارد الستر، یک مرد فیلمساز جوان، و دختر الستر، جسی ‌هستند.

الستر که در دوره‌ی جنگ عراق از مشاورین وزارت دفاع آمریکا بوده، اکنون برای خلاصی از دست جراید و جلسات بحث و گفتگو، به خانه‌ی قدیمی خود در بیابانی بی آب و علف و عاری از هرگونه نشانه حیات پناه آورده است؛ جایی که در آن زمان همچون فیلم روانی در۲۴ ساعت کند و دیرگذر است. تنها اثر حضور انسان در چشم انداز وسیع و خالی اطراف خانه‌ی الستر، شیارهای باقیمانده از حفاری‌های دیرینه شناسی است. همسر اول الستر زمین شناس بوده و خانه بنا به میل او در این محل خریداره شده است.

راوی گمنامی‌ها دانای کل است، اما بخش میانی توسط فیلمساز روایت می‌شود. فیلمساز میهمان ریچارد الستر در خانه  بیابانی است. او قصد دارد مستندی در باره‌ی الستر و نقش او در جنگ بسازد؛ مستندی که در آن که در آن: « نه از صندلی چرمی‌راحتی  خبری هست و نه از نورهای گرم یا قفسه‌ی پر از کتاب در پس زمینه. فقط یک مرد جلوی یک دیوار**. آن مرد تمام تجربیاتش را تعریف می‌کند، یعنی هر چیزی که به ذهنش می‌رسد، شخصیت‌ها، نظریه‌ها، جزئیات، احساسات ... صدای پرسش از پس زمینه هم نداریم. زیرنویس اخبار و نظرات آدمهای دیگر را هم نداریم. دوربین هم عوض نمی‌شود.»۴۱

الستر و فیلمساز چند روزی را بدون آن که کاری برای ساخت مستند انجام دهند به خوردن و نوشیدن و گپ زدن می گذرانند تا آن که جسی پا به خانه می گذارد و با ورود خود ریتم و حال و هوای بخش میانی را تغییر می دهد. جسی را مادرش برای دورکردن او از مرد مشکوکی که اخیراَ با وی آشنا شده نزد پدر فرستاده است.

نقطه‌ی امگا

نقطه‌ی امگا که دان دلیلو آن را به عنوان اسم کتاب برگزیده نام نظریه ای فلسفی ـ عرفانی از کشیش ، زمین شناس و دیرینه شناس فرانسوی، پیر تیلارد دو شاردن (۱۹۵۵- ۱۸۸۸) است. اجمال این نظریه این است که تکامل روندی جبری است از ماده‌ی بی جان شروع، و به پیچیدگی روانی و ذهنی منتهی می‌گردد. ظهور انسان هوشمند سرآغاز عصر جدیدی است؛ عصری که در پیشرفت خود از طریق انتقال ایده‌ها و تجارب میان انسانها سبب پدید آمدن گونه ای از آگاهی جمعی خواهد شد که نهایتاَ لایه‌های آن زمین را در بر خواهد گرفت. اسم این لایه‌ی آگاهی، نوسفر(Noosphere) یا جان سپهر است. تیلارد معتقد است روند گسترش و پیجیده تر شدن آگاهی به سوی نقطه‌ی اوجی به نام نقطه‌ی امگاست.

چشم انداز بیابانی و عاری از نشانه‌های حیات اطراف خانه‌ی الستر(که‌ یادآور اتاق نمایش خالی روانی در۲۴ ساعت است)، زمین شناس بودن همسر اول او، آثار اکتشافات دیرینه شناسی در اطراف خانه و ... همگی  با نظریه‌ی  نقطه‌ی امگا مرتبط اند. الستر بر مبنای این نظریه، یا در ادامه‌ی آن، نظریه بدبینانه ای را مطرح می‌کند که بر آن اساس انسان معاصر به نقطه‌ی امگا رسیده و از این پس مسیر آمده را به سوی ماده‌ی بی جان اولیه باز خواهد گشت: « ما توده ایم. یک جمعیت. گروهی فکر می‌کنیم. در دسته‌های نظامی‌سفر می‌کنیم. دسته‌های نظامی‌که ژن‌های نابودی خودشان را حمل می‌کنند. یک بمب هیچ وقت کافی نیست. تکنولوژی اوضاع را تیره نشان می‌دهد و همین جاست که بالادستی‌ها نقشه‌ی جنگ‌ها را می‌کشند. درون گرایی از اینجا شروع می‌شود. پدر تیلارد این را می‌دانست. نقطه‌ی امگا. جهشی از بیولوژی خودمان. این سئوال را از خودت بپرس. مگر مجبوریم همیشه انسان بمانیم؟ آگاهی مصرف شده. دوباره بر می‌گردیم  به حا لت غیر آلی ماده.»۸۱ 

                                                                                 شهریور۱۳۹۲

 

* ساختار نقطه امگا با هایکو مقایسه شده است. ازهایکو در چند جای بخش میانی اسم برده می شود از جمله در این گفته ی قابل تأمل الستر در باره ی جنگ: « یک هایکو هیچ معنایی بیشتر از آن چیزی که می گوید، ندارد. برکه ای در تابستان، برگی در باد. شعور بشری موجود در طبیعت. پاسخی است به همه ی مقولات در تعداد مشخصی مصرع و تعداد هجاهای از پیش تعیین شده. من هم یک جنگ هایکو مانند می خواستم. جنگی که از سه خط بیشتر نباشد. این هم چیزی نبود که ربطی  به استراتژی خاصی داشته باشد یا از سر اجبار باشد. فقط دلم می خواست یک مشت ایده را به وسیله ی مسایل زودگذر به هم ربط  بدهم. این جوهره ی یک هایکو است... در جنگ همه چیز زودگذر است. یک چیزی را می بینی و همان موقع باید آماده باشی که ناپدید شدنش را هم ببینی.»۵۲

** این وضعیت با وضعیت مرد گمنام در اتاق نمایش قابل مقایسه است.

مشخصات کتاب: نقطه امگا، دان دلیلو، ترجمه‌ی کیهان بهمنی، انتشارات روزنه. چاپ اول.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد