مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

زندگی واقعی سباستین نایت


زندگی ادبی ولادیمیر ناباکوف شامل هجده رمان، هشت مجموعه داستان کوتاه، هفت مجموعه شعر و نه نمایش نامه که در زمان حیات او منتشر شده اند به لحاظ زبانی به دو نیمه ی روسی و انگلیسی تقسیم می شود. زندگی واقعی سباستین نایت که او آن را در اواخر ۱۹۳۸ و اوایل ۱۹۳۹ در پاریس نوشته و در۱۹۴۱منتشر کرده است، نخستین اثر به زبان انگلیسی و یکی از آثار مشهور وی است.

 زندگی واقعی سباستین نایت ماجرای مرد جوان بدون نام روس تباری است که تصمیم دارد زندگی نامه ی واقعی (و موکداً واقعیِ) برادر ناتنی بزرگ تر خود (از پدری مشترک)را بنویسد. راوی داستان مرد جوان است؛ سباستین اسم برادر راوی است و نایت اسم فامیل مادری اوست. تاریخ و محل تولد سباستین همانند ناباکوف ۱۸۹۹ و روسیه است و او همچون ناباکوف با فرارسیدن انقلاب ۱۹۱۷ به همراه خانواده خود از روسیه گریخته است. سباستین که نویسنده ی نسبتاً سرشناسی بوده نیمه ی دوم عمرش را عمدتاً در انگلستان زیسته و آثارش را به انگلیسی نوشته است. او در۱۹۳۶درگذشته و راوی تنها وارث وی است.

راوی تلاش برای کشف واقعیات زندگی برادرش را از جستجو در خاطرات خود آغاز می کند اما چیز زیادی نصیبش نمی شود، چرا که آن دو در دوازده سالگی راوی از یکدیگر جدا شده اند و از آن پس نیز ندرتاً یکدیگر را دیده اند: «من تلاش کرده ام تصویر روشنی از آن چه از برادر ناتنی ام در آن سال های کودکی دیده ام ... نقش کنم. ولی انجام این کار از من گریزان است. تصویر سباستین به عنوان قسمتی از بچگی من ظاهر نمی شود... از طرف دیگر، به شکل توالی خیال های آشنا نیز به من رو نمی کند، بلکه همچون تعداد کمی لکه ی روشن بر من ظاهر می شود، گویی او عضو دائمی خانواده ی ما نبود، بلکه مهمانی غریبه بود که در عرض اتاقی نورانی گذر کرده و پس از مدتی طولانی در شب محو شده است.»۳۹

تنوعِ در عین محدودیت و پراکندگی منابع در دسترس راوی، شامل داستان های منتشر شده ی سباستین، مقالات موجود درباره ی او و آثارش، دایه ی پیری که در یک آسایشگاه سالمندان در سوییس زندگی می کند، معدود دوستان و آشنایان وی که هر کدام در یک کشور زندگی می کنند و نوعاً با یکدیگر بی ارتباط اند و... کتاب را به اثری معمایی تبدیل کرده است. نقطه ی اوج داستان تلاش راوی برای حل معمای رابطه ی عاشقانه ی سباستین با زنی روس تبار است که هیچ اطلاعی از هویت او وجود ندارد.

 راوی برای یافتن معشوقه ی سباستین از یک کاراگاه خصوصی مرموز و دوست داشتنی کمک می گیرد. اطلاعاتی که کارگاه به دست می آورد راوی را به زنی می رساند که ابتدا گمان می شود دوست نزدیک شخص مورد نظر است اما بعد به طور جدی این احتمال مطرح می شود که او نه دوست وی بلکه خود اوست. جابجایی دوست معشوقه ی سباستین با خود او مقدمه ای است بر یک جابجایی اساسی دیگر که ناباکوف داستان را با آن به پایان می رساند:« و آن گاه مهمانی با لباس های مبدل به پایان می رسد. نور صحنه که به آرامی ضعیف می شود، متن رسان کچل کوچک اندام دفترش را می بندد. پایان. پایان. همگی آن ها به زندگی روزمره شان باز می گردند ... ولی قهرمان می ماند، چون با تمام کوششم نمی توانم نقش خودم را رها کنم: نقاب سباستین به چهره ام چسبیده، تشابه را نمی توان فروشست. من سباستین هستم یا سباستین من است، یا شاید هر دوی ما کسی باشیم که هیچ یک از ما نمی شناسدش.»

 از زندگی واقعی سباستین نایت دوترجمه ی فارسی وجود دارد که توسط امید نیک فرجام و بهمن خسروی انجام شده است. کتاب من دومی است که توسط نسل نو اندیش منتشر شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 پی نوشت: اسم فامیل سباستین (Knight)  اسم انگلیسی مهره ی اسب شطرنج است. به علاوه در داستان چند جا از شطرنج اسم برده شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد