مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

حماقت خانه ی آلمایر


حماقت خانه ی آلمایر که نخستین رمان جوزف کنراد و اولین اثر به زبان انگلیسی از اوست  رمانی نه چندان حجیم و خوشخوان است که رگه هایی از شاهکارهای دوره ی پختگی او، لرد جیم ، دل تاریکی و...  را می توان در آن یافت.

روایت حماقت خانه ی آلمایر غیر خطی و راوی آن تمامأ دانای کل است. زمان روایت چند روز و زمان داستان چندین سال از زندگی شخصیت اصلی آن آلمایر است. آلمایر اسم شخصی واقعی بوده که کنراد او را در یکی از سفرهای دریایی اش در اندونزیِ دوره مستعمراتی در اواخر قرن نوزده ملاقات کرده است. او مردی سفید پوست و هلندی تبار است که تنها ساکن اروپایی محل اقامتش در برونئی است. آلمایر که مردی سست اراده و خیالاتی، و البته همانند شخصیت های اکثر رمان های بعدی کنراد افسرده و تنهاست، در جوانی و هنگامی که حسابدار(یا انباردار) یک تجارتخانه است با ناخدایی مرموز به اسم لینگارد آشنا می شود که شهرت دارد یک رودخانه و در بالادست آن سرزمینی را با ثروتی افسانه ای پیدا کرده است که هیچ کس جز او از محلش اطلاع ندارد. لینگارد دختر خوانده ای بومی دارد که بازمانده ی کشتار سرنشینان یک کشتی دزدان دریایی محلی است. او در مقابل وعده ی ثروت، دختر خوانده اش را به ازدواج آلمایر در می آورد و خانه و تجارت خانه ای برای او در سامبیر در برونئی می سازد.

ازدواج آلمایر افتضاح از کار در می آید و با آمدن عربها به منطقه، کسب و کار او نیز کساد می شود. در این میان تنها چیزی که مایه ی دلخوشی او است دخترش نینا است که او همه ی عشق خود را به همراه بهترین آرزوها و رویاهایش نثار وی می کند. همسر آلمایر که بر خلاف او آدمی مصمم، تندخو و ستیزه جوست، خلق و خوی بومیان را دارد و از مظاهر زندگی غربی بیزار است. او اثاثیه ی مدل اروپایی خانه را آتش می زند و پرده ها را از هم می درد. آلمایر که رویای فرستادن نینا به آمستردام و ازدواج او با مردی سفید پوست را در سر می پروراند او را از مادرش جدا می کند و به سنگاپور می فرستد تا در آنجا درس بخواند.

 نینا در زمان روایت که بیست سال پس از ورور آلمایر به سامبیر است، دختر جوانی است که پس از چند سال اقامت در سنگاپور آنجا را بدون اطلاع قبلی ترک کرده و به خانه بازگشته است. نینا که سرشتی دوگانه را از پدر و مادر به ارث برده است گاه به یک سو و گاه به سوی دیگر متمایل می شود و در نهایت تعارض بین خواسته ها و علایق او با آرزوهای آلمایر است که نیروی پیش برنده ی داستان را تأمین می کند و پایانی پرماجرا و شورانگیز را برای آن رقم می زند.

حماقت خانه ی آلمایر به رغم آن که نخستین رمان کنراد است سرشار از توصیفات زیبا، قوی و جاندار است که یکی از ویژگی های شناخته ی شده ی بهترین آثار او نیز هست. مترجم کتاب حسن افشار است و نشر مرکز آن را به چاپ رسانده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد