مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

شهر ممنوعه


شهر ممنوعه، نخستین رمان ترجمه شده به فارسی و یکی از مشهورترین آثار نویسنده ی مطرح و پر خواننده ی مجار، ماگدا سابو ست.

مکان داستان شهر کوچکی در مجارستان و زمان آن سال های پیش و پس از جنگ دوم جهانی است. شخصیت اصلی داستان، زن مستخدمه ی مسنی  به اسم امرنس، و راوی آن بانوی نویسنده ای  به اسم ماگدا است که امرنس خدمتکار نیمه وقت او بوده است. کتاب شامل تعداد زیادی فصل های کوتاه و بلند با نام است. اسم فصل کوتاه نخست و فصل بسیار کوتاه پایانی هر دو «در» است که ضمنأ اسم اصلی کتاب هم هست.

داستان با یک خواب آغاز می شود و با همان خواب پایان می پذیرد. در پایان فصل نخست که مقدمه ی داستان هم هست ماگدا اعلام می کند که هدفش از نوشتن کتاب بیان این واقعیت است که خود را در مرگ امرنس مقصر می داند، گرچه قصدش نجات او بوده است.

در شروع داستان ماگدا به تازگی به اتفاق همسرش به آپارتمان جدید خود نقل مکان کرده اند. ماگدا که در سنین میانسالی است بعد از ده سال که به دلایل سیاسی ممنوع القلم بوده، به تازگی مجوز فعالیت مجدد پیدا کرده  است. خانه ی جدید به مراتب بزرگتر از قبلی است و ماگدا برای اداره ی آن نیاز به کمک دارد. یک همکلاسی قدیمی امرنس را پیشنهاد می کند. امرنس در  ابتدا جواب سربالا می دهد و بعد در ملاقات حضوری، درست بر عکس رویه ی معمول که کارفرما از فردی که قصد اسخدامش را دارد رضایت نامه طلب می کند، می گوید به شرطی کار را می پذیرد که کسی سلامت اخلاقی ماگدا و شوهرش را تضمین کند و پیش از آن که ماگدا از گیجی چنین درخواستی در آید اضافه می کند که حاضر نیست لباس زیر کثیف هر کسی را بشورد.

امرنس چند روز بعد کارش را در خانه ی ماگدا شروع می کند. او از همان ابتدا با ارباب خطاب کردن مرد خانه، حسابی جداگانه برای او باز می کند. اما مناسبات او با ماگدا که برای سالها و تا پایان عمر امرنس پا برجا باقی می ماند، آمیزه ی غریب و در نوع خود منحصر به فردی است که به دشواری بتوان توصیفش کرد.

امرنس که شخصیت پردازی خوب او از نقاط قوت اصلی داستان است، یک مستخدم معمولی نیست(اگر اساسا بتوان هیچ آدمی را معمولی محسوب کرد). او شخصیتی شبه اسطوره ای و پیچیده دارد که ابعاد آن در طی سالیان اندک اندک بر ماگدا روشن می شود و این چیزی است که باعث می شود داستان جذابیت خود را تا آخرین صفحات حفظ کند.

طرح محکم و منسجم، زاویه ی دید (یا راوی) مناسب و داستانسرایی قوی از دیگر نقاط قوت شهر ممنوعه است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: شهر ممنوعه، ماگدا سابو، ترجمه ی فریبا ارجمند، انتشارات قطره.

قربانی

قربانی که پس از چندین دهه اخیرا تجدید چاپ شده، اثر معروفی است از خالق ترس جان (پوست)، کورتزیو مالاپارته.

راوی اثر خود مالاپارته، زمان آن سال ها ی میانه ی جنگ دوم جهانی (1941 تا 1943) و مکان آن شهرها و مناطقی در روسیه، اوکراین، لهستان، فنلاند، سوئد، آلمان، رومانی، صربستان، کرواسی و ایتالیاست.

 قربانی گرچه اثری شبه داستانی، غیر منظوم و به لحاظ حجم، در اندازه های یک رمان است، اما رمان به معنای معمول آن نیست، بلکه به قول میلان کوندرا، اثری است با سبکی کاملاً نو که فقط به خود مالاپارته تعلق دارد و در نگاه نخست به گزارش یک روزنامه نگار جنگی شبیه است که با آزادی یک جاسوس غیر قابل شناسایی اروپای تحت اشغال نازی ها را گشته است.*

مالاپارته در مقدمه ی خود بر کتاب، داستان چگونگی نوشتن و دردسرهای مخفی نگاه داشتن آن از آلمان ها را به تفصیل شرح داده است. او در آنجا اثر خود را کتابی به طرزی وحشتناک بی رحمانه و شاد توصیف می کند که جنگ منظره ی عینی، و اروپای تکه تکه و لت و پار شده شخصیت اصلی آن است.

قربانی شامل شش بخش  به اسامی اسب ها، موش ها، سگ ها، پرنده ها، گوزن ها و مگس ها است که هر کدام به چندین فصل با نام تقسیم شده است. فصل های داستان هر یک شامل چندین قسمت است که با یک سطر فاصله از یکدیگر جدا شده اند. داستان فاقد ترتیب زمانی است و در هر بخش آن ماجراهایی نقل می شود که معمولاً آخرین آن ها، زمینه ساز شروع اولین داستان بخش بعدی است.

مالاپارته چهره ای شناخته شده بوده که به مجامع و محافل بسیاری راه داشته و بدین لحاظ شخصیتهای واقعی سرشناس، از شاهزاده های سوئدی و آلمانی ، سفیران کشورهای مختلف، فرمانده ی آلمانی لهستان اشغالی، دیکتاتور کرواسی، فرمانده ی اس. اس، وزیر امور خارجه ی ایتالیا و ... در داستان فراوانند.

قربانی چنان که از اسم گذاری بخش های آن پیداست پر از حیوانات و داستان های آنهاست: اسب هایی که در حین عبور از رودخانه گرفتار یخ بندان ناگهانی شده اند و تنها سرهای منجمندشان  بر روی سطح یخ  به چشم می خورد، سگ هایی که روس ها برای منفجر کردن خود رو های نظامی آلمانی تربیت کرده اند، گوزنی پاشکسته که نیمه شب  خود را آستانه ی ورودی کاخ ریاست جمهوری فنلاند می رساند، آخرین ماهی آزاد باقیمانده در لاپلاند و نبرد موبی‌دیک‌ وار او با فرمانده ی نظامی آلمانی ... و بالاخره مگس های انبوه پایان داستان که ناپل را به تصرف خود در آورده اند.

یکی از داستان های جالب توجه حیوانات، ماجرای سگ سفیر ایتالیا، اسپین، در فصل تفنگ دیوانه است که در آن مالاپارته زاویه دید روایت را اندک اندک از خود، به سگ تغییر می دهد به گونه ای که جایی میانه های ماجرا، داستان کاملا از ذهن اسپین روایت می شود.

قربانی چنان که گفته شد اثری گزارش گونه است که چندان شباهتی به یک رمان ندارد. با این حال قدرت فوق العاده ی قصه گویی مالاپارته و توصیفات بسیار جذاب و نوعاً خیال انگیزی که کتاب مالامال از آنهاست، به آن جایگاهی ممتاز در جهان ادبیات بخشیده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: قربانی، کورتزیو مالاپارته، ترجمه ی محمد قاضی، نشر ماهی.

* مواجهه، ترجمه ی فروغ پوریاوری، بخش8.

پی نوشت: بهتر بود در چاپ جدید به سابقه ی چاپ قبل اشاره می شد.