مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

لِی لِی

خولیو کورتاسار از معتبر ترین چهره های ادبیات آمریکای لاتین است و لی‌لی (یا لی‌لی بازی) یکی از مطرح ترین آثار اوست.

این رمان پیشرو و بی مانند داستانی اپیزودیک شامل 155 فصل کوتاه و بلند است که طولانی ترین آنها(فصل 28) بیش از چهل صفحه و کوتاه ترین شان(فصل های 138، 118 و...) کمتر از سه سطر است.  

 از جالب ترین ویژگی های لی‌لی این است که می تواند به شکل های مختلف خوانده شود. دو شیوه ای که خود کورتاسار پیشنهاد کرده عبارتند از: اول؛ خواندن 56 فصل نخست که حدود دو سوم کتاب را شامل می شود و نخوانده باقی گذاشتن بقیه ی فصل ها، و دوم؛ خواندن تمام کتاب نه به ترتیب شماره ی فصل ها بلکه به ترتیبی ویژه که مخلوطی بُر خورده است از 56 فصل نخست و 99 فصل دیگر که به نوعی مکمل 56 فصل نخست محسوب می شوند.

کتاب شامل تابلوی راهنمایی برای خواندن به روش دوم است که بر آن اساس باید داستان را ازفصل 73 شروع کرد و به این ترتیب خواند: .131- .... -4-84-3-116-2-1-73. ضمناً در پایان هر فصل شماره ی فصل پیشنهادی بعدی آمده است. جالب است که اگر به این تابلو توجه نکنیم و کتاب را به روش دوم و از فصل اول شروع کنیم، فصل 73 نخوانده باقی خواهد ماند و اگر بر اساس تابلو عمل کنیم، فصل 55 را نخواهیم خواند. چنان که آمد فصل پایانی در روش دوم، فصل 131 است. اما در کمال تعجب در پایان این فصل خواننده مجدداً به فصل 58 رجوع داده می شود که در انتهای آن معلوم می شود دوباره باید به فصل 131 بازگشت و به این ترتیب کتاب شبیه ماری می شود که دم خود را بلعیده است. در روش دوم بدون رجوع هر باره به تابلوی فصول امکان ردیابی آنچه پیشترخوانده ایم وجود ندارد.

شخصیت اصلی داستان که می توان او را شخصیت موازی کورتاسار محسوب نمود مرد جوان  روشنفکری آرژانتینی به اسم اوراسیو اولیویرا است. اشخاص محوری داستان شامل دوست دختر اولیویرا، ملقب به لاماگا، چند تن روشنفکر بوهمیایی عمدتاً مهاجر، دوست قدیمی اوراسیو، تراولر، همسر او، تالیا، و نویسنده ای مسن و سرشناس به اسم مورلی هستند. مورلی در حال نوشتن داستانی است که ساختار آن شبیه لی‌لی است و کورتاسار از خلال بحث های مربوط به آن، علت یا حکمت ساختار ویژه ی داستان خود را تشریح کرده است.

 فصل نخست به لحاظ زمانی و مکانی به دو بخش قابل تقسیم است: فصل های 1 تا 36 که در پاریس می گذرد و با ناپدید شدن لاماگا در پی مرگ فرزندش خاتمه میابد و فصل های 37 تا 56 که محل آن بوئنوس آیرس و زمان آن پس از رخدادهای بخش نخست است و با خودکشی ناموفق اوراسیو پایان می پذیرد.

روایت داستان در کلیت آن ترکیبی است از روایت دانای کل، و تک گویی درونی به شیوه ی معمول در جریان سیال ذهن، اما در جزئیات، ظرایفی دارد که پرداختن به آن فرصتی فراخ تر می طلبد. داستان شامل مطالب پراکنده ای از دیگر داستان ها، اطلاعیه ها، اخبار و مطالب گوناگون به نقل از جراید مختلف، قطعات شعر از خود نویسنده یا دیگران و ... است.

گفته شد که مورلی در حال نوشتن کتابی شبیه به لی‌لی است. او در جایی از داستان با یک ماشین تصادف می کند و در بیمارستان بستری می شود. مورلی در بیمارستان کار نوشتن را پی می گیرد و هنگامی که اوراسیو به ملاقات او می رود یادداشت ها و کلید آپارتمانش را به او می دهد و از او می خواهد یادداشت ها را به مجموعه ای که در منزلش با کمک نموداری از رنگ ها، شماره ها و حروف مختلف دسته بندی کرده اضافه کند و آنها را به نشانی ناشرش( که آثار آوانگارد را منتشر می کند) بفرستد. اوراسیو ابراز نگرانی می کند که نتواند یادداشت ها را درجای درست خود قرار بدهد و کتاب به ترتیبی غلط شود. مورلی در پاسخ می گوید این موضوع اهمیتی ندارد و در واقع هیچ ترتیب درستی برای کنار هم گذاشتن نوشته هایش وجود ندارد.

فصل 109 شامل دیدگاه های مورلی در مورد داستان نویسی مدرن (آوانگارد) و روش کار اوست. او معتقد است آگاهی ما از زندگی دیگران شامل اطلاعاتی پراکنده به شکل تعدادی عکس است و نه چیزی پیوسته مثل یک فیلم سینمایی. به نظر او نویسنده می بایستی داستانش از دیگران را همچون آلبوم عکس( یا همان پوشه های جداگانه) ارائه کند و به خواننده این امکان را بدهد تا در مشارکتی فعال، فواصل خالی بین عکس ها را چنان که خود می فهمد و مایل است پر کند و آن را به شکلی پیوسته مجسم سازد. بازی لی‌لی که در داستان به دفعات از آن یاد می شود عنصری کلیدی در فهم داستان و ساختار آن است.

ماریو بارگاس یوسا در مورد این رمان تأمل برانگیز و فراموش ناشدنی گفته است: «تأثیر لی‌لی بازی هنگام انتشار در 1963 در دنیای اسپانیایی زبان تأثیر انفجاری بود. این رمان بنیادهای اعتقاد و پیش داوری نویسندگان و خوانندگان را در باره ی هدف و وسیله ی هنر روایت به لرزه درآورد و مرزهای این نوع ادبی را به حدی گسترش داد که پیش از این تصور ناپذیر بود. با لی‌لی بازی آموختیم که نوشتن یکی از راه های شگفت انگیز تفریح کردن است، و کشف رازهای جهان و زبان با خوش گذراندن امکان دارد.»*

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: لی لی، خولیو کورتاسار، ترجمه ی کیومرث پارسای، نشر علم.

* موج آفرینی، ترجمه ی مهدی غبرائی، نشر مرکز، چاپ اول.  

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر 1397/07/19 ساعت 08:38

از این نویسندۀ آمریکای لاتین چیزی نخوانده ام، اما این توصیف شما واقعاً آدم را به شوق می آورد. هنوز کتابی نخوانده ام که به این شیوه بتوان با آن تفریح کرد!
شما کتاب را با کدام دستورالعمل خواندید؟

شوقم از خواندن لی لی را نمی توانم وصف کنم. من داستان را به هر دو روش و بلافاصله از پی هم خواندم. البته در روش دوم بعضی از فصل ها را که خوب به یادم مانده بود فقط مرور کردم.
از رمان های کورتاسار امتحان نهایی هم به فارسی چاپ شده که آن هم برای خودش داستانی است.

میله بدون پرچم 1397/07/29 ساعت 16:05

سلام
در مورد فرم این کتاب شنیده بودم اما الان برایم واضح‌تر شد... بسیار جالب... یک رمان نوجوان (ایرانی) برای بچه‌ةا خریده بودم که الان یاد آن کتاب افتادم! آن کتاب هم از فصول کوتاه زیادی تشکیل شده بود که در آخر هر فصل خواننده همانند شخصیت‌های داستان سر دوراهی قرار می‌گرفت و باید یکی از دو راه را انتخاب می‌کرد، با هر انتخاب باید به فصل مشخصی مراجعه می‌کردیم تا ادامه داستان را بخوانیم! در واقع داستان چند پایان کاملاً متفاوت داشت و البته هر کدام مسیری متفاوت که در جاهایی به یکدیگر می‌رسیدند و جدا می‌شدند. آن هم جالب بود در نوع خودش.

لی لی رمان تاثیر گذاری بوده و می شود فکر کرد پاره ای از اتفاقات یا بازی ها در رمان از همین داستان آغاز شده است. نمونه ای که گفته ای هم ممکن است تحت تاثیر لی لی نوشته شده باشد.

سلام
این یادداشت رو شاید 10 بار وسط کار و بار بازش کردم اما اینقدر به نظرم جالب اومد که گفتم گذاشتمش برا وقتی که بشه با آرامش بخونمش و الان موفق شدم کامل بخونمش و لذت ببرم.
تا این حد تغییر فرم اصلی و این حد خلاقیت واقعا شگفت انگیزه. واقعا نویسنده چه کار عجیب و البته جالبی کرده.
کتاب امتحان نهایی رو از این نویسنده در ویترین کتابفروشی ها دیده بودم اما اسم لی لی که به قول شما یکی از معروفترین آثارشه نشنیده بودم.

"مورلی در پاسخ می گوید این موضوع اهمیتی ندارد و در واقع هیچ ترتیب درستی برای کنار هم گذاشتن نوشته هایش وجود ندارد."
عجب!
....
از اینکه مارو با این نویسنده آشنا کردید متشکرم

سلام و درود
اثری که نویسنده ی گفتگو در کاتدرال چنان تحسینش کرده که آمد، به راستی چیزی اعجاب انگیز است.
از این کتاب گویا ترجمه ی دیگری هم وجود داشته باشد.
ممنون از توجه شما.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد