مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

در جستجوی زمان از دست رفته (بخش چهارم)

ویژگی های در جستجو

 

1. از آن چه آمد می توان دریافت که در جستجو اثری درونگرایانه و روانکاوانه است. پروست می گوید «در زندگی ام حتی یک ساعت هم نبوده که این درس را به من نیاموخته باشد: خطا و کوته فکری است اگر همه چیز را شیئی ببینیم حال آن که همه چیز در ذهن است» و باور دارد که آفرینش هنری عبارتست از خواندن نشانه های ناشاخته ی درونی موجود در اعماق ضمیر ناخود آگاه فرد؛ نشانه ها یی که هیچکس با ارائه ی هیچ دستورالعملی نمی تواند به دیگری در خواندن آن کمک کند و نتیجه می گیرد که هنرمند در برابر اثر هنری به هیچ وجه آزاد نیست، آنرا به اختیار خود بوجود نمی آورد، بلکه آنچه را از پیش درون اوست کشف و اظهار می کند. 

او که مخالف رئالیسم و ناتورالیسم است معتقد است از کوته فکری است که عده ای می پندارند ابعاد بزرگ پدیده های اجتماعی فرصتی مناسب برای رخنه و کاوش در روان آدمی است حال آن که  به عکس  تنها از طریق فرو رفتن در ژرفای اندیشه و روان یک فرد است که می توان به درک و  فهم پدیده های اجتماعی رسید و در فرازی شاعرانه و شورانگیزعنوان می دارد که« در کوچکترین احساس ناشی از ساده ترین خوراکیها، مثلا بوی قهوه یا شیر، امید گنگ روز خوشی را باز می یابیم که اغلب هم به رویمان می خندد، امید زمانی که روز هنوز در تردید آسمان بامدادی دست نخورده و کامل بود؛ پرتوی از آفتاب تنگی پر از عطر و آواست، پر از لحظه هاست؛ از حالها و هواهای گونه گون. به گونه ای که ادبیاتی که به  توصیف چیزها بسنده کند، و فقط طرح مختصر و فقیرانه ای از خطها و سطح هایشان را بنمایاند، همانی است که در عین آن که خود را واقع گرا می نامد بیشتر از همه از واقعیت دور است، آنی که بیشتر از همه فقیر و غمین مان می کند، زیرا ناگهان هرگونه رابطه من کنونی ما را با گذشته و آینده قطع می کند: گذشته ای که چیزها جوهره اش را در خود دارند و آینده ای که چیزها ترغیب مان می کنند این جوهره را دوباره بچشیم. هنر واقعی باید این جوهره را بیان کند و اگر موفق نشود از این ناتوانی اش هم می توان درسی گرفت. (درحالی که از موفقیت های رئالیسم هم هیچ درسی حاصل نمی شود)، و آن این که بخشی از این جوهره ذهنی و انتقال ناپذیر است.»

 

2. در جستجو در عین حال داستانی اجتماعی و سندی دست اول و کم نظیر در خصوص شیوه ی زندگی و عادات و عقاید طبقه ی در حال زوال اشراف و طبقه ی نوپای سرمایه داری نیمه ی دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم فرانسه است.

 

3. پروست ( به ویژه تحت تأثیر استاد معنوی اش جان راسکین) هنرشناسی حساس و آگاه است و در جستجو اثری نقادانه و نظریه پردازانه است پر از تفسیر و توصیف های او از آثار معماری، قطعات موسیقی، آثار نقاشی و بیش از همه نقد ادبی و نظریه پردازی در مورد ادبیات. از ابتکاراتی که پروست برای طرح دیدگاههایش در مورد هنر به خرج داده خلق سه هنرمند خیالی است. این سه تن عبارتند از برگوت نویسنده، ونتوی موسیقیدان و الستیر نقاش.

او در نقد ادبی طرفدار دیدگاهی است که  چند  دهه پس از وی  به عنوان نقد خواننده محور صورت بندی شد. اجمال نظر او در این خصوص این است که «نویسنده فقط به دلیل عادتی که ریشه در زبان غیر صمیمی دیباچه ها و تقدیم نامه ها دارد می گوید: «خواننده من». در حالی که در واقع، هر خواننده ای زمانی که کتابی را می خواند خواننده خودش است. کتاب نویسنده چیزی جز نوعى وسیله ی بصری نیست که او در اختیار خواننده می گذارد تا با آن بتواند آنچه را که شاید بدون آن کتاب نمی توانست در خودش ببیند درک کند. محک حقیقت کتاب این است که خواننده آنچه را که کتاب می گوید در خودش باز بشناسد.»

 

4. درجستجو به رغم حجم زیاد آن  اثری ریزنگارانه مینیاتوری است. کتاب را می توان به کاخ عظیمی تشبیه کرد ساخته شده از قطعات کوچک و گاه بسیار کوچکِ در ابعاد میکروسکوپی؛ تعبیری که استفاده از آن در مورد درجستجو احتیاط دارد چرا که پروست در جایی عنوان نموده که برای کشف یافته هایی که در آن آورده، نه از میکروسکوپ، بلکه از تلسکوپ بهره گرفته، چرا که ریزی آنها نه ناشی از اندازه کوچکشان، بلکه به دلیل بعد مسافت شان بوده است.

 

5. در جستجو اثری بسیار توصیفی است. نمونه ی توصیفهای طولانی موجود در آن را جز در رمان نو که پایه گذاران آن خود را ادامه دهندگان راه پروست می دانند، در کمتر اثر داستانی قبل و بعد از آن می توان یافت. ویژگی بارز توصیف های کتاب، ناب و پروستی بودن آنهاست. پروست در این مورد، همچون بسیاری موارد دیگر روش خاص خود را دارد:« می توان در توصیف جایی از بینهایت اشیایی یک به یک نام برد که در آن مکان یافت می شدند، اما حقیقت فقط در لحظه ای آغاز می شود که نویسنده دو شیئی متفاوت را بگیرد، رابطه شان را مشخص کند، و هردو شان را در حلقه های ضروری یک سبک زیبا ببندد.»

 

6. پروست پیش از در جستجو در اثر دیگرش خوشی ها و روزها، فرم مقاله مانند و اپیزودیک را تجربه کرده بود. درجستجو در قیاس با آن اثر علاوه بر آن که به مراتب حجیم تر است از پیوستگی شکلی و محتوایی بیشتری برخوردار است. رولان بارت در این خصوص می گوید در جستجو نه[مجموعه] مقاله است و نه رمان، بلکه چیزی است بین این دو، با ساختاری که او با وام گرفتن از موسیقی آن را «راپسودیک» نامیده است.

 

7. در جستجو به لحاظ تنوع زبان های بکار گرفته شده در آن اثری بسیار جالب توجه است. یکی از توجه برانگیز ترین زبان های در جستجو، زبان روستایی وعامیانه ای است که مستخدمه ی خانواده ی پروست، فرانسواز به کار می برد.

 

8. گفته می شود پروست مایل بود اثرش به شکل دوستونی و بدون هر گونه پاراگراف بندی منتشر شود. در شکل موجود، در جستجو از نظر جملات و پاراگراف های بسیار طولانی آن اثری مثال زدنی است. در داستان جمله ای چهل و چهار سطری هست که آلن دوباتن محاسبه کرده که اگر به خط مستقیم نوشته شود طول آن متجاوز از چهار متر خواهد بود. یکی از شگردهای جالب نوشتاری کتاب استفاده از زیرنویس به عنوان بخشی از داستان است.

 

9. در جستجو اثری دایرةالمعارفی است با مطالبی فراوان و بسیار متنوع در حوزه های گوناگون از پزشکی، روانشناسی، زیست شناسی، گیاه شناسی و حشره شناسی تا علوم نظامی، فلسفه، زبان شناسی( به خصوص اتیمولوژی) و چنان که آمد، هنر. 

نظرات 1 + ارسال نظر
میله بدون پرچم 1397/12/13 ساعت 18:04

سلام بر مداد
در باب بند هفتم و محاسبه آلن دوباتن یاد شهر قصه افتادم در جایی که طوطی شهر قصه می‌خواست قصیده‌ای بخواند در بیش از هزار و خرده‌ای بیت بعد یکی از اهالی می‌گفت ای آقا به گوش ما رحم کنید!
چهل و چهار سطر واقعاً یک رکورد است

درود بر میله ی گرامی
شهر قصه را کمابیش یادم است اما طوطی اش را به خاطر ندارم.
یکی دیگر از رکوردهای پروست که فراموش کردم در موردش بنویسم این است که در فاصله ی زمانی بین یک سئوال و پاسخ آن چندین سطر و بلکه چند صفحه مطلب نوشته است.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد