مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

شکسپیر و شرکا

کتاب فروشی معروفی در پاریس در نزدیکی کلیسای نتردام هست به اسم شکسپیر و شرکا که نامش را از کتابفروشی قدیمی تر آن هم در پاریس گرفته است. سال تاسیس کتاب فروشی  کنونی 1951 و مؤسس آن فردی آمریکایی است به اسم جورج ویتمن. اسم کتاب فروشی از زمان تاسیس تا 1964 لومیسترال بوده اما پس از مرگ صاحب کتاب فروشی قدیمی، برای ادای احترام به او به اسم کنونی تغییر نام داده است.

شکسپیر و شرکای قدیمی پاتوق و حامی نویسنده ها و شاعرهای انگلیسی زبان مثل جیمز جویس، فورد مادوکس فورد، ازررا پاوند، ارنست همینگوی بود و کتاب فروشی کنونی، کانونی ادبی و از آن جالب تر پناهگاه شاعرها و نویسنده هایی آواره و بی چیز از سراسر جهان است.

داستان شکسپیر و شرکا خاطرات اقامت نویسنده ای کانادایی به اسم جرمی مرسر در آن کتاب فروشی است. او که راوی داستان هم هست پیش از عزیمت به پاریس، در کانادا در یک روزنامه خبر نگار بخش حوادث بوده است. او در کشورش کتابی بر اساس زندگی نامه ی خلاف کار حرفه ای مشهوری می نویسد و چندی بعد توسط خلاف کار مزبور تهدید به مرگ می شود. او از ترس جانش به سرعت کشورش را به مقصد پاریس ترک می کند. در پاریس موفق نمی شود کاری پیدا کند و مختصر پس اندازش را به مصرف می رساند. او در آستانه ی فروپاشی مالی از شکسپیر و شرکا سر در می آورد؛ جایی که این شعار بر تابلویی در آن نقشه بسته است: «با غریبه ها نامهربان نباشید. مبادا فرشتگانی باشند در لباس مبدل.»

سکونت در آپارتمان فوقانی کتاب فروشی به عنوان پانسیونی رایگان برای داستان نویس ها و شاعرها آزاد است. داوطلبین تنها باید در بدو حضور زندگی نامه ی خود را بنویسند تا معلوم شود اهل قلم اند و از آنان انتظار می رود در مدت اقامت در به سهم خود در کارهای مغازه کمک کنند.

راوی در شکسپیر و شرکا پذیرفته می شود و مورد توجه خاص صاحب آن، جورج قرار می گیرد و از طرف او ماموریت پیدا می کند که شر شاعرانگلیسی معتادی را که مدت هاست در یکی از بهترین موقعیت های مغازه  لنگر انداخته  را از سر او کم کند.

شکسپیر و شرکا داستانی خوشخوان و جذاب است که جذابیتش را علاوه بر توان بالای قصه گویی نویسنده، مرهون شخصیت فوق العاده جالب و استثنایی مالک کتاب فروشی است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: شکسپیر و شرکا، جرمی مرسر، ترجمه ی  پوپه میثاقی، نشر مرکز.

نظرات 2 + ارسال نظر
میله بدون پرچم 1398/04/24 ساعت 13:47

سلام بر مداد
امیدوارم قالب جدید وبلاگ خوش‌قدم باشد!
در مورد این کتاب قبلاً مطلبی خوانده بودم و در لیست بلندبالا و تمام‌نشدنی کتاب‌هایی که دوست دارم بخوانمشان قرار گرفته بود. اما الان سوال مهم‌تری که به ذهنم رسید این است که آیا این کتابفروشی هنوز چنین خدماتی ارائه می‌دهد!!؟

سلام
هنوز به این شکل جدید عادت نکرده ام اما در مجموع به نظرم بهتر از سابق باشد.
داستان خوشخوان و جالبی است.
در حال حاضر مدیریت کتابفروشی در اختیار دختر جورج است که اواخر داستان وارد ماجرا می شود. مطمئن نیستم در مدیریت جدید خدمات سابق را ارائه بدهد.

سلام
بار ها این کتاب رو در کتابفروشی ها دیده بودم. اما طبق صحبتی که در پای کامنت میله هم داشتم قضیه همون گم شدن کتاب های خوب در بین کتاب های بازاریه.
اگر دقت کرده باشید جدیداً از این تیپ کتاب ها زیاد شده، کتابهایی که اصطلاحاً کتابهای زرد به حساب میان و خیلی شبیه به این کتاب و موضوعش هستند و جدیداً توسط مترجم های معمولی وارد بازار میشن که بعضی نشرا مثل نشر کوله پشتی یه لشکر ازشون داره. این کتاب هم همیشه در قفسه های کتابفروشی در بین اون کتاب ها دیده بودم اما با این توضیحات شما و یه سرچ درباره خود کتابفروشی به نظرم کتاب جالبی اومد و کنکجاو شدم برای آشنایی با این کتابفروشی و حتی بخاطر پی بردن به چگونگی دست به سر کردن اون شاعر معتاد هم که شده بخونمش.
با سپاس از شما بزرگوار

من این کتاب را به توصیه دوستی خواندم که آن را در یک گروه کتابخوانی خوانده بود. از خواندنش پشیمان نیستم به خصوص به خاطر آشنا شدن با آن کتابفروشی و از آن مهم تر صاحب بسیار جالبش.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد