مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

پژواک برانگیز


بیماری نادری هست به اسم کپگرا که در آن فرد مبتلا در اثر نوعی آسیب مغزی اعتقاد پیدا می کند که نزدیکان مورد علاقه ی وی را با ربات های زنده نما، همزادها، یا غریبه ها جایگزین کرده اند. 

شخصیت اصلی داستان پژواک بر انگیز مرد جوانی است به اسم مارک که در شروع داستان به نحوی معجزه آسا از حادثه ی واژگونی کامیونی که خود راننده و تنها سرنشین آن بوده جان سالم به در می برد. در روند بهبودی او اتفاقی پیش بینی نشده رخ می دهد که باعث ابتلای او به کپگرا می شود. نزدیک ترین فرد به مارک و تنها عضو خانواده ی او خواهر بزرگترش کرین است. کرین کار و زندگی اش را رها می کند تا به مراقبت از مارک بپردازد، اما با این مشکل مواجه می شود که مارک حاضر نیست او را به عنوان خواهر واقعی خود بپذیرد.

داستان علاوه بر کرین چند شخصیت محوری دیگر هم دارد که یکی از آنها پزشکی متخصص، محقق و نویسنده ای است که توسط کرین دعوت می شود تا در معالجه ی مارک به پزشکان بیمارستان محلی کمک کند.

پس زمینه ی متفاوت و جالب داستان کوچ سالانه ی نیم میلیون درنای مهاجر از نواحی آلاسکا به مکان رخدادهای آن است؛ کوچی که شصت میلیون سال است که عیناً تکرار می شود و نویسنده مشاهداتی دقیق و مطالعاتی گسترده در مورد آن دارد. آن چه این اتفاق هیجان انگیز طبیعی(که نام داستان برگرفته از آن است)را به ماجراهای علمی ـ معمایی داستان پیوند می دهد مرد جوان عارف مشربی از دوستان قدیمی مارک و کرین است که در نهادی مدنی برای حفظ حق آبه ی زیستگاه درناها مبارزه می کند.

پژواک برانگیز نخستین رمان ترجمه شده به فارسی از ریچارد پاورز است. ترجمه ی کتاب توسط مصطفی مفیدی انجام شده و نشر نیلوفر آن را به چاپ رسانده است.

نظرات 2 + ارسال نظر
میله بدون پرچم 1398/06/05 ساعت 16:09

سلام بر مداد گرامی
از این مترجم تجربه خوب قهرمانان و گورها را دارم...با این پنجره‌ای هم که شما به روی این اثر باز کردید دلمان رفت

سلام و درود بر میله بدون پرچم
پژواک بر انگیز چه به لحاظ موضوع و چه از نظر ساخت اثر درخور توجهی است. ضمن آن که مباحث علمی جالبی در مورد کارکرد مغز و حافظه دارد.

سلام بر دوست بزرگوارم
با تصور این بیماری براستی که وحشت کردم. امیدوارم کسی گرفتارش نشه که از آلزایمر هم وحشتناک تره.
.
خط اصلی داستان که شما در نیمه اول یادداشت به آن اشاره کردید به اندازه کافی جا برای جذاب بودن و کشش داره اما بخش دوم یادداشت که اشاره به پس زمینه داستان و کوچ درنا های مهاجر و ارتباطش با داستان اصلی بنظرم باید خیلی جالب باشه و کنجکاو به خوندنم می کنه.
من هم مثل میله از این مترجم خاطره خوشی دارم. ممنون از معرفی کتابهای جدید

درود بر مهرداد گرامی
داستان متفاوت، جذاب و در خور توجهی است. به ویژه علاقه مندان به مباحث علمی در خصوص کارکرد مغز و حافظه آن را خواهند پسندید.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد