مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

شب مادر


شب مادر رمان کوتاهی است از نویسنده ی معاصر شهیر آمریکایی، کورت ونه گات.  

شخصیت اصلی و راوی داستان مرد آمریکایی میان سالی با سابقه طولانی اقامت در آلمان است به اسم هوارد دبلیو کمبل جونیور.

زمان داستان سال های پیش و پس از جنگ جهانی دوم و زمان روایت دوره ی اسارت کمبل در زندانی در اسرائیل است. او از آمریکا به آن کشور منتقل شده و همزمان با آیشمن در انتظار فرا رسیدن زمان محاکمه ی خویش است.

شب مادر به رغم حجم کم، یک مقدمه و یک یادداشت ویراستار دارد که جزئی از اثرند و هر کدام حاوی پیامی جالب و عبرت آموز که در عین حال کلید فهم داستان نیز هستند . پیام مقدمه که به قول ونه گات نتیجه ی اخلاقی داستان هم هست این است که«ما همان چیزی هستیم که به آن تظاهر می کنیم، پس همیشه باید مواظب باشیم که به چه چیزی تظاهر می کنیم.» و پیام یادداشت ویراستار در پایان مقدمه ای آمده که خود نویسنده( یعنی کمبل) بر کتابش نوشته است؛ آنجا که او کتاب را به خودش تقدیم می کند که« آشکار تر از آن چه می شایست به خدمت بدی درآمد و نهانی تر از آن چه می بایست به خدمت خوبی.»

اتهام کمبل این است که در زمان سلطه ی نازی ها بر آلمان، برنامه ساز و مجری بخش انگلیسی رادیوی آن کشور بوده است. این بخش آشکار زندگی کمبل در خدمت به بدی است که اسناد آن غیر قابل انکار است. بخش پنهان زندگی او در خدمت به خوبی، عبارت از جاسوسی برای آمریکا به واسطه ی سرهنگی آمریکایی به اسم ویرتانن در همان دوره ی خدمت به نازی هاست که هیچ سند و مدرکی برای آن وجود ندارد. تنها چیزی که می تواند کمبل را نجات دهد آشکار شدن خدمات او به آمریکا به واسطه ی ویرتانن است که کمبل تنها سه بار در شرایطی غیر قابل اثبات او را ملاقات کرده و چیزی جز اسم مستعارش از او نمی داند.

داستان نکات تامل برانگیز زیادی دارد، از جمله این که تعداد زیادی از اشخاص آن همچون کمبل (و در پلانی وسیع تر همچون همه ی آدم ها) زندگی دوگانه در خدمت به خیر و شر داشته و دارند با این تفاوت اساسی که به عکس او خدماتشان به خوبی آشکار و به بدی پنهان بوده و به همین جهت اتهامی متوجه ایشان نیست.

نظرات 2 + ارسال نظر
میله بدون پرچم 1398/08/26 ساعت 14:36

سلام
عجب مطلب کوتاه معرکه‌ای بود. لذت بردم.

سلام
هر وقت اسم ونه گات می آید یاد کتاب سلاخ خانه ای می افتم که مدت هاست در تهیه کردن و خواندنش تنبلی می کنم.
آنجا که به این موضوع اشاره کردید که ونه گات گفته که ما همان چیزی هستیم که تظاهر می کنیم تعجب کردم چون به واقع در خیلی از موارد اینگونه نیست. اما با خواندن ادامه یادداشت متوجه شدم منظور چیه.
"آشکار تر از آن چه می شایست به خدمت بدی درآمد و نهانی تر از آن چه می بایست به خدمت خوبی"
این جمله بی نظیر بود، در واقع همانطور که شما هم در انتهای یادداشتت اشاره کردی گویا مقصود ونه گات این بوده که بیشتر ما انسان ها رو از وضعیت معکوسی که نسبت به شخصیت اصلی داستانش داریم آگاه کنه.
ممنون

سلام و درود
سلاخ خانه شماره پنج از شاخص ترین کارهای ونه گات است. توصیه می کنم خواندنش را خیلی به تعویق نیندازید.
همانطور که گفته ای منظور ونه گات از آن جمله وقتی روشن می شود که پیام او در مورد خدمت آشکار و نهان به خوبی و بدی را دریابیم.
ممنون از توجه شما.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد