مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

دیوانگی


دیوانگی رمانی است از نویسنده و شاعر چینی تبار آمریکایی، هاجین.

شخصیت اصلی و راوی داستان جیان وان، پسر دانشجوی ادبیاتی است که در شهرستانی در مقطع کارشناسی ارشد مشغول تحصیل است و بناست برای ادامه ی تحصیل در مقطع دکترا به پکن برود و به نامزد خود بپیوندد. 

در شروع داستان استاد مورد علاقه ی جیان وان، پروفسور یانگ، که ضمناً پدر نامزد او هم هست، دچار سکته مغزی می شود و به دلیل اعتبار دانشگاهی اش، استثنائاً در اتاقی اختصاصی بستری می گردد. از آنجایی که همسر و تنها فرزند پروفسور در نقاطی دیگر زندگی می کنند، مراقبت از او که دچار آشفتگی ذهنی شده به تعدادی از دانشجویانش با محوریت جیان وان واگذار می شود که هر روز بعد از ظهر ساعاتی را در کنار بستر او می گذراند. 

دیوانگی رمانی دانشگاهی و شاعرانه و در عین حال اجتماعی و انتقادی است که با تلفیق پریشان گویی های  پازل مانند پروفسور که وضعیت بالینی و ذهنی نامتعادلی دارد با رخدادهای زمان حال، به مرورِ فراز و نشیب های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی  کشور چین درحدود پنج دهه ی منتهی به اعتراضات میدان تیان آن می پردازد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: دیوانگی، ها جین، ترجمه ی حمید یزدان پناه، نشر علم.

نظرات 7 + ارسال نظر

بسیار عالی

خیلی ممنون

سحر 1399/11/18 ساعت 17:41

از آن کارهای مورد علاقه ام به نظر می رسد، چون اساسا آن دوره از تاریخ چین به رغم تلخی اش برایم جالب است.

مترجم محترم دو رمان چینی جذاب طاقت زندگی و مرگم نیست و نگویید چیزی نداریم که به لحاظ زمانی و موضوعی با دیوانگی همپوشانی دارد به احتمال قوی این رمان را خواهند پسندید.

سعید 1399/11/18 ساعت 22:04

سلام دنبال کتاب معرفی شده شما در وب می‌گشتم، از سر اتفاق دیوانگی در بروکلین را پیدا کردم از پل استر، به نظر میاد خواندنی باشد با تعاریفی که دوستان در وب ازش کرده بودند.
ممنون

سلام و درود
ممنون از لطف شما.

سحر 1399/11/19 ساعت 00:46

به من لطف دارید مداد عزیز

لطف نیست. ادای احترام به توانایی ها و تلاش های شماست.

میله بدون پرچم 1399/11/19 ساعت 17:29

سلام بر مداد گرامی
چه حُسن تصادفی! من هم الان در همین دوره هستم با کتاب نگویید چیزی نداریم
از ها جین یک داستان کوتاه معرکه خوانده‌ام که اتفاقاً شخصیت اصلی آن هم تا جایی که یادم هست یک استاد دانشگاه بود که در ماه عسلش خیلی تصادفی سر از زندان درمی‌آورد و هرچه تلاش می‌کند نمی‌تواند خودش را خلاص کند و...
چین مالامال از قصه است!

سلام و درود
عالی است. مشتاقانه منتظر یادداشتت هستم.
این اولین کاری است که از ها جین خوانده ام. راستش نصف یادداشتم را حذف کردم تا به قول دوستان داستان را لو ندهم.
جدا"هم که چین با این قدمت و جمعیتش مالامال از قصه است.

سید محسن 1399/12/01 ساعت 14:34

درود بر شما---اینگونه مطالب و موارد نشان میدهد که در زمان حال نمی توان با اعتراضات و تظاهرات به سبک قدیم چیزی را عوض کرد.وتمام کسانی که حقیقت را میگویند باید خودشان را بعنوان دیوانه معرفی کنند تا از تراکم حرف و مطلب منفجر نشوند

سلام و درود
در مورد این داستان پروفسور واقعا سکته می کند و در اثر آن امکان سانسور خودش را از دست می دهد. اما دیوانه نمایی برای بیان حقایق نمونه هایی دارد که بهلول یکی از معروفترین آنهاست.

سلام بر شما دوست بزرگوار
با این کتاب های که شما و میله بدون پرچم و سحر گرامی از مویان و سایر نویسندگان چینی خوانده اید گویا باید زود تر از این ها سری به ادبیات این سرزمین بزنم. با توجه به کتابهای موجود در خانه احتمالا به سراغ طاقت مرگ و زندگیم نیست از مویان بروم.

سلام و درود
مویان شروع خوبی است. ادبیات مدرن چین از کشفیات اخیر من است. ترجمه ی جدید سحر " نگویید چیزی نداریم "را هم نباید از دست داد.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد