مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

قاموس خزران


خزرها یا کاسپی ها اقوامی ترک تبار و نیمه کوچ نشین بودند که از اواخر قرن ششم تا اواخر قرن دهم میلادی حاکمیتی را از دریای خزر تا دریای سیاه و از شمال قفقاز تا کریمه و جنوب اوکراین شکل دادند که به خزرستان شهرت یافته داست.

خزرستان نهایتاً به دست اسلاوهای شرقی(اوکراینی ها) از صحنه ی تاریخ محو شد بدون ان که اثر چندانی از آن باقی مانده باشد. زبان خزرها به طور قطع شناخته نیست جز آن که زیر گروه زبان های ترکی دانسته می شود. دین خزرها از انواع ادیان شمنی بود تا آن که در نیمه ی قرن هشتم به یهودیت گرویدند.

رمان خلاقانه و شگفت انگیز قاموس خزران، اثر نویسنده ی صرب، میلوراد پاویچ، داستانی  تاریخی ـ تخیلی در باره ی قوم خزر با محوریت ماجرای تغییر کیش آنهاست.

داستان یک مقدمه و یک مؤخره دارد و بدنه ی اصلی آن به تبعیت از شکل قاموس نامه ها به صورت دو ستونی و همراه با تصاویری پراکنده است.

قاموس خزران در واقع شامل سه قاموس نامه به سه روایت مسیحی، اسلامی و یهودی است که به ترتیب از پی یکدیگر آمده اند و شباهت ها و تفاوت هایی با یک دیگر دارند. خود کتاب در دو نسخه ی مذکر و مؤنث انتشار یافته که تفاوتی جزئی تنها در بخشی کوچک از روایت یهودی دارند.

داستان که از نوع هزار و یک شبی با رخدادهایی غریب و اجنه و شیاطینی رنگارنگ و متعدد است با مقدمه ی مؤلف کتاب به این ترتیب شروع می شود:« مؤلف کنونی این کتاب به خواننده اطمینان می دهد که پس از خواندن آن مرگی اجتناب ناپذیر  در انتظارش نخواهد بود ؛ یعنی همان بلایی که بر سر خوانندگان نسخه ی چاپِ سال 1691 این کتاب آمد. سالی که برای نخستین بار قاموس خزران به تألیف نخستین مؤلفش به چاپ رسید.»

 مؤلف در مقدمه ی طنز آمیز خود پس از ذکر تاریخ اجمالی خزرها و چگونگی تغییر کیش ایشان که پس از مناظره ی سه عالم مسلمان، مسیحی و یهودی در تفسیر خواب حاکم وقت خزر رخ داده شرح می دهد. سه قاموس با عناوین سه رنگ سرخ برای روایت مسیحی، سبز برای اسلامی و زرد برای یهودی از یک دیگر تفکیک شده اند و به علاوه هر مبحث با یکی از علائم صلیب، حلال ماه یا منوره (شمعدان مقدس یهودیان) نشانه گذاری شده و نامها و مداخلی که در هر سه روایت مشترکند دارای علامت مثلث است.

راوی در مقدمه یادآور می شود که کتاب را می شود به اشکال متفاوتی خواند؛ همانند قاموس با جستجوی هر واژه ی مورد نظر، به شکل معمول از ابتدا به انتها، از چپ به راست، از راست به چپ یا به شکل اریب!

 او در پایان مقدمه تکه هایی جالب و طعنه آمیز از  باقی مانده ی مقدمه ی قاموس خیالی 1691 را ذکر می کند که دربند پایانی آن، خواننده را به اسب سیرکی تشبیه می کند که باید به او آموخت که پس از هر شیزین کاری یک حبه قند جایزه خواهد داشت. اگر حبه قند فراموش شود از شیرین کاری هم خبری نخواهد بود و منتقدان ادبی را به شوهرانی تشبیه می کند که مورد خیانت همسرانشان قرار گرفته اند و آخرین کسانی اند که از ماجرایشان با خبر می شوند! 

داستان به شکل مخلوط در سه زمان گذشته ی نزدیک تا حال ( منتهی به زمان نوشته شدن کتاب کنونی) گذشته ی دور (زمان تالیف قاموس 1691) و گذشته ی خیلی دور می گذرد و علاوه بر مقدمه و سه قاموس شامل دو ضمیمه و یک مؤخره است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: قاموس خزران، میلوارد پاویچ، ترجمه ی کورش نوروزی، نشر مرکز.

نظرات 5 + ارسال نظر
داود صباغ 1402/01/04 ساعت 15:11

با درود و تبریک سال نو و آرزوی سالی سرشار از سلامت و شادمانی و ثروت مالی و معنوی برای شما و همه دوستان و هموطنان.سبک کتاب من را یاد بورخس انداخت.متاسفانه در هیچ کتابفروشی اینترنتی نتوانستم کتاب را پیدا کنم.آیا حدثم در مورد بورخسی بودن کتاب صحیح است؟

سلام و درود و تبریک فراوان به مناسبت سال نو. برای جنابعالی و خانواده ی محترم در این سال و همه سال آرزوی تندرستی و شادکامی دارم.
حدس تان درست است. این داستان بی شباهت به آثار بورخس نیست و علاوه بر آن یادآور بائودو لینو اثر اومبرتو اکو است.
گویا کتابهای زیادی هستند که نسخه ی الکترونیکی ندارند. نمی دانم علتش چیست.

داود صباغ 1402/01/05 ساعت 10:14

با درود.بنده البته جزو جوانان قدیم هستم.با کتاب الکترونیک نمی توانم ارتباط برقرار کنم.همین طور با کتاب قرضی از کتابخانه.کتاب باید کاغذی و مختص به خودم باشد و البته چنان که افتاد ودانی بارها با همسرم مجادله داشتم که چرا خانه را کتابخانه کردی و دیگر جای چیزی یا کسی را نداریم و...ولی هربار خبر کتاب جدیدی را می خوانم،بلانسبت،مثل معتادین همه بدنم به خارش می افتد و سراغ این جیب،آن جیب را می گیرم به دنبال مقداری پول برای خرید کتاب.گرچه خدای داند و من دانم و تو هم دانی/که یک فلوس ندارد عبید زاکانی

سلام و درود
شباهت هایمان به هم زیاد است. من هم از جوانان قدیمم و هنوز ارج و قرب فراوانی برای صنعت چاپ قائلم و به کاغذ اعتیاد دارم. خانه ی ما هم از در و دیوارش کتاب می بارد. از قضا در اواخر سال گذشته متوجه شدم که تعداد زیادی از کتاب های فهرست 1001 کتابی که باید پیش از مردن خوان در فاصله ی دو سالی که سراغش نرفته بودم به فارسی منتشر شده. کارم شد خرید حضوری و اینترنتی بیش از صد جلد از آنها که علاوه بر پیامد های مالی، معضلات فضایی بسیاری را هم به دنبال داشت که تا آستانه ی سال نو گریبانگیرمان بود.

میله بدون پرچم 1402/01/06 ساعت 16:27

سلام بر مداد گرامی
گفته راوی در مورد نحوه‌های متفاوت خواندن کتاب از چپ به راست و اریب و غیره و ذلک طنز است دیگر!؟

سلام و درود فراوان
اصل مطلب که شوخی است اما از چپ به راست یا از راست به چپ احتمالا بسته به زبانی است که کتاب را به آن می خوانم یا زبان هر یک از سه روایت. در مورد خواندن اریب تلاش های من موفق از کار درنیامد. دوستی دارم که متخصص خلاصه خوانی است و تعبیری که در این مورد دارد خواندن قطری است. شاید اریب همان قطری دوستم باشد که من تا به حال شوخی تلقی اش می کردم.

سلام مداد
" خزرها یا کاسپی ها اقوامی ترک تبار و نیمه کوچ نشین ..."

حداقل خوندن فایده این پست برای من اینه که
عمرا دیگه از اسم خزر استفاده کنم !!!
تا حالا فکر می کردم ما " گیلک " ها در واقع
همون خزر ها هستیم .
با این نوشته خدا رو شکر مشخص شد که نیستیم
ترک کوچ نشین ؟!!!
همین رو کم داشتیم که از اقوام چنگیز خان مغول باشیم !!!

سلام و درود
اسم دریای خزر از اسامی مناقشه برانگیز است. به دلیل غیر ایرانی بودن خز ها برخی ترجیح داده اند آن را مازندران بنامند. هر چه هست اسم خزر در منابع فارسی قدمت دارد.

باکونین 1402/01/21 ساعت 02:57

نسخه دیگر این اثر توسط یولتان سادیکوا و امین اصلانی ترجمه شده و توسط انتشارات نقره با کیفیت خیره کننده منتشر شده

من با ترجمه ای که خواندم مشکلی نداشتم ام با توصیفی که از آن ترجمه ی دیگر کرده اید لازم است برای خواندن مجدد آن را تهیه کنم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد