مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

انواع رمان


این بخش عمدتا حاوی برداشتهای آزاد من از هنر رمان ،اثر میلان کوندرا ( ترجمه پرویز همایون پور) است.

مسیر تحول موضوعی رمان را در انطباق با تحولات تارخی آن می توان به طریق زیر ترسیم نمود:

۱. رمان رویداد گرایانه

دن کیشوت را سر آغاز رمان می دانند. رمان رویداد گرایانه از سروانتس آغاز گردیده است.

از آنجائیکه رمان منحصرا نوشتاری است در مورد انسان، و به قول کوندرا همه رمانها به معمای «من» می پردازند، میتوان گفت«من» در رمان های رویدادگرایانه عبات است از؛«ماجراهای «من» . یعنی آنچه «من» انجام می دهم، و به تعبیر دیگر؛ عمل «من». این گونه از رمان به دلیل قدمت آن و تعداد فراوان آن از آشنا ترین گونه های رمان است.

۲. رمان درون گرایانه

این نوع رمان را عموما رمان روان شناختی یا روان شناسانه می نامند. لیکن من عنوان درون گرایانه را ترجیح می دهم.

کوندرا می گوید، جهار قرن پس از بوکاچیو، دیدرو در این که عمل تصویر آن کسی است که عمل می کند، شک می کند. در ژاک قضا و قدری، ژاک نامزد دوست خود را فریب می دهد، از خوشبختی سر مست می شود، پدر او را کتک می زند، از ناراحتی به نظامیانی می پیوندد که از آنجا می گذرند، در اولین جنگ تیری به پایش اصابت میکند، و تا آخر عمر می لنگد. او فکر میکند ماجرایی عاشقانه را شروع کرده ، در واقع به سمت معلول شدن پیش می رفته است.

او می افزاید خصلت تناقض گونه عمل یکی از کشفیات بزرگ رمان است. از این جاست که با فلوبر، استاندال، جویس، پروست و ... رمان درون گرایانه پدید می آید، یعنی این بار «من»، آن چیزی است که می اندیشد یا اندیشیده می شود. یعنی «من» به عنوان اندیشه «من».

اما اگر قرار باشد رمان باز گو کننده اندیشه من باشد یا به عبارت دیگر رمان آن چیزی باشد که اندیشیده میشود، می بایستی در زمان حال بگذرد و این کشف جویس است. ثبت زمان حال. و روش جویس کار گذاشتن میکروفون در مغز قهرمان داستان است، یا به کار گماردن جاسوسی در ذهن او. پس زمینه چنین شخصی، خاطرات اوست، تفکرات متافیزیکی اش، ملاحظاتش در باره دیگران و...

۳. رمان کافکایی یا موقعیت گرایانه

با کافکا رمان در مسیر دیگری می افتد. شخصیت اصلی «محاکمه» اثر کافکا، نه به مناسبت ظاهر جسمانیش، نه به مناسبت خاطراتش، تمایلاتش و باور های درونیش ـ که از هیچ یک چیزی نمی دانیم ـ بلکه صرفا به جهت موقعیت خاص و ویژه ای که در آن قرار دارد، به تصویر کشیده می شود.

رمان کافکایی رمان موقعیت گرایانه است. جهان داستانی کافکا جهانی است که در آن عوامل بیرونی از چنان قدرتی بر خوردارند که محرک های درونی در برابر آن بی وزن و بی مقدارند.

۴. رمان نماد گرایانه یا رمز گشا

کوندرا از قول گمبروویچ می گوید وزن «من»ها به تعداد جمعیت کره زمین بستگی دارد(یا کسری است که صورتش واحد و مخرجش جمعیت جهان است). به این ترتیب دموکریت یکی(یا معرف یکی) از چهارصد میلیون بوده است، برامس یکی از دو میلیارد و...

با تحلیل ارقام بالا مشخص می شود که وزن «من» مرتبا در حال کاهش است و این سیری است به سوی سبک شدن، و از آن جائی که به قول کوندرا از سر حد مقدر ؟! گذشته است، سبکی است که تحمل ناپذیر است. 

کوندرا برای تبیین« من» و یا درک معمای وجودی «من»، خود را ناگزیر از درک مفتاح رمز وجودی او می داند. او می گوید با نوشتن «بار هستی»، متوجه شده است که مفتاح رمز این یا آن شخصیت، از چند کلمه کلیدی ترکیب  شده است. این کلمه ها برای ترزا عبارتند از: تن، روان، سرگیجه، ضعف، عشق شاعرانه و بهشت، و برای توما: سبکی و سنگینی.

در آثار کوندرا «من» را ماهیت وجودی اش متعین می سازد. یعنی من به مثابه معمای وجود «من».

                                                  آبان۱۳۸۹