مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

رمان و واقعیت


ماریو بارگاس یوسا در جایی گفته است:« تنوع مسائل یا چالش‌های پیش روی کسی که خود را مهیای نوشتن داستانی کرده است را می‌توان در چهار گروه عمده زیر دسته بندی کرد: الف) راوی، ب) فضا، ج) زمان و د) سطح واقعیت.»*

موضوع این بخش، چهارمین چالش پیش روی نویسنده ی مهیای نوشتن رمان، یعنی سطح واقعیت است.

قدیمی ترین گونه ادبی شعر است. ما حماسه منظوم گیل گمش را می شناسیم که درهزاره سوم پیش از میلاد سروده شده است و این در حالی است که قدیمی ترین اثر ادبی که رمان فرض می شود، دون کیشوت است که در سال ۱۶۰۵ به چاپ رسیده است. این یعنی از عمر رمان حدود چهارصد سال می گذرد؛ چیزی کمتر از یک دهم عمر شعر!

رمان در واقع شکل ادبی خاص دوران مدرن است. وابستگی رمان به جهان مدرن چنان است که به رغم عمر کوتاه آن ـ ازچند دهه قبل به این سو ـ برخی با مشاهده تغییرات متعدد وشتابنده پدید آمده در جهان، و باور به عدم توانایی رمان برای تطبیق یافتن با جهان نو، نظریه «مرگ رمان» را مطرح نموده اند. جالب آن  است که این نظریه که برخی از آن به عنوان کودتا علیه رمان یاد کرده اند، چنان به سرعت گسترش یافت که گروهی از مخالفان در رد این نظریه و در دفاع از رمان اعلام داشته اند؛ گناه نه بر گردن رمان، بلکه بر گردن جهان است! 

 یان وات در مقاله خود  با عنوان طلوع رمان**، به بررسی دلایل واقع گرایی عام رمان پرداخته و برای متمایز نمودن این واقع گرایی از مکتب ادبی رئالیسم، واقع گرایی عام مورد نظر خود را، رئالیسم صوری نامیده است. او رئالیسم صوری رمان را متأثر از پس زمینه های فلسفی دوران مدرن می داند ومعتقد است فلسفه دوران مدرن  تحت تاثیرآرای دکارت و لاک، رئالیستی است. 

وات می گوید: «ویژگی های فنی رمان که تا اینجا بر شمردیم [شامل پیرنگ، توصیف، شخصیـت، زمان، مکان و زبان]، ظاهرا همگی زمینه نیل به هدفی را فراهم می آورند که بین رمان نویسان و فلاسفه مشترک است، یعنی ایجاد چیزی که مدعی است شرحی مطابق واقع از تجربیاتی به دست می دهد که افراد عملا در زندگی خود با آن روبرو می شوند

در مبحث انواع رمان آورده ام که موضوعات رمان از آغاز تاکنون، به ترتیب تاریخی شامل:« ماجرا های من»، «موقعیت من»، « اندیشه من» و بالاخره «رمز وجودی من» بوده است.

هر یک از این اسامی شامل دوجزء است. یک جز ثابت «من» و یک جزء متغییر که «ماجرا»، «موقعیت»، «اندیشه» و «رمز وجودی» است. در این اسامی آن جزء ثابت چیزی نیست جز همان انسان واقعی و آن جرء متغییر، در واقع وجوه گوناگون زندگی واقعی است، و ترکیب این دو می شود « انسان واقعی در زندگی واقعی».

علت وابستگی رمان به واقعیت، موضوعی است که خود برای خویش برگزیده است، یعنی همان «انسان واقعی در زندگی واقعی »، یا چنان که وات گفته است الزامی است که رمان برای خود قائل شده است« تا شرحی مطابق واقع باشد از تجربیاتی که افراد عملاً در زندگی خود با آن روبرو می شوند.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                                                                     

* منبع: وب سایت دیباچه www.dibache.com    

** نظریه های رمان ، دیوید لاج و... ترجمه حسین پاینده