مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

نقشه و قلمرو


نقشه و قلمرو نخستین ( و تاکنون تنها) اثر ترجمه شده به فارسی از نویسنده، ترانه سرا، فیلم نامه نویس، بازیگر و کارگردان مشهور و جنجالی فرانسه، میشل اوئلبک(یا ولبک) است. این رمان روشنفکرانه و چند لایه که جایزه ی گنکور 2010 را به خود اختصاص داده، تاکنون شاخص ترین اثر نویسنده است.

شخصیت اصلی داستان هنرمند چند رسانه ای است به نام ژد مارتن، و داستان، مرور زندگی شخصی و پروژه های هنری اوست؛ پروژه هایی که در وقفه هایی طولانی بین آنها او به کل دست از کار می کشد.

 چنان که گفته شد نقشه و قلمرو اثری چند لایه است. داستان در لایه نخست به کاوش مناسبات هنر و واقعیت می پردازد. پروژه ی اول  ژد عکس برداری از اشیا و ابزارهای مختلف است. این پروژه شامل صدها عکس است و باعث می شود تا او در دانشگاه به عنوان فردی با استعداد شناخته شود. پروژه ی بعدی که باعث آشنایی او با زنی به اسم الگا  و همزمان شهرت او می شود، پروژه ی عکس برداری از نقشه های توریستی از مناطق مختلف فرانسه است که توسط کارخانه ی تولید لاستیک میشلن چاپ می شود. این پروژه به علاوه در آمد مناسبی را برای خالقش به همراه دارد. درسومین پروژه او از عکاسی به نقاشی رو می آورد؛ نقاشی های رنگ و روغن با موضوع مشاغل ساده و رو به زوال مثل قصابی . این پروژه شامل چهل و دو تابلو است و هفت سال زمان می برد. دلیل رو آوردن ژد از عکاسی به نقاشی، سوژه ای است که او برگزیده، یعنی انسان. او در جایی از داستان از این اعتقادش می گوید که پس از اختراع دوربین عکاسی تنها سوژه ای که هنوز ارزش نقاشی دارد آدم است و بقیه ی سوژه ها مثل طبیعت و طبیعت بی جان را می شود به عکاسی سپرد.  پروژه ی چهارم  که شامل بیست و دو تابلوی نقاشی در اندازه ی بزرگ است، عنوانش مجموعه آثار تجاری است و موضوعش مدیران موفق و مشهور است. در شاخص ترین اثر این مجموعه استیو جابز و بیل گییتس در حال بازی شطرنجی به تصویر کشیده شده اند که  منتقدی تفسیری جالب در مورد وضعیت مهره های آن می نویسد. این پروژه هجده ماه زمان می برد و  پای خود نویسنده را به داستان باز می کند؛ آن هم به شکلی جالب و غافلگیر کننده که در آن او نه نویسنده ی داستان بلکه یکی از اشخاص محوری آن است*. اوئلبک قبول می کند که کاتالوگ نمایشگاه پروژه ی چهارم را بنویسد و در ازای آن مبلغی دریافت کند. کاتالوگ بناست پنج صفحه باشد اما پنجاه صفحه می شود و در آخرین لحظات به نمایشگاه می رسد که به دلیل تاخیر او یک بار به تعویق افتاده است. در این فاصله ژد پرتره ای از  نویسنده به عنوان آخرین اثر مجموعه خلق می کند که در اواخر داستان تبدیل به کلید حل معمایی پلیسی می شود.

 آخرین پروژه ی ژد که مقارن پایان زندگی او به پایان می رسد پروژه ای ویدئویی شامل سه هزار کلیپ با میانگین زمانی سه دقیقه است که در آن زوال دست ساخته های بشر و نابودی و هضم و جذب آن در  طبیعت به شیوه ای بدیع و ابتکاری تصویر می شود.

موضوع و ترتیب پروژه های ژد کمابیش با مراحل تمدن بشری منطبق است که با ابزارسازی آغاز می شود و با یک جا نشینی به ایجاد نخستین شهرها و تقسیم کار اجتماعیِ در ابتدا ساده و سپس پیچیده می رسد که مشخصه ی عصر ما است و بیل گیتس و استیو جابز معرف آنند. پروژه ی آخر ژد اثری پیشگویانه و مبتنی بر این نگرانی درحال گسترش است که بشر در حال نابودی خود است و زمین از انسان به دلیل آسیب هایی که به آن وارد آورده انتقام خواهد گرفت.

در خلال پروژه ی چهارم با پدر ژد آشنا می شنویم. او معمار موفقی بازنشسته و ساکن خانه ی سالمندان است. ژد که تنها فرزند خانواده است و مادرش را در کودکی از دست داده، گهگاه به دیدن پدر می رود و شب های کریسمس را با او می گذراند. حضور پدر ژد لایه ای دیگر به داستان می افزاید که در آن مناسبات پدر و فرزندی در کشورهای توسعه یافته به شکلی  جالب توجه و به دور از احساساتی گری ( شاید به جز صحنه ی پایانی حضور ژد در مؤسسه ی دیگنیتاس در سوئیس) طرح می شود. حضور پدر ژد  که معماری موفق است به علاوه لایه ای دیگر به داستان می افزاید که در آن  به مرور انتقادی تاریخ معماری مدرن ـ به ویژه آرای لوکوربوزیه ـ پرداخته می شود؛ موضوعی که با حضور توأم اوئلبک و دانش او در مورد نقاشی، به تاریخ نقاشی مدرن و در مجموع تاریخ هنر این دوره گسترش میابد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: نقشه و قلمرو، میشل اوئلبک، ترجمه ی ابولنضل الله دادی،نشر نو.

*حضور این چنینی نویسنده در یک رمان  چندان معمول نیست و پیش از این در معدود مواردی دیده شده که فرشته ی ظلمت اثر ارنستو ساباتو یکی از شاخص ترین آنهاست.