مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

گذری به هند


گذری به هند اثر نویسنده و نظریه پرداز انگلیسی ای. ام. فورستر که در ایران چهل و هفت سال پس از از چاپ نخست اخیراً(در اردیبهشت ماه 1394) تجدید چاپ شده است، به گمان غالب، بهترین اثر نویسنده و یکی از برترین رمان های به زبان انگلیسی است.

این رمان به دقت طراحی شده و خوشخوان اثری واقع گرایانه است که چنان که از اسمش پیداست در هند می گذرد و حاصل تجارب شخصی نویسنده در سفر به آن کشور است. اسم کتاب برگرفته از نام شعرنسبتأ بلندی از والت ویتمن با موضوع ستایش از سازندگان دنیای نو است. 

زمان داستان سال‌های بین دو جنگ جهانی است. هند در این دوران هنوز مستعمره‌ی انگلستان است و نارضایتی‌ها‌یی که به مبارزات استقلال طلبانه و نهایتأ استقلال آن کشور می انجامد در حال شکل گیری است.

شخصیت اصلی داستان مرد جوان هندی مسلمانی به اسم عزیز است. عزیز پزشک دانش آموخته‌ی انگلستان است. او در بیمارستانی تحت سرپرستی ‌یک پزشک نظامی انگلیسی خدمت می کند. عزیز که همسرش را از دست داده صاحب سه فرزند است. او مردی ساده دل و خوش طینت است که دستی در سرودن شعر دارد و به دین و ملیتش عشق می ورزد.

داستان در کنار عزیز سه شخصیت محوری انگلیسی دارد که عبارتند از ‌یک مرد میانسال آزادمنش و مثبت اندیش به اسم سیریل فیلدینگ که عقاید او بی شباهت به عقاید فورستر نیست و ای بسا که باورهای او را در داستان نمایندگی می کند؛‌ یک زن مسن مهربان و تا اندازه ای راز آلود به نام خانم مور؛ و زن جوان کنجکاو ومرددی به اسم آدلا کوستد. آدلا به همراه خانم مور به هندوستان سفر کرده و بناست به همسری پسر خانم مور، رونی هزلپ، درآید که قاضی شهر چاندراپور، محل زندگی عزیز است.

فورستر به داشتن عقاید لیبرالی و اومانیستی شهرت دارد و امکان برقراری تفاهم و همبستگی بین فرهنگ‌های مختلف یکی از اشتغالات فکری او در آثارش و به ویژه در گذری به هند است. او در این داستان برخی از مهمترین گسل‌هایی را نشان می دهد که آدم ها را از‌یکدیگر جدا می کنند و در دسته‌های مجزا قرار می دهند.

 اصلی ترین گسل موجود در پهنه ی داستان، شکاف ملی و قومی بین انگلیس‌ها و بومیان هندی است. جماعت انگلیسی‌های مامور و مقیم هندوستان، به استثنای فیلدینگ، آدم‌های تازه به دوران رسیده و گنده دماغی هستند که به هیچ وجه حاضر به بر قراری مناسبات برابر با بومی‌ها نیستند. آن‌ها محلات، واگن‌های قطار و باشگاهها‌ی مخصوص به خود را دارند و تنها به اندازه ای با زبان بومی آشنا هستند که بتوانند دستورات خود را به مستخدمین محلی شان بفهمانند. آنها به قول هزلپ به هند نیامده اند تا خوشایند باشند(‌یا به قول دوستان عزیز در بحث آغاز کتاب؛ با بومیان دوستی کنند)، بلکه آنجا هستند تا بر هندی‌ها حکم برانند. گسل دیگر که قدیمی تر از اولی است، شکاف دینی بین هندوها و مسلمان‌هاست.‌ یکی از مهمترین مسائل حکام انگلیسی در تأمین امنیت چاندراپور مهار تنش بین مسلمان‌ها و هندو‌ها در مناسبت‌های سالانه مسلمان‌هاست.

کتاب که سه بخش با نام و سی وهفت فصل دارد، با توصیف چاندراپور و اطراف آن شروع می شود و سپس در فصل دوم به سراغ عزیز و دوستان او می رود که درگیر بحث در باره‌ی موضوع، ‌یا پرسش اصلی داستانند: آیا دوستی بین انگلیس‌ها و هندی‌ها امکان پذیر است؟

نظر یکی از دوستان عزیز در این خصوص قاطعانه منفی است؛ دیگری که اندیشه و بیانی مبهم و مشروط دارد معتقد است با انگلیس ها در کشورشان می‌شود دوست شد اما در هند این کار امکان پذیر نیست، و خود عزیز که در بحث مشارکت نمی کند، با تلاش برای جلب دوستیِ حداقل جمع برگزیده ای از انگلیس ها که شامل فیلینگ، خانم مور و آدلا است نشان می دهد که در این مورد خوش بین است.

اسامی سمبولیک سه بخش کتاب مسجد، غارها و معبد است. اوج داستان، در بخش دوم اتفاق می افتد؛ جایی که عزیز پس از باز گشت از سفر ناموفق به غارهای مارابار که او خود به منظور تحکیم دوستی با فیلدینگ و جلب دوستی خانم مور و آدلا تدارکش را دیده، دچار دردسر می شود. ماجرای غارها که حساس ترین صحنه‌ی آن تعمداً در تاریکی برگزار می‌شود، اتفاقی است که فورستر طی آن پاسخ خود را به پرسش مورد بحث عزیز و دوستانش می دهد؛ پاسخی که به رغم مثبت اندیشی او چندان امیدوارکننده نیست.

                                                       بهمن 1394

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ    

مشخصات کتاب: گذری به هند، ای. ام. فورستر،ترجمه ی حسن جوادی، انتشارات خارزمی، چاپ دوم: 1394.  

  

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد