مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

پسرها و عاشق ها


پسرها و عاشق ها(پسران و عشاق) یکی از شاهکارهای دی. اچ. لارنس، یکی از بهترین داستان های به زبان انگلیسی و یکی از بهترین رمان های همه ی ادوار است.

شخصیت اصلی اثر مرد جوان هنرمند(نقاش) حساسی است به اسم پال مورل. داستان که پانزده فصل دارد و تماماً توسط دانای کل روایت می شود، با توصیف منطقه و محله ی مسکونی معدن چی ها شروع می شود که پدر پال ـ همچون پدر خود لارنس ـ یکی از آنهاست.

در شروع داستان مادر پال، گرترود مورل ـ زنی شبیه به مادر لارنس که از او به عنوان زنی مغرور و تسلیم نشدنی از خانواده ای متوسط یاد می شود ـ او را باردار است. گرترود در این زمان پسری هفت ساله به اسم ویلیام و دختری پنج ساله به اسم آنی دارد*. او هشت سال پیش در ازدواجی دون شأن خود به همسری مورل در آمده که مردی کم سواد، عامی و علاقه مند به میگساری است. آنها زندگی فقیرانه ای دارند و به همین دلیل گرترود از بارداری سومش پشیمان است.

لارنس در پسرها و عاشق ها به شدت تحت تأثیر نظریات فروید است. عنوان فصل سوم کتاب «کنار رفتن مورل ـ روی کار آمدن ویلیام» است. در این فصل گرترود که در فصل قبل تتمه ی علاقه اش به مورل را از دست داده، قاطعانه تصمیم می گیرد همه ی عشق و علاقه اش را نثار ویلیام کند. او با خواست شوهرش برای آن که ویلیام در معدن مشغول کار شود اکیداً مخالفت می کند، چرا که رویای تبدیل شدن پسر دلبندش به آدمی مهم را در سر خود و او پرورانده است.

ویلیام همانی می شود که مادرش آرزویش را داشت. امّا در عنفوان جوانی در اثر ابتلا به بیماری می میرد. گرترود در اثر این ضربه برای مدتی طولانی در اندوهی عمیق فرومی رود که قادر نیست از آن خارج شود. چندی بعد پال که اکنون شانزده ساله است دچار بیماری می شود و در آستانه ی مرگ قرار می گیرد. ضربه ی جدید گرترود را به خود می آورد و او را به صرافت می اندازد که باید به جای تأسف بر مرده ها مراقب زنده ها باشد. پال بهبود پیدا می کند، جای خالی ویلیام را در قلب مادر پر می کند و از آغاز فصل هفتم به شخصیت اصلی داستان تبدیل می شود.

رابطه ی گرترود و پسر دومش رابطه ای دو سویه است. دلبستگی پال به مادر، کمتر از دلبستگی مادر به او نیست. بهترین چیزی که می تواند مناسبات خاص پال با مادرش را توصیف کند نظریه ی عقده ی اودیپ است که لارنس به خوبی با آن آشنا بوده است**: « محکم ترین پیوند او[پال] در زندگی اش با مادرش بود... حسی مبهم و خیالی در او وجود داشت که محکم و برپا بود و در خیال و اوهام از هم فروپاشیده نمی شد: همان جایی که مادرش بود... گویی که محور و تیرک زندگی اش مادرش بود، که هیچ راه فراری از آن نداشت.»349

باری تا پایان داستان دو زن دیگر (میریام و کلارا) در ماجراهایی پر فراز و فرود که لارنس با دقتی مثال زدنی و وسواس گونه تشریح و توصیفشان می کند وارد زندگی پال می شوند، اما تا مادر زنده است هیچیک نمی توانند جای او را در زندگی اش بگیرند.

                                                      تیر1396

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* گرترود فرزند چهارمی به اسم آرتور هم دارد که پس از پال به دنیا می آید و همچون خواهرش آنی در داستان نقش چندانی ندارد.

** همسر لارنس گفته است آنها در شروع آشنایی بیست دقیقه در مورد عقده ی اودیپ حرف زده اند.

مشخصات کتاب: پسرها و عاشق ها، ترجمه ی ناهید و افسانه قادری،نشر متیس، چاپ اول:1395.

نظرات 6 + ارسال نظر
داود صباغ 1396/04/24 ساعت 08:24

باسلام وتبریک خانه نو(اگرچه به ماشیرینی ندادید ولی منزل نو مبارک)
درمورد ترجمه کتاب چیزی ننوشتید.البته لارنس ازنویسندگان موردتایید فرهنگ ریاکارایرانی-اسلامی نیست (عجب حرفی شد.کدام نویسنده بزرگ مورد تاییدماست؟؟؟)به همین دلیل نمی دانم چقدراز متن احتمالاسانسورشده.مترجم هارا هم متاسفانه نمی شناسم.نکته دیگراینکه باهمه اشتهار این کتاب،چه نسبتی بین ارزش ادبی آن باارزش ادبی کتاب"فاسق(عاشق؟!) لیدی چاترلی"می بینید؟
ارادتمند
صباغ

ممنون از لطف شما.به مناسبت این جور جابجا شدن ها که من متأسفانه سابقه اش را داشته ام به جای شیرینی باید حلوا داد!
در مورد ترجمه چون امکان خواندن اثر اصلی را نداشته ام و ندارم واقعأ نمی دانم چیزی از آن حذف شده یا خیر و نمی توانم در مورد کیفیت آن داوری داشته باشم.
از آنچه در باره ی این کار خوانده ام به نظرم می رسد بهترین اثر، یا یکی از دو، سه بهترین آثار لارنس باشد. لیدی چترلی هم از آنچه درموردش گفته می شود باید یکی از بهترین های او باشد.

سحر 1396/04/24 ساعت 12:39

موافقم که یکی از ارزشمندترین آثار ادبی انگلستان است، من خیلی سالها پیش که تازه انگلیسی خواندن را شروع کرده بودم، نسخه ی خلاصه ای از آن خواندم که همان موقع هم واقعا متعجبم کرد و قضیه ی عقده ی ادیپ توی آن نسخه هم کاملا واضح بود.
فکر نمی کنم اون موقع به فارسی ترجمه شده بود البته من واقعا دنبالش نرفتم.
لارنس از مهمترین های ادبیات انگلستان است و من از مدتها پیش به نسخه ی دانلود شده ی "فاسق لیدی چترلی" نگاه می کنم و فرصت نمی شود بخوانمش

معمولاً از این دو اثری که اسم برده شد به عنوان شاهکارهای لارنس یاد می شود.
پسران و عشاق(که من آن را به پسرها و عاشق ها ترجیح می دهم) اولین بار است که به فارسی ترجمه و چاپ می شود.
لیدی چترلی را فرصت کردید بخوانید و ما را هم بی نصیب نگذارید.

مهرداد 1396/04/25 ساعت 11:05

سلام
من هنوز هیچ کتابی که از این نویسنده نخوانده ام نکته حاکی از نادانی اش این بود که تابحال نمی شناختمش.
ممنون بابت آشنایی .

لارنس از پدیده های داستان نویسی است. به جز این رمان چند داستان بلند هم از او به فارسی ترجمه شده است.
ممنون از توجه شما.

مهرداد 1396/04/25 ساعت 12:01

منظورم نکته حاکی از نادانی ام بود . اشتباه نوشتم . پوزش.

متوجه منظورتان شده بودم.

سلام بسیار به مدادِ عزیز
خونه ی نو مبارک
+ امیدوارم مشکلات حل بشه و کاملا "یک جا نشین" بشی، تا بتونی راحت مطالبت رو بنویسی و ما هم بخونیمش.
+ وقتی کسی چون مداد، کتابی رو توی لیست بهترین رمان تمام دوران ها میاره، من یکی که نمی تونم سراغش نرم.
ممنونم بابت معرفیش.
+ یکی از دوستان، اشکالی به لیست های "10تای برتر" من و میله ی عزیز وارد می دونست و می گفت که تا حالا 50 تا رو گفتین اینا ده تای برترن!
خواستم بگم اساسا این لیست ها، در بعد تعریف میشن و اعضا هم در بعدهاشون گنجونده میشن . کاملا طبیعیه که حتی تا 100 رمان رو ده تای برتر تمام دوران ها معرفی کنیم.
+ نمی دونم لیست مداد عزیز هم مثلِ ما هست یا از جبرِ اعداد پیروی می کنه؟!

سلام و درود به مجید خان مویدی
ممنون. خودم هم امیدوارم. تا به حال این چهارمین منزل است.
تفاوت فهرست من با لیست شما در این است که فهرست من به قول خودت از جبر اعداد و اساسا هیچگونه جبری پیروی نمی کند و به دلیل همین ویژگی می توانم هر تعداد داستانی که خواستم به آن اضافه کنم.
کار شما هم البته همانطور که گفته ای کاملا طبیعی است و ایرادی به آن وارد نیست.

میله بدون پرچم 1396/05/02 ساعت 10:14

سلام
با توضیحی که مجید در مورد لیست ما داد و شما هم در ذیل آن توضیح دادید لیست‌های ما و شما از لحاظ ساختاری کاملاً به هم شبیه است
من از این نویسنده زنی که گریخت را خوانده‌ام و روباه را هم نخوانده در کتابخانه دارم. جالب بود برایم.
اینکه بیست دقیقه در مورد عقده اودیپ در شروع آشنایی‌شان حرف زده است نشان می‌دهد چه جایگاهی برایش داشته است.

این که ما از مسیرهای مختلف به نتیجه ای واحد رسیده ایم خیلی اطمینان بخش است.
لارنس را می دانید که خواندنی است. این کارش فرصتی برای آشنایی بیشتر با او ست. مناسبات شخصیت اصلی و مادرش که عقده ی اودیپ تعبیر کاملاً مناسبی برای آن است بازتابی است از مناسبات خود لارنس و مادرش.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد