مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

دستیار

دستیار رمان دیگری است از خالق یاکوب فون گونتن، روبرت والزر.

شخصیت  اصلی اثر که داستان از نگاه او روایت می شود، مرد جوانی است به اسم یوزف. در شروع قصه وار کتاب او را می بینیم که در مقابل در خانه ی ارباب یا کارفرمای جدیدش ایستاده است: « یک روز ساعت هشت صبح مرد جوانی ایستاده بود جلو در یک خانه ی تک افتاده ی به ظاهر شکیل. باران می بارید. کسی که ایستاده بود آن جا باخودش فکر کرد« چه عجب! چتر همراهم هست.» آخر در سال های گذشته هیچ وقت چتر نداشت. در یکی از دست هایش که مستقیم به طرف پایین دراز شده بود چمدانی خاکستری بود، چمدانی بسیار ارزان قیمت.»

یوزف که چمدان ارزان قیمت خاکستری حکایت از وضعیت مالی ضعیف  او دارد، مثل یاکوب فون گونتن، آدمی کمابیش بدون گذشته و دم غنیمتی است. کارفرمای جدید او مهندس توبلر است. توبلر مخترعی با ایده هایی جالب است که قادر نیست سرمایه گذاری برای طرح هایش بیابد. اختراعات او به ترتیب شامل ساعت تبلیغاتی، دستگاه خودکار فروش گلوله های شکاری و نوعی صندلی چرخدار است. یوزف بناست منشی و کارپرداز توبلر باشد. محل کار و زندگی توبلر خانه ای بزرگ و زیبا در یک روستا در حاشیه ی دریاچه ی زوریخ است. یوزف بناست در اتاقی در یکی از طبقات خانه اسکان داده شود. او در واقع کارمند سرخانه خواهد بود.

توبلر یوزف را استخدام می کند اما به جای آن که  طبق معمول در ابتدا در مورد دستمزد کارمند جدیدش با او توافق کند، او را به اتاق غذا خوری راهنمایی می کند تا در آنجا هر چقدر که مایل است صبحانه نوش جان کند. یوزف شکم ی سیر صبحانه می خورد و کارش را شروع می کند بدون آن که نه آن روز و نه هیچ گاه دیگر بداند دستمزدش چه میزان خواهد بود و نه حتی در پایان همکاری دستمزدی دریافت کند.

ممکن است بپرسید چطور چنین چیزی ممکن است؟ آن هم نه در ناحیه ای دور افتاده در آفریقای چند صد سال پیش، بلکه در سوئیس اویل قرن بیستم. تنها راه دانستنش خواندن دستیار و شناختن یوزف و دنیای اوست؛ دنیایی که در آن نهایت خوشبختی به نحوی حیرت انگیز تنها در امکان تامین ابتدایی ترین نیازهای زیستی انسان، شامل چیزی برای خوردن و جایی برای خفتن خلاصه می شود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: دستیار، روبرت والزر، ترجمه ی ناصر غیاثی، نشر چشمه.

نظرات 4 + ارسال نظر
یلدا 1397/08/05 ساعت 15:17

سلام.
چقدر وبلاگ شما پر محتواست. کتاب همیشه منو جادو می کنه و اینجا چقدر کتاب بود که من اسمشون رو هم نشنیده بودم.
شما چقدر کتابخوان و چه فروتن هستید.
سفارش کتاب 2666 رو دادم که از کتابخانه برام بگیرن. امیدوارم دوستش داشته باشم. ( چون اگه کتابی دلزده ام کند، یک مدت سمت کتاب نمی روم- میدونم، عادت بدی است!)

سلام و درود
ممنون از توجه و لطف شما.
امیدوارم از این کتاب خوشتان بیاید.
در هر حال خوشحال می شوم نظرتان را در موردش بدانم.

سحر 1397/08/07 ساعت 20:21

دلم میخواهد بدانم در پایان کتاب هم، دستیار همچنان به این نهایت خوشبختی قانع است یا قصه شگفتی دیگری برایمان دارد؟!

یوزف در آغاز و میانه و پایان داستان همان است که گفته شد.
نمی دانم والزر این شخصیت های عجیب را چطور این همه واقعی از کار در می آورد.

میله بدون پرچم 1397/08/09 ساعت 17:26

کنترل کردم دیدم یاکوب فون گونتن در کتابخانه‌ای در همین اطراف حضور دارد
چطور چنین چیزی ممکن است!؟ در واقع شرط وقوع یا یکی از شرایط وقوع می‌تواند این باشد که نیازهایی بالاتر (طبق هرم مازلو) برای یوزف و در ذهنش به وجود نمی‌آید. برای اوایل قرن بیستم چنین چیزی امکان دارد اما الان شک دارم در این دنیایی که تبلیغات مختلف آدمها را دچار احساس نیازهای مختلف می‌کند چنین موجودی بتواند دوام بیاورد.

می شود فکرش را کرد که هنوز هم آدمی پیدا شود که فقط نیاز داردشکمش را سیر کند. اما این که چنین آدمی چطور می تواند دستیار و منشی مخصوص یک مهندس مخترع باشد در خور تامل است.
به آدرسی که معرفی کرده ای رجوع کردم. وضع کتابخانه های ما به مراتب بهتر از آن چیزی است که حدس می زدم.

سلام بر مداد سیاه گرامی
سوال اینجاست که با خواندن این کتاب به پاسخ این سوال و دلیل و ریشه عدم نیاز این منشی به هیچ چیز جز خواب و خور دست می یابیم؟

سلام و درود
میلان کوندرا مطلبی به این مضمون دارد که برای باور پذیر کردن شخصیت های داستانی نیازی نیست که نویسنده خیلی در مورد آنها توضیح دهد، آن چه ضروری است این است که آنها جایی را که در داستان به ایشان اختصاص داده شده پر کنند. یوزف به گونه ای ساخته و پرداخته شده که به خوبی جای خود را پر می کند و بنابر این می شود او را فهمید و باور کرد.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد