مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

شماره صفر


شماره صفر هفتمین و آخرین رمان اومبرتو اکوست.

مکان داستان شهر میلان و زمان آن دهه ی پایانی قرن بیستم است. راوی داستان مرد جوان تا میانسالی به اسم کلونا است. کلونا سفارشی نویس روزنامه های محلی و ویراستار چند موسسه ی انتشاراتی  نه چندان مشهور است.

در شروع داستان راوی با ترس و نگرانی متوجه می شود که آب آپارتمانش قطع شده است. داستان در فصل بعد چهار سال به عقب می رود؛ زمانی که او از فردی به اسم سی می، سفارش نوشتن کتابی به اسم او را با دریافت دستمزدی نسبتا کلان می پذیرذ. کتاب بناست حاوی خاطرات روزنامه نگاری باشد که در روزنامه ای به اسم فردا مشغول به کار است. تامین کننده ی مالی روزنامه مرد ثروتمندی با معاملاتی مشکوک به اسم ویمرکاته است و نکته ی جالب این است که روزنامه ای که او با دست و دلبازی خرجش را خواهد داد، اساساً بنا نیست به انتشار برسد. هدف ویمرکاته تنها چاپ چند نسخه پیش شماره ـ یا همان شماره ی صفرـ  احتمالاً به منظور قدرت نمایی به رقبای تجاری یا باج خواهی از آنهاست.

یکی از اعضای هیئت تحریریه ی فردا آدمی عجیب و توطئه اندیش به اسم براگادوچو است. او به طور محرمانه مشغول کار بر روی پروژه ای به لحاظ سیاسی خطرناک است که ثابت می کند موسیلینی در سال 1945 به دست پارتیزان ها اعدام نشده بلکه زنده مانده و از پشت پرده  رهبری جریانات سیاسی عمده در سطح ایتالیا و بلکه جهان را به عهده گرفته است. او داستانش را با کلونا در میان می گذارد و به این ترتیب علاوه بر خودش او را هم در معرض خطر قرار می دهد؛ خطری که در شروع داستان کلونا قطع آب آپارتمانش را نشانه ی قریب الوقوع بودن آن تلقی می کند.

شماره صفر همچون دیگر داستان های اکو طرحی پیچیده و معمایی دارد و حاوی دیدگاههای نویسنده در مورد تئوری توطئه، سیاست و مطبوعات است. کتاب را رضا علیزاده ترجمه کرده و انتشارات روزنه به چاپ رسانده است.


نظرات 3 + ارسال نظر
میله بدون پرچم 1398/03/20 ساعت 14:11

سلام بر مداد گرامی
با همین دو سه پاراگراف عاشق کتاب شدم... حس مشتری وفاداری را دارم که به کافه مورد علاقه‌اش وارد شده و به کافی‌من سفارش می‌دهد: همون همیشگی

درود بر میله بدون پرچم
تعبیر بسیار زیبا و جالبی است.
جدا حیف که اکو فقط هفت رمان نوشته.

سلام بر مداد سیاه گرامی
به به ، پس به قولی که داده بودید عمل کردید و این کتاب اکو را هم خواندید.
این کتاب اولین و تا به حال آخرین کتابی است که از اکو خوانده ام و هر چند شاید گزینه مناسبی برای آغاز اکو خوانی به حساب نیاید اما من دوستش داشتم و بعد از دوبار خواندن رازهای گشوده شده اش حسابی جای نویسنده را در دلم باز کرد و خیالم رو راحت کرد که باز هم کتابی از او خواهم خواند .
شما نظر خودت درباره کتاب چی بود؟ کتاب رو دوست داشتید؟ نسبت به دیگر آثاری که از او خواندید چطور؟
من ترجمه سیروس شاملو رو خوندم که زیاد به دلم ننشست. این ترجمه چطور بود؟

سلام و درود
این پنجمین کاری است که از اکو خوانده ام. به نظرم نمی شود آن را در ردیف نام گل سرخ و آونگ فوکو جای داد اما همانند دیگر آثار نویسنده و از جمله دو اثری که نام بردم کاری خواندنی و جذاب است.
باترجمه مشکلی نداشتم.

میله بدون پرچم 1398/04/14 ساعت 06:31

این کتاب را به کتابخانه اضافه کردم

کار خوبی است. تعداد کارهای اکو زیاد نیست می شود تمامشان را خواند.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد