مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

زنگ انشا


زنگ انشا تنها رمان ترجمه شده به فارسی از نویسنده ی برجسته ی آلمانی، زیگفرید لنتس است.

داستان به تناوب در دو زمان حال و گذشته می گذرد. زمان حال، دهه ی ششم قرن بیستم و زمان گذشته، سال های جنگ جهانی دوم است. مکان رخدادهای گذشته آبادی کوچک روگبول در شمالی ترین بخش کشور آلمان در مجاورت دریای شمال و مکان رویدادهای زمان حال دارالتادیبی در جزیره ای  واقع در رودخانه ی البه در حومه ی هامبورگ است.

شخصیت اصلی و راوی فراموش نشدنی داستان پسر جوانی است به اسم زیگی یپزن. زیگی که به دلیل سرقت چند تابلوی نقاشی به دارالتأدیب منتقل شده  در شروع داستان به سلولی انفرادی منتقل می شود. زیگی که اتفاقاً مهارتی کم نظیر در نوشتن دارد، در زنگ انشا به دلیل هجوم خاطرات با مشکل انتخاب مطلب مواجه شده و در پایان کلاس ورقه ی سفید تحویل معلم داده است. مدیر مرکز با شنیدن دلیل زیگی دستور داده او را به سلول انفرادی منتقل کنند تا سر فرصت خاطراتش را سامان دهد و انشایش را بنویسد.

زیگی وظیفه شناسی را از حد می گذراند و ماهها مشغول نوشتن انشایی چند صد صفحه ای می شود که بدنه ی اصلی داستان را شامل می شود و تلاش می کند به این پرسش اساسی پاسخ دهد که تکلیف قربانیان وظیفه شناسی ما چیست؟

اگر بخواهیم زنگ انشا را برحسب نظریه ی ادوین میور که رمان ها را به دوگروه رمان عمل و رمان شخصیت تقسیم می کند تعریف کنیم، باید گفت این اثر در گروه رمان عمل قرار می گیرد که ویژگی اصلی آن تعداد کم شخصیت و گسترش آن در زمان است( در مقابلِ گروه دیگر که اشخاص زیادی دارند و در مکان گسترش پیدا می کنند).

اشخاص محوری و مؤثر داستان دو نفرند؛ پدر راوی که پلیسی به نحوی افراطی وظیفه شناس است و دوست قدیمی او، ماکس یپزنِ نقاش که عامل علاقه ی راوی به نقاشی است و نویسنده بی گمان در خلق او و شرح و توصیف آثارش به نقاش معروف آلمانی متولد دانمارک، امیل نولده و آثار وی نظر داشته است. عمل مرکزی که داستان پیرامون آن شکل می گیرد حکم ممنوعیت کار نقاش است که در سال های جنگ دوم جهانی از سوی مقامات حکومت نازی صادر می شود و پدر راوی به رغم دین بزرگی که به نقاش دارد تصمیم می گیرد با وظیفه شناسی هر چه تمام تر بر اعمال آن نظارت کند و در این راه از راوی که مورد توجه و علاقه ی نقاش است نیزاستفاده کند.

از جمله ی امتیازات ویژه ی داستان، توصیفات تابلو مانند مناظر ساحلی دریای شمال است. همان مناظری که امیل نولده برای نمایش نظایر آن در آثار خویش گاه گویی سطح کار را به جای  آن که رنگ آمیزی کند، شعله ور ساخته است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: زنگ انشا، زیگفرید لنتس، ترجمه ی حسن نقره چی، انتشارات نیلوفر.

نظرات 2 + ارسال نظر
میله بدون پرچم 1399/08/19 ساعت 16:56

سلام بر مداد گرامی
این کتاب یکی از موارد انگشت‌شماری است که قبل از شما خوانده‌ام
همانطور که حدس می‌زدم کاری بود که حتماً مورد پسند شما واقع می‌شود.
چقدر داستانهایی که آلمانیها درخصوص خودشان و دلایل اطاعت بی چون و چرا از هیتلر و مسایل یک دهه قبل از وقوع جنگ و جنگ نوشته‌اند خواندنی است. به قول یکی از شخصیتهای داستان دوست بازیافته (فرد اولمن) اصلاً قابل تصور نیست که ملتی که گوته و شیلر دارد تسلیم مزخرفاتی که هیتلر می‌گوید بشود! اما شدند و همین شدنشان لااقل دستمایه چه داستانهای معرکه‌ای شد...

سلام و درود
اثر بسیار جالبی است که جالبی اش را از یادداشت خودت حدس زدم.
بسیاری معتقدند دموکراسی پروژه نیست بلکه روندی تدریجی است و برخی باور دارند که متاسفانه دموکراسی برگشت پذیر است. تجربه ی آلمان از شواهد گروه اخیر است. نبایستی قدرت احزاب و قوتی که دموکراسی آلمانی پیش از نازیسم داشت را دست کم گرفت. به رغم گو ته و شیلر و سابقه ای که ذکر شد آلمان چنان شد که شد و معلوم نیست اگر جنگ به حاکمیت نازیسم خاتمه نداده بود سر نوشت آلمان و اروپا چه می شد.

سلام بر شما دوست بزرگوار
اول بار که در وبلاگ میله با این کتاب آشنا شدم طرح تخفیفی فصلی بود و این کتاب را تهیه کردم اما هنوز موفق به خواندنش نشدم و این یادداشت شما مرا ترغیب کرد که کمی نوبتش را جابجا کنم. خوانده هایم از ادبیات آلمان بسیار اندک بوده اما همواره هاینریش بل جایگاه ویژه ای در بین کل نویسندگانی که از آنها کتاب خوانده ام داشته و دارد. حرف از نقاشی شد یاد کتاب دوست بازیافته و حرفی که آرتور کوستلر درباره نویسنده آن زده بود افتادم که گفته بود او مانند همه نقاشان خوب می داند چگونه به جزئیات بپردازد و همه آنها را در بومی کوچک جا دهد.
اشاره شما به آن تقسیم بندی رمان به دو نوع رمان عمل و شخصیت هم برام خیلی جالب بود و تا به حال چیزی درباره اش نشنیده بودم. ممنون

سلام و درود بر شما دوست گرامی
ادبیات آلمان بسیار غنی است و نویسندگان برجسته ای دارد که خوشبختانه تعداد نسبتا زیادی از آنان در ایران شناخته شده اند. من هم مثل شما به هاینریش بل علاقه ی ویژه ای دارم و تقریبا تمام رمان های ترجمه شده اش را خوانده ام و از آن میان سه گانه ی سیمای زنی در میان جمع، عقاید یک دلقک و و حتی یک کلمه هم نگفت را بسیار ستایش می کنم.
رمان را به شیوه های مختلف تقسیم بندی می کنند که در بخش اول سلسله مباحث در باره ی رمان به بعضی از آنها اشاره کرده ام. تقسیم بندی که در اینجا آمده را به دلیل تناسبش با موضوع انتخاب کردم.
ممنون از لطف و توجه شما.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد