مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

کشتی ساکورا


کشتی ساکورا رمانی آخرالزمانی است از خالق «زن در ریگ روان»، کوبو آبه.

داستان با حجمی قریب به سیصد صفحه و بیست و پنج فصل در زمانی در حدود یک شبانه روز می گذرد و راوی و شخصیت اصلی آن مرد میان سالی است ملقب به موش کور که عمیقاً معتقد است جهان در معرض فاجعه ای اتمی است.

او سه سال است که در حال آماده سازی پناهگاهی برای نجات خود و تعداد معدودی افراد برگزیده است. پناهگاه که موش کور از آن به عنوان کشتی یاد می کند معدنی زیرزمینی و متروکه شامل کیلومتر ها گالری لابیرنت مانند و تالارهایی وسیع است که او در این مدت در یکی از آنها اقامت دارد.

در شروع داستان موش کور که کار تدارک کشتی را به اتمام رسانده و در پی یافتن خدمه ای مورد اعتماد برای آن است با چند عدد بلیط نجات در جیب، در یک مجتمع تجاری از غرفه ی حشره فروشی سر در می آورد که حشره ای عجیب را در معرض فروش گذاشته است؛ حشره ای نمادین و کرم مانند به اسم یوپکاچیا که از مدفوع خود تغذیه می کند و در این حال در وضعیتی  دایره مانند دور خود می چرخد.

جزء دوم اسم کتاب، ساکورا، در ژاپن به افرادی گفته می شود که شغل آنها بازار گرم کنی است. ساکوراها به طرق مختلف مشتریانی را به خریدن چیزهایی تحریک و ترغیب می کنند و در پایان روز سهم خود را از فروشنده دریافت می کنند.

موش کور در غرفه ی حشره فروش با زن و مرد جوانی در حال خرید یوپکاچیا برخورد می کند که بعد تر معلوم می شود سا کورا هستند و خریدشان نمایشی فریب آمیز به منظوربه دام انداختن موش کور بوده است.

در ماجرایی که در غرفه ی حشره فروش اتفاق می افتد ساکورا ها به بلیط نجات موش کور که بر پشت آن نقشه ی محل پناهگاه چاپ شده دست پیدا می کنند. موش کور نگران از لو رفتن کشتی نجات، شتابان به آنجا باز می گردد و ...

کشتی ساکورا فانتزی نمادپردازانه، معمایی و هوشمندانه با جزئیاتی دقیق و وسواس گونه است. داستان ترجمه ی فریدون توسلیان است و توسط انتشارات کتاب فانوس منتشر شده است.

نظرات 4 + ارسال نظر

سلام بر شما دوست بزرگوار.
امیدوارم حالتان خوب باشد و دلتان خوش
سال نو رو بهتون تبریک می گم و امید سال خوبی در پیش داشته باشید.
برام جالب بود که پیش از اینجا در وبلاگ مشق مدارا و پس از آن در یادداشت میله یادداشت مربوط به زن در ریگ روان را خوانده بودم و وقتی برای تبریک سال نو اینجا خدمت رسیدم باز هم با یادداشتی درباره کتاب این نویسنده مواجه شدم. به گمانم آبه قصد دارد به من بفهماند که دیگر کوتاهی بس است و امسال باید به سراغ یکی از آثار من بیایی
ممنون از شما

سلام و درود
سال نو بر شما مبارک. امیدوارم در سال پیش رو تندرست و شادکام باشید.
میله و من نوسنده ها و کتاب های مشترک زیادی داریم.
کوبو آبه نویسنده در خور تاملی است و زن در ریگ روان شروع خوبی برای آشنایی با اوست.
ممنون از لطف شما.

با سلام و آرزوی سلامتی!
کتاب ریگ روان واقعا خواندنی‌ست، با موضوعی به یاد ماندنی.
ممنون از معرفی! امیدوارم فرصتی فراهم بشود و به آثار دیگر آبه هم بپردازم.

سلام و درود
زن در ریگ روان جدا اثر در خور توجهی است. در این سال ها آن را به افراد زیادی از هر سن و هر سلیقه معرفی کرده ام و همه آن را تحسین کرده اند. خوشحالم که شما هم آن را پسندیده اید.
ممنون از لطف شما. تندرست و شادکام باشید.

میله بدون پرچم 1400/01/26 ساعت 15:07

سلام بر مداد گرامی
طرح داستان که معرکه است و حتماً فضایی را خواهد ساخت که خواننده را به تامل وا دارد. مثل زن در ریگ روان. اینجا هم آن علاقه به حشره را می‌توان دید ظاهراً امضای کوبو آبه است
ترجمه چطور بود؟

سلام و درود
کوبو آبه اساسا نویسنده ی تامل برانگیزی است. نمی دانم این موضوعات چگونه به ذهنش خطور می کند. هر چه هست این داستان هم مثل زن در ریگ روان تا آخرین صفحات و کلمات خواننده را کنجکاو و علاقه مند نگه می دارد.
کوبو آبه چنان که یادم است حشره شناس هم هست. احتمالا علت حضور حشرات در داستانهایش همین است. حشره ی این داستان که تمثیلی هم هست چنان عجیب است که تخیلی به نظر می رسد.
ترجمه به نظرم مشکلی نداشت.

میله بدون پرچم 1400/01/28 ساعت 15:22

سلام مجدد
سفارش دادم این کتاب را باضافه چند کتاب دیگر از پست‌های قبلی
ممنون

سلام و درود
منتظر نظراتت خواهم بود.
ممنون از شما.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد