مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

چیزهای شفاف

چیزهای شفاف رمان ماقبل آخر ناباکوف و یکی از آثار بحث برانگیز اوست.

داستان شروعی ابهام آمیز و  فلسفی دارد که حاوی اندیشه ی اصلی آن است: « ... آینده چیزی نیست جز صنعتی ادبی، شبحی خیالی... وقتی ما بر شیئی مادی تمرکز می کنیم، در هر وضعیتی که باشد، خود همین دقت ممکن است به غرق شدن بی اراده ی ما در تاریخچه ی آن شئ بینجامد. تازه واردها اگر می خواهند ماده دقیقاً در سطح این لحظه بماند باید یاد بگیرند تنها بر سطح ماده بسرند. چیزهای شفاف که گذشته از پس شان می درخشد. باید روشن تان کنم.  روکش نازکی از واقعیت  بی واسطه روی ماده ی طبیعی و مصنوعی کشیده شده و هر که می خواهد در اکنون، با اکنون، بر اکنون بماند، باید که لطفاً این لایه ی نازک را نشکافد و گرنه معجزه نمای تازه کار خودش را نه در حال راه رفتن روی آب که به حال سقوطی صاف میان ماهیان خیره میابد .»

شخصیت اصلی چیزهای شفاف مرد ویراستاری آمریکایی به اسم هیو پرسون است و راوی آن موجودی مرموز، با اقتداری در حد دانای کل است که هویتش به سختی قابل کشف است.

داستان از نوع مدار بسته یا دایره ای است و در پایان به نقطه ی آغاز باز می گردد. در شروع ماجرا هیو که آدمی گذشته گراست به فاصله چند سال برای چهارمین بار به سوییس سفر می کند، به هتل محل اقامت قبلی خود می رود و سراغ اتاقی را می گیرد که در سفر پیش به اتفاق همسر مرحومش ماه عسل خود را در آن اقامت داشته اند.

در سفر نخست، هیو که در سنین جوانی است در صحنه ای مضحک پدرش را از دست می دهد. دو سفر بعدی او برای ملاقات با نویسنده ای به اسم «ر» است که هیو ویراستاری اثر چند قسمتی او به نام مستعیرات! را به عهده دارد و در یکی از همین سفرهاست که او با همسرش آشنا می شود. 

هیو و همسرش پس از ازدواج به هتل شروع داستان می روند. شب هنگام همسر جذاب، عجیب و ماجراجوی هیو او را وادار می کند تا در یک مانور حریق و با فرض آتش گرفتن هتل و مسدود شدن راههای خروج، از طریق پنجره اتاقشان که در طبقه ی سوم قرار دارد از ساختمان بگریزند؛ مانوری که بعد ها کار دست زن و شوهر می دهد  و هیو را گرفتار مصیبتی هولناک می کند که زمینه ساز سفر چهارم او به سوییس است.

چیزهای شفاف برخلاف اسمش اثری غیر شفاف و بسیارسخت فهم است. ترجمه ی فارسی علاوه بر داستان شامل چهار پیوست، از جمله مصاحبه ای با ناباکوف است که در آنها تلاش شده تا از داستان رمزگشایی شود. 

نظرات 1 + ارسال نظر
میله بدون پرچم 1400/01/26 ساعت 15:10

سلام بر مداد گرامی
وقتی شما بگویید سخت‌فهم آدم پشتش می‌لرزد
یاد و خاطره دعوت به مراسم گردن زنی در ذهنم زنده شد. آنجا هم پیوست‌هایی داشت که در آن تلاش شده بود رمزگشایی انجام شود
کتاب به همراه حل‌المسائل

سلام و درود
من که سهل است جان آپدایک هم در یکی از ضمایم کتاب گفته که داستان را نفهمیده. البته برای شما که داستان را دوبار می خوانی کار راحت تر خواهد بود. هرچه هست من چه به دلیل ویژگی های خود داستان و چه تحت تاثیر جاذبه ی ناباکوف آن را با علاقه و لذت خواندم.
تعبیر حل المسائل به جا و جالب بود.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد