مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

چهره ی پنهان (گریس دیگر)


در سال 1843 در پرونده ای مبهم و جنجالی زن و مردی به اتهام دوفقره قتل صورت گرفته در حوزه ی قضایی تورنتوی کانادا محاکمه شدند. مرد اعدام شد و زن که گریس نام داشت محکوم به حبس طولانی مدت شد تا مارگارت اتوود حدود یک و نیم قرن بعد به سراغ پرونده اش برود و او را تبدیل به شخصیت اصلی داستانش کند که از جمله معتبر ترین آثار اوست.

داستان را  که شیوه روایتی خاص و راویان متعددی دارد که از جمله امتیازات آن محسوب می شود، گریس در حالی شروع می کند که بیست و چهار ساله است و هشت سال اخیر را در زندان به سر می برد. زمان شروع روایت گریس سال1851 است. او در این زمان به دلیل رفتار خوب در زندان این امکان را یافته است که ساعاتی را در روز به عنوان مستخدم  در منزل والی شهر بگذراند و شبها به زندان بازگردد.

محکومیت گریس که ادعا می کند چیزی از ماجرای قتل ها را به یاد نمی آورد از ابتدا موافقین و مخالفینی داشته و جمعی از مخالفین که در کمیته ای مذهبی عضویت دارند در پی آنند تا به هر قیمتی که شده بی گناهی او را ثابت کنند. یکی از اقدامات این گروه دعوت از پزشکی به اسم سایمون جردن با عقاید جدید روانشناسانه برای بررسی وضعیت روحی و روانی گریس و کمک به اثبات بی گناهی اوست.

دکتر جردن شخصیت مقابل گریس و یکی دیگر از راویان داستان است و به کمک اوست که با آخرین نظریات روانشناسانه ی زمان داستان آشنا می شویم. او که در اروپا تحصیل کرده تلاش می کند تا با استفاده از آخرین دستاوردهای روانشناسی به راز گریس پی ببرد.

گریس دیگر اثری معمایی و جذاب است که به نحوی تأمل برانگیز به مفاهیمی اساسی همچون گناه، مجازات، وجدان، جنسیت ، جنون و... می پردازد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: چهره ی پنهان (گریس دیگر)،مارگارت اتوود، ترجمه ی جلال بایرام، انتشارات نیلوفر.

نظرات 2 + ارسال نظر
میله بدون پرچم 1400/11/23 ساعت 18:03

سلام بر مداد گرامی
کنجکاو شدم و مختصری در مورد شخصیتی که داستان برگرفته از اوست جستجو کردم. واقعاً اصل قضیه هنوز هم معماست. کنجکاو شدم.
از این نویسنده عروس فریبکار و چشم گربه را خوانده‌ام. آدمکش کور هم در انتظار خوانده شدن است.

سلام و درود فراوان
شاید همین جنبه ی معمایی پرونده و حواشی آن باعث جلب نظر اتوود شده است. از اتوود من سالها پیش آدمکش کور را خوانده
بودم تا همین کار که اثری جالب و به یاد ماندنی است. یادم است که آن داستان هم مرا تحت تاثیر قرار داد.

سلام به شما
متاسفانه من از اتووود به نسبت آن‌چه که درباره‌اش شنیده‌ام هنوز کتابی نخوانده‌ام.
برنامه‌ی مطالعه‌ی این یکی‌دو ماه باقیمانده از سال را بسته‌ام، به شرط حیات، امید که به زودی فرصتی دست بدهد برای پرداختن به این نویسنده.

سلام و درود بر شما
من هم تا کنون خیلی جدی به اتوود نپرداخته ام و این دومین کاری است که از او خوانده ام .
فکر کنم آدم کش کور یا همین کتاب شروع خوبی باشد.
به قول دولت آبادی عمرتان به کمال.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد