مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

مصائب جی.اچ


مصائب جی. اچ از رمان های شاخص نویسنده ی اوکراینی ـ برزیلی، کلاریس لیسپکتور است.

داستان صرفاً یک شخصیتِ راویِ زن به اسم جی.اچ دارد و تنها در چند ساعت در یک آپارتمان در طبقه ی فوقانی ساختمانی مسکونی در ریودوژانیرو می گذرد.

کل داستان تک گویی راوی از تجربه ی روز گذشته ی او خطاب به مخاطبی غایب است. تجربه ای که در شروع کنجکاوی برانگیز داستان از آن به عنوان به هم ریختگی عمیق یاد می کند که باعث وحشتش شده است.

جی اچ زنی تنهاست در آپارتمانی لوکس و بزرگ. او مستخدم زنی سیاه پوست داشته که روز قبل ترکش کرده است. در زمان روایت او از روی کنجکاوی می رود که اتاق مستخدم را وارسی کند. اتاق خالی و مرتب تر از آن است که انتظارش را دارد. تنها چیزی که توجهش را به طور خاص جلب می کند تصویر نقاشی شده ای ساده و باخطوط پیرامونی از یک زن، یک مرد و یک سگ بر یکی از دیوارهاست. او سپس تصمیم می گیرد کمد دیواری اتاق را وارسی کند و آنجا چشمش به چیزی می افتد که که عامل اصلی آن به هم ریختگی عمیق است؛ به هم ریختگی که حاصل مکاشفه ی هستی شناسانه و انسان شناسانه ای عمیق و جذاب از نوع عرفانیِ پانتئیستی(همه خدایی) است. مکاشفه ی جی. اچ گرچه در ظرف چند ساعت و در یک اتاق اتفاق می افتد چنان روایت می شود که گویی پس از سفری زیارتی در مسیری بسیار پر پیچ و خم و ناهموار با راه گم کردگی ها و توقف ها و بازگشت ها ی متعدد که مقتضی چنین مقصد و مقصودی است حاصل آمده است.

نمی دانم آیا تا کنون مطالعه ی در خصوص شباهت دیدگاه های عرفانی این رمان متفاوت و شگفت انگیز با عرفان ایرانی و به خصوص دیدگاههای مولوی صورت گرفته است یا خیر؟

جی. اچ در اوج مکاشفه ی هیجان انگیزش در میابد که« باید با خودم خشن باشم تا بیشتر احساس نیاز کنم. تا آن چنان بی اندازه بزرگ شوم که خالی و نیازمند باشم... باید با خودم خشن باشم و به همه چیز نیازمند شوم. نیاز که پیدا کنم به دست خواهم آورد زیرا می دانم تنها به کسانی می دهند که بیشتر درخواست می کنند، همان قدر که درخواست می کنم اندازه ی من است، ملاک اندازه ی خالی بودنم است.»205

آیا شباهت این مکاشفه با توصیه مولانا در آن شعر مثنوی که در اوجش می گوید«آب کم جو تشنگی آور به دست/ تا بجوشد آب از بالا و پست» جالب توجه نیست؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: مصائب جی اچ. کلاریس لیسپکتور، ترجمه ی نیلوفر خسروی بلاسمی، نشر حکمت کلمه.

 

نظرات 3 + ارسال نظر
داود صباغ 1401/12/07 ساعت 07:08

با درود فراوان.با توجه به معرفی شما،آیا بهتر نبود عنوان کتاب را«انجیل به روایت جی.اچ»ترجمه می کردند؟درست است که پاسیون معنای مصائب را می دهد اما ترجمه دیگر آن انجیل (به معنای بشارت،مژده)است.مژده روشن شدن. عنوان هر چهار انجیل رسمی مسیحی هم پاسیون نوشته می شود.

سلام و درود بسیار
مترجم در مقدمه عین مطلب شما و معانی مختلف پاسیون را آورده و گفته که چرا مصائب را انتخاب کرده است. من هم با خواندن داستان بیشتر نظرم به روشن شدن متمایل است.

میله بدون پرچم 1401/12/08 ساعت 14:31

سلام بر مداد گرامی
بله واقعاً شباهت بسیار است و احتمال تأثیر پذیرفتن زیاد است. نویسنده دیگری از آن دیار هم چنین تأثیری پذیرفته بود (کوئیلو در کیمیاگر)... برایم جالب بود وقتی فهمیدم که به زبان پرتغالی می‌نوشته است. من آخرین کتابی که قبل از مرگش منتشر شد را دارم (ساعت ستاره). در مورد عنوان کتاب به فارسی هم با جناب صباغ موافقم و حتی می‌شد آن را «انجیل به روایت جی.اچ.» هم گذاشت.

سلام و درود فراوان
از تاثیر کوئلو از مولانا بی خبر بودم. در بیوگرافی لیسپکتور خوانده ام که در نوزادی او، خانواده اش به برزیل مهاجرت کردند بنا بر این باید او را نویسنده ی برزیلی دانست. ضربان، ساعت ستاره و این داستان را پشت سرهم خواندم و در مورد هر سه نوشته ام. یادداشت های آن دو داستان دیگر را به زودی منتشر خواهم کرد.
در مورد اسم کتاب موضوع برایم جالب شده است. ترجمه ی اسم اصلی کتاب در زبان پرتغالی به کمک مترجم گوگل را امتحان خواهم کرد.

باکونین 1402/01/21 ساعت 03:03

سلام مجدد خواستم خدمت شما و دوست عزیز مان میله بدون پرچم عرض کنم به هیچ عنوان به ترجمه ی شکیبا محب علی از کتاب لیسپکتور همان ساعت سعد یا ساعت ستاره رضایت ندهید و حتمن در صورت امکان این کتاب را با ترجمه نیایش عبدالکریمی بخوانید کتاب به نام دختری از شمال شرقی ترجمه شده و بیژن عبدالکریمی هم موخره ای مفصل به کتاب افزوده که خواندنی ست

سلام و درود
قابل توجه میله گرامی و خودم که ساعت ستاره را با ترجمه ای به همین نام خوانده ام.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد