مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

انسان/ اسب پنجاه /پنجاه


انسان/اسب پنجاه/ پنجاه، نمایش در خور توجهی است به نویسندگی و کارگردانی  مرتضی اسماعیل کاشی  که در تالار مولوی به روی صحنه رفته است. این اثر برگرفته از نمایش نامه معروف برشت کله گردها و کله تیزهاست که خوشبختانه نقد و نظرهای فراوان و گاه بسیار مبسوطی از آن در فضای وب موجود است. کله گردها و کله تیزها(حوالی1934) نخستین نمایش نامه ی در تبعید برشت و مربوط به اوایل به قدرت رسیدن نازی ها در آلمان است.

تاریخ نمایش انسان اسب اما آوریل 1944 و مکان آن اردوگاه مخوف بوخنوالد است. انتخاب این زمان و این مکان برای اجرای نمایش برشت ابتکاری جالب توجه است چرا که آن نمایش در واقع هشداری است نسبت به تقسیم بندی جامعه به خودی و بیگانه که از کارآمد ترین ابزارهای اعمال قدرت حکومت های توتالیتر است. در زمان انسان اسب حکومت توتالیتری که برشت نگران شکل گیری آن بود به منتها درجه ی رشد خود رسیده است و یکی از مخوف ترین نتایج آن همان اردوگاه مرگی است که اثر او در آن به اجرا در می آید. اجرای نمایش برشتِ ضد فاشیست و در تبعید، در اردوگاه مرگ نازی ها موقعیتی متناقض نما و بامعناست .

انسان اسب نمایشی چند زمانه  و غیر خطی از نوع رفت و برگشتی است. دورترین زمان، زمان نمایش برشت است که توسط زندانیان و به منظور سرگرم کردن فرمانده اردوگاه به اجرا در می آید و با توجه مناسبات ارباب و رعیتی موجود در آن می تواند مربوط قرن نوزده به قبل باشد. زمان دوم، آوریل 1944 است و زمان سوم سال های پس از جنگ و مکان آن موزه ای است  که می تواند همان اردوگاه سابق باشد.

برشت نمایشنامه نویسی صاحب سبک و از پایه گزاران تئاتر روایی است که در مرزبندی با تئاتر دراماتیک به نمایندگی استانیسلاوسکی شکل گرفته است. تفاوت عمده ی این دو سبک در میزان همذات پنداری  تماشگر با اشخاص نمایش است و اثر این تفاوت به طور خلاصه درگیری بیشتر عاطفی بیننده در نوع دراماتیک و بیشتر عقلانی در گونه ی روایی است .

 روش برشت برای کاهش همذات پنداری، فاصله گذاری است. فاصله گزاری در داستان نویسی به روش هایی چند که عمده ترین آنها قطع جریان داستان با حضور متناوب شخص نویسنده است ایجاد می شود. در نمایش نامه ،آگاهی دادن متناوب به تماشاچی که در حال تما شای نمایش است یکی از این روش هاست که از جمله با حضور فرمانده ی اردوگاه به عنوان ناظر یا کارگردان نمایش در انسان اسب انجام یافته است.

انسان اسب اثری قوی و به یادماندنی است که طراحی کارآمد صحنه، طراحی لباس، گریم و نورپردازی از جمله نقات قوت آن است. استفاده ی خلاقانه از دو محفظه ی  شیشه ای برای اجرای برخی صحنه ها از جمله گور های دسته جمعی در شروع اجرا و اتاق های گاز در پایان آن، یکی از تاثیر گذارترین عناصر نمایش است.