مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.
مدادسیاه

مدادسیاه

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع آزاد است.

شیفتگی ها


شیفتگی ها رمان دیگری است از نویسده ی معاصر سرشناس اسپانیایی، خابیر ماریاس.

راوی داستان زن جوانی است که در یک انتشاراتی کار می کند. او هر روز صبحانه اش را در کافه ای نزدیک دفتر کارش در شهر مادرید می خورد و همانجا برای چند سال با علاقه و کنجکاوی به تماشای زن و شوهر میان سالی می نشیند که در مراسمی شبه آیینی  هر روز در آنجا صبحانه می خورند و بعد هر کس دنبال کار خود می رود. برای راوی میگوئل و لوئیزا نمونه ی زوجی موفق و خوشبختند.

در شروع شوکه کننده و کنجکاوی برانگیز داستان معلوم می شود میگوئل با ضربات چاقو به قتل رسیده است: «آخرین باری که من میگوئل دزورن یا دورن را دیدم ، آخرین باری بودکه همسرش لوئیزا آلدی هم او را دید. شاید عجیب  یا بی انصافانه به نظر برسد. چون او همسرش بود و من ، یک غریبه، زنی که یک کلمه هم با او حرف نزده بود. حتی اسمش را هم نمی دانستم، موقعی هم فهمیدم که دیگر کار از کار گذشته بود. یعنی وقتی عکسش را در روزنامه دیدم که نشان می داد چندین بار چاقو خورده است.»

راوی پس از اطلاع از جزئیات قتل به ظاهر اتفاقی و بدون برنامه ریزی قبلی میگوئل، در فرصتی مناسب به سراغ لوئیزا می رود که هنوز در شوک آن ماجراست. در خانه ی لوئیزا او با مردی از دوستان میگوئل آشنا می شود و با او مناسباتی به هم می رساند که بعد معلوم می شود می تواند به نحوی با موضوع قتل مربوط باشد. پس از طرح این احتمال، داستان معمایی تر و دلهره آورتر می شود و این وضعیت تا به پایان ادامه میابد.

مرگ و معنای آن، مثل دیگر اثر ترجمه شده از ماریاس، قلبی به این سپیدی، از موضوعات محوری شیفتگی هاست. نویسنده در حاشیه ی موضوع مرگ، در بحثی جالب توجه به این پرسش را مطرح می کند که انتظار ما از مردگانمان چیست؟ پاسخ تأمل برانگیزی که  یکی از اشخاص محوری داستان به این سئوال می دهد این است که از آنها انتظار داریم به وظیفه ی مرده بودنشان در قبال بازماندگان عمل کنند؛ یعنی آنها را ترک کنند و دیگر هرگز به دنیای زندگان بازنگرردند!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: شیفتگی ها، خابیر ماریاس، ترجمه ی مهسا ملک مرزبان، نشر چشمه.

قلبی به این سپیدی


قلبی به این سپیدی رمانی است از نویسنده ی معاصر سرشناس اسپانیایی خابیر(یا خاویر) ماریاس.

شخصیت اصلی و راوی داستان، خوان، مرد جوان مترجمی اهل اسپانیا است که به تازگی  با همسرش، لوییزا که همکار اوست ازدواج کرده است.

 داستان که زمان آن به شدت غیر خطی و گاه گیج کننده است شروعی ناگهانی و بهت آور دارد که در آن خوان می گوید به طور تصادفی فهمیده زنی که بعدأ معلوم می شود خاله ی او و همسر اول پدرش بوده بلافاصله پس از بازگشت از سفر ماه عسل ازدواج با پدر او، با شلیک گلوله به قلبش به زندگی خود خاتمه داده است.

 او سپس از سفر ماه عسل خود به کوبا می گوید که در آنجا در هتل به طور اتفاقی مکالمه ی بین زن و مردی در اتاق مجاور را شنیده است. زن در آن گفتگو به مرد هشدار می دهد که باید بین او همسرش یکی را انتخاب کند و اگر قانوناً نمی تواند از همسرش جدا شود باید قول بدهد که او را به هر طریق ممکن از میان خواهد برداشت.

این گفتگو ذهن خوان را متوجه مسئله ی ازدواج به طور کلی، ازدواج خودش و همینطور ازدواج های پدرش می کند. او نمی داند که لوییزا که به نظر می رسیده در خواب است هم مکالمه ی اتاق هم جوار را شنیده است.

اسم پدر خوان رانز است. رانز کارشناس و دلال آثار هنری با روش کاری نه چندان شفاف و قانونی است. خوان یه یاد می آورد که پدرش در روز عروسی، او را به گوشه ای برده و بعد از مقدمه چینی کوتاه به او توصه نموده که اگر رازی دارد آن را برای خودش نگه دارد و به همسرش نگوید.

خوان که ذهنش پر از پرسش های مختلف در مورد گذشته ی رانز است تصادفاً متوجه می شود که گویا او نه دوبار بلکه سه مرتبه ازدواج کرده و از آن جالب تر گویا همسر نخست او نیز همچون همسر دومش به فاصله ای اندک از ازدواج به طریقی مرده است.

لوییزا به خوان پیشنهاد می کند صحت و سقم مسئله را از پدرش جویا شود، اما خوان به دلایل مختلف از جمله روابط نه چندان صمیمانه با رانز، جرأت این کار را در خود نمی بیند. لوییزا که کشف حقیقت را برای خوان و خودش ضروری می داند مسئولیت کار را می پذیرد و به انجامش می رساند.

قلبی به این سپیدی اثری روشنفکرانه و معمایی با ریزنگاریهایی مینیاتوری و شیوه ی نگارشی خاص است. داستان که گه گاه به مقاله ای تحقیقی شبیه می شود از طرحی قوی و منسجم برخوردار است که یک پارچگی آن را حفظ می کند. از ویژگی های جالب و استثنایی کتاب، اندیشه نگاری های تکرار شونده ی آن است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مشخصات کتاب: قلبی به این سپیدی، خابیر ماریاس، ترجمه ی مهسا ملک مرزبان، انتشارات نیلوفر.

پی نوشت 1: شغل رانز و جزیئات برخی از ماجراهای کاری او در موزه ی پرادوی مادرید، نشان دهنده ی اطلاعات گسترده ی ماریاس از نقاشی است.

پی نوشت 2: کتاب شامل مقدمه ی ای کوتاه و روشنگر در مورد داستان و نویسنده است.